ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  تن فروشی درایران
نیمه دوم زنان را
کدام مردان ایرانی می خرند؟
 
 
 
 

 

سعید مدنی از صاحب نظران و پژهشگران مسائل اجتماعی ایران در جمهوری اسلامی است. او تحقیقی دارد در باره تن فروشان تهران، که سایت "کانون زنان" به همین بهانه با او مصاحبه ای مشروح کرده است. از آن مصاحبه مشروح نکات برجسته ای را انتخاب کرده ایم که می خوانید:

 

او درباره تحقیق پیرامون زنان تن فروش می گوید:

پس از انقلاب اولین پژوهش جدی در سال 1372 به سفارش نیروی انتظامی توسط آقای دکتر صدیق کلید خورد و سپس با انجام دو تحقیق در سال 1384 وارد فصل تازه ای شد.

از سال 47 تا به امروز ویژگی های فردی و خانوادگی این زنان تفاوت های چشمگیری با گذشته پیدا کرده است. میانگین سنی شان کاهش یافته و گروه های جوانتری وارد این حرفه شده اند. در سال 1347 یافته ها از میانگین سنی 31 سال زنان روسپی خبر می داد اما در سال 1387 ما به میانگین 27-26 سال دست پیدا کردیم.

میانگین مدت تن فروشی در تهران 5 سال است که با این حساب باید از میانگین سن شروع 22 -21 سالگی برای شروع سخن گفت.

می توان گفت برخلاف دهه 40 که عمده زنان تن فروش کسانی بودند که پس از شکست در ازدواج به این حرفه کشیده می شدند، در حال حاضر با حضور نسبت قابل توجه دختران مجرد و زنان متاهل دربین زنان تن فروش مواجه هستیم.

مردان معتادی هستند که برای تامین هزینه مواد مصرفی شان ابتدا زنان خود را معتاد و سپس آنها را وادار به تن فروشی می کنند. مردانی هستند که در آمد کافی برای تامین هزینه زندگی ندارند و به همین دلیل هم زنان آنان در مواردی با اطلاع آنان و در مواردی بدون اطلاع آنها تن فروشی می کنند.

 

در سال 1347 خانم فرمانفرمائیان اشاره دارد که 90 درصد زنان تن فروش بی سواد و یا کم سواد هستند؟

 

الگوی تن فروشی در حال حاضر در مقایسه با گذشته به شدت تغییر کرده، در واقع این تغییر شامل حال همه مشکلات اجتماعی می شود. در مورد ترکیب سنی زنان تن فروش هم اکنون وضعیت کاملا تغییر کرده است. بیش از 90 درصد زنان تن فروش در حال حاضر با سواد هستند و ما در جریان تحقیق خود با زنانی مواجه شدیم که تحصیلات دانشگاهی داشتند و حتی بالاتر از کارشناسی هم در میان ایشان بود. جالب اینکه این جابجایی سرعت بالایی هم داشته والبته هم راستا با تغییرات سواد در سطح کلی جامعه است. حدود 70 درصد زنان مورد بررسی در این پژوهش یا در تهران متولد شده اند و یا اینکه مدت زیادی است که در تهران زندگی می کنند. این روند نیز تقریبا عکس نتایج سال 1347 و پژوهش خانم فرمانفرما است. در آن دوره اکثریت زنان تن فروش کسانی بودند که به تهران مهاجرت کرده بودند.

 

به عبارتی دختران ما با آگاهی دست کم نسبی این حرفه آن را انتخاب می کنند و از همین رو باید اعتبار افسانه های دختران مهاجر، فقیر و بی سواد را که از سر ناچاری و ناآگاهی به تن فروشی روی می آورد را در حد همان سریال های تلویزیونی و فیلم های فارسی بدانیم .

 

نه تنها این افسانه ها را بلکه این تصور را که عمده این افراد از اختلالات روانی یا شخصیتی رنج می برند. البته هنوز هم مواردی از الگوهای سابق ملاحظه می شود. هنوز تن فروشی در اغلب موارد تنها راه کسب در آمد در برابر زنان و دختران نیازمند است. با تشدید بحران اشتغال و افزایش نرخ بیکاری خصوصا برای زنان این شرایط باز هم وضعیت دشوارتری را پیش روی زنان قرار می دهد. ظاهرا سیاست های دولت هم به سمت تسهیل این روند است . مثلا همین لایحه خانواده زمینه ساز تن فروشی رسمی و قانونی است .

 ما متوجه شدیم بخش بزرگی از این زنان برای گریز از نابرابری تن به این کار می دهند. یعنی همان طور که گفتم از یک سو این گروه زنان از وضع خود ناراضی هستند و از سوی دیگر راههای متعارف و قانونی برای دست یابی به یک زندگی بهتر در برابر آنان وجود ندارد. مثلا تمایل به ادامه تحصیل دارند و موفق به ورود به دانشگاههای دولتی هم نشده اند، لذا برای تامین هزینه دانشگاه غیر دولتی تن فروشی می کنند. البته امیدوارم هرگز چنین استنباط نشود که هر دختری در دانشگاه آزاد از این طریق هزینه هایش را تامین می کند.

