ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

سپاه و بسیج
چرا باید آلوده سیاست شوند؟
علیرضا علوی تبار

 
 
 
 
 

 

کارگزاران: دلبستگی و پیوند من با بسیج به زمان صدور فرمان امام خمینی برای تشکیل آن بر می‌گردد. جزء اولین گروه‌هایی بودم که برای آموزش و شکل‌دهی هسته‌های اولیه بسیج انتخاب شده و به تهران آمدم. بسیجی فعالی بودم. تا اینکه جنگ آغاز شد. داوطلب اعزام به جبهه شدم و پس از مدتی نیز به عضویت سپاه پاسداران درآمدم. در طول دوران جنگ بسته به تشخیص فرماندهان یا در جبهه بودم یا پشت جبهه و فعال در حمایت از رزمندگان. در زندگی معمولی من اگر دورانی باشد که بتوانم به آن افتخار کنم همان دورانی است که در سنگرهایی نفس کشیدم که پاک‌ترین و صادق‌ترین فرزندان ملت ایران در آن تنفس کردند. افتخار می‌کنم که در کنار کسانی قرار داشتم که با استخوان خویش جلوی پیشروی تانک‌های تی 72 دشمن را گرفتند. کسانی که هنوز هم آنها را میهن‌دوست‌ترین فرزندان ایران می‌دانم. هنگامی‌که دو روز از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران گذشت تصمیم گرفتم که از سپاه پاسداران جدا شده و به نهاد جهاد دانشگاهی انتقال یابم. در تقاضای استعفایم دو دلیل آورده بودم. یکی رشته تحصیلی‌‌ام که بیشتر به درد مراکزی می‌خورد که می‌خواهند در زمینه توسعه و برنامه‌ریزی و پژوهش اقدام کنند و دیگری علاقه‌ام به فعالیت سیاسی‌. مشروع و مجاز نمی‌دانستم که در لباس پاسداری وارد جناح‌بندی‌های سیاسی شوم و به تبلیغ و ترویج سیاسی بپردازم. اگر چه رسما از سپاه بیرون آمدم اما دلبستگی‌هایم و در نتیجه دغدغه‌ها و نگرانی‌هایم را برای آن حفظ کردم. هنوز هم وقتی می‌شنوم، «جنگ ما را لایق خود کرده بود...» گویی به دنیایی دیگر پرواز می‌کنم. هیچ دلم نمی‌خواهد سپاه و بسیج برای قدرت گرفتن این و آن خرج شوند و رنگ و بوی تعلقات جناحی بگیرند. راستش دغدغه‌های قدیمی من این روزها شدت گرفته است و دلم می‌خواهد آن را با همه در میان بگذارم. از زمان بسیجی شدنم همیشه نگران بودم که نکند به خاطر عملکرد ما مردم به بسیج به عنوان نمایندگان و مدافعین یک جریان خاص سیاسی نگاه کنند. عملکرد بسیج در طول جنگ دفاع از کل میهن و دفاع از امنیت و آرامش و آزادگی کل مردم آن بود. بسیج به همه تعلق داشت و به نمایندگی از همه اقشار ملت می‌جنگید. برخی از سخنان و بیانیه‌ها به گونه‌ای از بسیج سخن می‌گویند که گویی بازوی مسلح یک حزب و جریان سیاسی خاص هستند و نه حافظان امنیت و آرامش همه ملت. به خاطر دارم که چه تلاش‌های صادقانه‌ای می‌شد تا از ورود بسیج به درگیری‌های جناحی و ایستادن در مقابل بخش‌هایی از جامعه پیشگیری شود. راستش را بخواهید من حتی با ایفای نقش ضابط قوه قضائیه برای بسیج هم مخالف بودم و حتی مخالف بودم که بسیج نقش‌هایی را بازی کند که برعهده پلیس و نیروی انتظامی بود. بسیج نیروی داوطلب است و باید بتواند از همه اقشار جامعه داوطلب جذب کند و برای این‌کار باید ورای همه جناح‌بندی‌ها و حتی تمایزات موجود در سبک زندگی بخش‌های مختلف جامعه قرار گیرد. همه اقشار جامعه حتی آنها که از نظر ظاهر و پوشش با ظاهر و پوشش رسمی متفاوت هستند باید بسیج را دوست داشته باشند و به وجودش افتخار کنند. آیا فرماندهی بسیج هم این نگرانی را دارد و آن را در دادن ماموریت به بسیجی‌ها رعایت می‌کند؟
بسیج به هر حال یک نیروی نظامی غیرکلاسیک است. امکانات بسیج، سازماندهی آن، فرماندهی آن و وظیفه اصلی‌اش نظامی است. وارد کردن این نیرو به درگیری‌های سیاسی به نفع هیچکس نیست. نباید گذاشت جریان‌های سیاسی که توان و ظرفیت ایجاد تشکیلات سیاسی را ندارند از ظرفیت بسیج برای پیشبرد اهداف خویش بهره گیرند. استفاده از امکانات و منابع‌عمومی برای پیشبرد مقاصد جناحی مشروع نیست.

به علاوه وارد کردن بسیج به حمایت از این جناح یا آن جناح جامعه را با خطر پیوند سیاست‌ورزی و سلاح مواجه می‌کند. نظامی‌گری در عرصه سیاست غولی است که اگر از بطری خارج شود، هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به بطری برگرداند! ایران این افتخار را دارد که به‌رغم یک جنگ هشت‌ساله در طول جنگ هیچگاه نظامی‌گری را بر عرصه سیاست مسلط نکرد. چرا باید این افتخار تاریخی را از ایران گرفت؟ روحانی که در بسیج مسوولیت دارند در این زمینه بار سنگینی بر دوش دارند. برای اهداف کوتاه‌مدت سیاسی نباید بسیج را خرج یک جناح خاص کنند. سخنان‌شان را باید سنجیده‌تر بگویند و نهاد ملی را به خدمت منافع خاص درنیاورند. متاسف که چنین احساس مسوولیتی در آنها کمتر دیده می‌شود.
به عنوان کسی که دلبسته و نگران بسیج و آینده آن است امیدوارم که بسیج هیچگاه محدود به بخش خاصی از جامعه و جناح خاصی از سیاست‌ورزان نگردد و بسیج جمع داوطلبان متشکل از همه اقشار و آحاد مردم خواهان سربلندی ایران باشد.