ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

گزارش دریافتی و متفاوت
 درباره اعتیاد گسترده به مواد مخدر در ایران
جوانان ما را از شیره گرفتند
بستند به کراک و شیشه!

برای این که متوجه شوید چرا می‌گویم مواد مخدر در ایران "یارانه‌ای" شده و روز به روز یارانه بیشتری به آنها تعلق می‌گیرد، باید به سیر نزولی قیمت مواد در این دو سال نگاه کنیم:

"کراک" از گرمی 20 هزار تومان در سال 1385 به گرمی 7 هزار تومان در سال 1387 رسیده . "شیشه" یا "آیس" در این دو سال از گرمی 100 هزار تومان به گرمی 50 هزار تومان کاهش قیمت یافته است. قیمت "تریاک" در این دو سال تقریبا ثابت مانده است و فقط حشیش است که در این دو سال از 6 گرم 4 هزار تومان به 6 گرم 6 هزار تومان افزایش قیمت داشته است تا بازار کراک و آیس گرم تر شود.

 
 
 
 
 

 

صبح زود که از خواب بیدار می‌شوم یکی از دغدغه‌های من "شیر یارانه‌ای" است. چند بار به مغازه محل سر می زنم تا ببینم شیر آمده یا نه؟ بعد از ساعتی و گاهی هم ساعت‌ها وقت گذاشتن موفق می‌شوم 2 یا 3 کیسه "شیر یارانه‌ای" بگیرم که هرچند یک بار مقدار آبش بیشتر می‌شود و به قیمتش هم اضافه می‌شود! این شیر با شیرهای آزاد که با طعم‌های مختلف و میزان چربی کم و زیاد به بازرا آمده، تفاوت قیمت زیادی دارد. امّا فرزند من که به تازگی با مواد مخدر آشنا شده( البته به برکت دانشگاه آزاد و اقامت در خانه‌های دانشجویی) مشکل مرا ندارد! مواد مصرفی او به لطف سیاست اعمال فشار و محدودیت شدید برای تفریحات و معاشرت، لباس و آرایش ظاهر جوانان و سوق دادن آنها به سوی مصرف مواد مخدر، مشمول "یارانه" قرار گرفته و مرتب ارزان و ارزان‌تر می‌شود و با کیفیت بهتر( از نظر تاثیر) و همین طور از نظر شبکه توزیع که شبانه ‌روزی است و در همه محله‌ها و مناطق در دسترس می‌باشد. چنانچه نخواهد از منزل خارج شود، پیک موتوری یا هر مدل دیگری مواد را در منزل تحویل می‌دهد. کافی است شماره مورد نظر "کاسب" محل را گرفت و قرار گذاشت.

برای بودجه محدود خانواده ما مصرف مواد مخدّر توسط فرزندمان از سایر تفریحات رایج "اقتصادی‌تر" است! من فکر کردم اگر او بخواهد یک بعد از ظهر پنج‌شنبه را با دوستانش به سینما برود و گردشی کند، در تهران باید حداقل بیست هزار تومان به او بدهم تا  کفاف خرج رفت و آمد، نوشیدنی، پیتزایی برای شام، بلیت سینما و هزینه برگشت به خانه را بکند. تازه این غیر از هزینه‌ای است که اگر بخواهد به سر و وضعش هم برسد و لباس مرتّب و مد روز بپوشد، باید از جیب مبارک خانواده سلفیده شود. تازه در این "سینما" هم به او خوش نخواهد گذشت. مگر چه فیلمی در سینما می‌بیند؟ این فیلم‌های از سانسورگذشته و سلاخی‌شده چه چیز می‌تواند به جوانی بدهد که از دریچه اینترنت و ماهواره دنیا را می‌بیند و تفاوت‌های آن را با گوشت و پوست خود حس می‌کند؟ تازه بهترین و تاثیرگذارترین آنها و جشنواره‌پسندهایشان هم که فقط درد را نشان می‌دهند و زخم چرکی معضلاتی را برایمان به نمایش می‌گذارند که ما خودمان داریم سناریوها آنها را در زندگی روزمره‌مان بازی می‌کنیم.

از بحث تفریح سالم فرزند خودم دور شدم. عامل دیگری که کیف فرزندم را کور می‌کند "مامورها" هستند که به لباس ، مو و حرکات جوانان گیر می‌دهندو حال آنها را می‌گیرند و در جستجوی مواد مخدر آنها را مثل مجرم‌ها تفتیش می‌کنند. از خیر تفریحات سالم می‌گذریم چون به قول جوان‌ها همه‌اش ضد حاله! خلاصه برای ما که کارمندیم و هزینه‌های زندگی هم خیلی کمرشکن شده؛ معتاد شدن فرزندمان کلی برایمان صرفه داشته است. او با مبلغی بسیار کمتر از آنچه که برای بعد از ظهر پنج‌شنبه لازم داشت مواد می‌خرد و در زمان کوتاهی لذتی را تجربه می‌کند که بهتر او را راضی می‌کند و زحمت زیادی ندارد و چون معتاد شده خیلی در قید لباس و این حرف‌ها نیست و ما مجبور نیستیم لباس‌های مارک‌دار و کفش‌های گران بخریم و کلی هزینه‌های دیگر هم از گردنمان ساقط شده. نگران شغلش هم نیستم، چون با این مدرک دانشگاه آزاد اگر سالم هم بود، کاری پیدا نمی‌کرد ولی الان خودش در شبکه توزیع مواد مخدر جای کوچکی پیدا کرده و خرج خودش را در می‌آورد.