نقش فاصله طبقاتی اتفاقا در این گروه از هر گروه دیگری ملموس تر است. اصولا زنان تن فروش را به سه دسته می توان تقسیم کرد، تن فروشان جنوب شهری که بیشتر به خاطر رفع نیازهای اصلی و یا حتی تنها جایی برای خوابیدن این کار را انجام می دهند، تن فروشان بالای شهری یا به قول سیمون دوبوار زنان تن فروش متشخص که قدرت تعیین شرایط مثل میزان دستمزد و نوع مشتری را در اختیار دارند و روسپیان میانه که تقریبا حد وسط قرار دارند. حال به فاصله دو دسته اول توجه کنید، در صورتی که دسته اول ناگزیر است در هر شرایطی کار کند و حتی در برخی از روزها چندین رابطه برقرار کند، زنان تن فروش متشخص همه ابزارها را در اختیار دارند که مشتری خود را انتخاب کنند، به او بگویند چقدر هزینه کند و حتی به او بگویند نه. صریحتر بگویم: فرهنگ تن فروشی در تهران چندان تفاوتی با فرهنگ عمومی ندارد. بخشی از پروسه جمع آوری اطلاعات ما در مطالعه اخیر با ایام محرم مصادف شد و جالب اینکه در همین مدت با کاهش شدید فعالیت این زنا ن در سطح شهر مواجه بودیم. آنها در این مدت کار نمی کردند، آنهایی هم که کار می کرند می گفتند در صورت اختیار چنین کاری را نمی کردند.

 باور می کنید؟

 شما کمتر زنی را پیدا می کنید که از این کار لذت ببرد. ارزیابی های نشان می دهد آرزوی مشترک همه این زنان خروج از این حرفه است. روزی که بتوانند از طریق ازدواج و یا برخوردار شدن از امکانات مالی مناسب تن فروشی نکنند و جالب اینکه این رویا گهگاه چنان واقعی جلوه می کند که خود مسئله ساز است.

 چگونه ؟

 دخترانی هستند که با وجود فعالیت در این حرفه به دلیل این رویا یعنی ازدواج و ایجاد زندگی متعارف می خواهند بکارت خود را حفظ کند. از همین رو تن به روابط جنسی نا متعارفی می دهند که احتمال ابتلا به بیماری های مقاربتی و ایدز را افزایش می دهد. می بینید که این گروه در رفتارها و خدمات جنسی شان نیز تلاش می کنند رویای خود را محقق کنند.

 

به نمونه ای هم از این تحقق برخوردید؟

 

این فقط یک رویاست. کمتر کسی چنین شانسی می آورد.انها تنها زمانی از این حرفه خارج می شوند که دیگر نتوانند کار کنند.

 

 مشتریان این زنان غالبا چه مردانی هست؟

 

 باید تاکید کنم که مطالعه در باره مشتریان بسیار دشوارتر از پژوهش در باره زنان تن فروش است ، زیرا علاوه بر مخاطرات حقوقی که متوجه آنهاست از نظر خانوادگی و اجتماعی هم حیثیت آنها در معرض تهدید قرار می گیرد. احتمالا به همین دلیل هم لااقل بنده هیچ مطالعه مستقلی در باره مشتریان زنان ندیده ام. اما در مطالعه ای که انجام شد از زنان تن فروش در باره ویژگیهای مشتریان خودشان سئوال شد که نتایج جالبی به دست آمد. مثلا یک خانم تن فروش 38 ساله مشتریان خودش را به شش گروه تقسیم کرد:

اول مردانی که از طرف زنان خود تأمین (جنسی) نمی شوند.

دوم مردانی که نیازهای جنسی شان فراتر از عقاید همسرشان است .

سوم پسرهایی که اول سکس بازیشان است و با دوستانی رقم خورده اند که این کار را تشدید می‌‌کند.

چهارم و مهمتر از همه مردانی که دارای پول زیاد هستند و نمی دانند چطور پولشان را خرج کنند.

 پنجم مردانی که خیلی خوشگذران و رفیق باز هستند و با خانواده تفریح و حال نمی کنند.

ششم مردانی که در مذهبی بودن فیلم بازی می کنند و زنشان باید طبق الگوی آنها رفتار کند، بالطبع زنانشان از مد و سکس و جامعه عقب می مانند و مردانشان در جای دیگر تخلیه می شوند.

 شاید این طبقه بندی دقیق نباشد اما تصویر جامعی از مشتریان ارائه می دهد. در این مطالعه به نظر زنان تن فروش مشتریان بیشتر در گروه سنی 30-50 سال قرار دارند. یعنی میانسالان بیش از نیمی از مشتریان را شامل می شوند ، پس از این گروه سنی جوانان (گروه سنی 18-29سال) قرار دارند. به گفته زنان بیش از نیمی از مشتریان متاهل هستند و اغلب تحصیلات متوسطه و عالی دارند. نکته جالب در این یافته ها آن بود که اغلب قضاوت اخلاقی زنان تن فروش در باره مشتریان منفی بود. در چند مورد وقتی پرسشگر به اشتباه اصطلاح روسپی را در سئوال بکار برده بود آنها معترض شده بودند که این نسبت شایسته مشتریان ما خصوصا متاهلین است.