پسرم از نظر سلامتی خیلی هم از بچه مثبت‌ها بدتر نیست. طفلک‌هایی که تحت فشار پدر و مادر حتی از پوشیدن شلوار لی و ژل زدن به موها در نوجوانی هم محروم بودند و به خاطر اینکه به درسشان لطمه نخورد، حتی بازی‌های کامپیوتری هم برایشان ممنوع بود و فقط مدرسه، کلاس تقویتی و هراس کنکور را جلوی خود می‌دیدند؛ در سن جوانی یا تیک دارند و یا فشار و چربی خون و انواع ناراحتی‌هایی که منشا آن استرس می‌باشد. ناراحتی معده در جوانان خیلی شایع شده. سردرد، افسردگی و اختلالات هورمونی که اغلب گریبان‌گیر دختران می‌شودکه گرفتار محدودیت‌های بیشتری هستند و آینده تاریک‌تری نسبت به پسران انتظارشان را می‌کشد.

شبکه توزیع مواد مخدر اشتغال زیادی ایجاد کرده است. روستاییانی که از شدت فقر و بیکاری به شهرها مهاجرت کرده‌اند، فورا راه و چاه را یاد می‌گیرند و خرج خانواده خود را در می‌آورند. کمک خرجی ماموران پلیس از باجی که "کاسب‌ها" می‌گیرند تامین می‌شود. این موضوع کاملا جاافتاده و نرخ مشخصی دارد. بالاخره مامور پلیس هم بچه دارد و خانواده او خرج دارند. ولی از همه بیشتر من برای پزشکان خوشحالم، چون اینها بچه‌های نخبه‌ای بوده‌اند که سال‌ها درس خوانده‌ و از رقابت عظیم کنکور موفق بیرون آمده‌اند و رنج خواندن متون دشوار پزشکی را تاب آورده‌اند. این میوه‌های علم و دانش مملکت ما که نباید مشکل مالی داشته باشند. ما پدر و مادران جوانان معتاد مشتری دائمی‌شان هستیم و آنها هم با روش‌های مختلف ترک اعتیاد مشغول پر کردن جیب خودشان هستند. پزشکانی که باسابقه‌تر و زرنگ‌تر هستند و با حاکمیت هم بده وبستانی دارند موفق می‌شوند مرکزی یا بیمارستانی برای ترک اعتیاد تاسیس کنند ؛ اکثر این مراکز  چیزی جز دکان‌های رنگ و لعاب‌دار نیستند و چون "چراغ" دارند "گزیده‌تر کالا" می‌برند. برای آنکه با وضع این بیمارستان‌های ترک اعتیاد بهتر آشنا شویم، یکی از نامدارترین آنها را برایتان کالبد‌شکافی می کنم تا حدیث مفصل را خودتان بخوانید.

بیمارستان "ایرانیان" در دهکده المپیک، بیمارستان تخصصی اعصاب و روان و ترک اعتیاد است.مسئولان این مرکز با گرفتن پول گزاف به شما اطمینان می‌دهند که بیمار شما اینجا قرنطینه است و از هیچ روزنه‌ای مواد مخدر وارد بیمارستان نمی‌شود. با وجود این تبلیغات فریبنده و رنگارنگ، در هفته گذشته یک بیمار ترک اعتیاد در بخش شماره 2 مردان به دلیل عدم مراقبت لازم ناگهان فوت کرد. مسئولان بیمارستان ناگزیر شدند تمام بخش را قرنطینه اعلام کنند و همه بیماران را به بهانه لزوم کشف مواد مخدر ممنوع الملاقات کنند و حتی از تلفن زدن بیماران به خانواده‌هایشان از ترس لو رفتن ماجرا جلوگیری نمایند . این موضوع تا امروز که شنبه 9 آذر می‌باشد ادامه یافته است. بیمار فوت شده، به گفته مسئولان بخش پرستاری بیمارستان ایرانیان به دلیل استفاده از مواد مخدر دچار overdose شده و مرده است. موقعی که از شما برای ترک اعتیاد فرزندتان می‌خواهند پول گزاف ‌بگیرند مدعی پاکی محیط بیمارستان هستند و حالا که جسد جگرگوشه‌تان را تحویل می‌دهند مدعی هستند خود مریض مقصر بوده که overdose کرده و مرحوم شده است.در این بیمارستان معتادان با پرداخت پول به مواد مخدر دسترسی دارند و برای رد گم کنی در آزمایش هرروزه ادرار ، باز هم با پرداخت پول به کارکنان بیمارستان از آنها" ادرار پاک" می‌گیرند و به جای ادرار آلوده خود تحویل می‌دهند. حکومت اسلامی (گوش شیطان کر) چه بازار پرسود و بی‌حساب و کتابی برای تمام مرتبطین با مواد مخدر از کاسب و پلیس و دکتر وبیمارستان و ... ایجاد کرده است!

برای این که حس کنید چرا می‌گویم مواد مخدر در ایران "یارانه‌ای" شده اند و روز به روز یارانه بیشتری به آنها تعلق می‌گیرد، باید به سیر نزولی قیمت مواد در این دو سال نگاه کنیم:

"کراک" از گرمی 20 هزار تومان در سال 1385 به گرمی 7 هزار تومان در سال 1387 رسیده . "شیشه" یا "آیس" در این دو سال از گرمی 100 هزار تومان به گرمی 50 هزار تومان کاهش قیمت یافته است. قیمت "تریاک" در این دو سال تقریبا ثابت مانده است و فقط حشیش است که در این دو سال از 6 گرم 4 هزار تومان به 6 گرم 6 هزار تومان افزایش قیمت داشته است تا بازار کراک و آیس گرم تر شود.عمده مصرف مواد مخدر هم همین "کراک" و "شیشه" اند که در این دو سال ارزان‌تر شده و مانند کالای یارانه‌ای مشمول پرداخت بیشتر یارانه از سوی نظام اسلامی گردیده‌اند!