بخش خلاصه شده مصاحبه فائزه هاشمی، دختر هاشمی
رفسنجانی با "شهروندامروز" که در آن مسئله کشته شدن پسر آیت
الله لاهوتی در فاجعه اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق و اعلام
اعدام مجاهدین از سوی اسدالله لاجوردی مطرح شده است. وقتی
خیابانی را برای چنین انسان نمائی اختصاص می دهند و برای او
کنگره برپا می کنند و ناطق نوری در آن بالای منبر می رود، چه
باید گفت جز اینکه برای ادامه دهندگان راه و رسم لاجوردی حلوا
پخش می کنند.
من همسر دکتر حمید لاهوتی، پسر اول آقای
لاهوتی هستم. در حالی که دختر دوم آقایهاشمیهستم.
آقای
لاهوتی سابقه مبارزاتی زیادی داشت و
وقتی اتفاقاتی را که با روح و اهداف انقلاب سازگاری نداشت
میدید،
ناراحت میشد و آنها را بیان میکرد.
تا جایی که به یاد میآورم یکی از اعتراضات
نسبت به
انحصارطلبیهایی بود که به علت شکل گرفتن
حزب جمهوری اسلامیشکل گرفته
بود. آقای لاهوتی گمان میکرد که
اهدافی که در مسیر مبارزه شکل گرفته بود،
برآورده نمیشود و همه چیز به سمت
یک سیستم تک حزبی پیش میرود.
آیا جایگاه خاص و محوری آقایهاشمیدر
حزب جمهوری، باعث نمیشد که
آقای لاهوتی انتقادات خود را با
ایشان در میان بگذارند؟
من به صورت مرتب شاهد بحثها و دیدارهای
این دو نفر نبودم. اما گاهی که با
هم بودیم میدیدم که این بحثها بین
این دو نفر جریان دارد، جزئیات آن را
به یاد نمیآورم.
نگاه آقای لاهوتی به مجاهدین خلق
که پسرش وحید هم با آنها همکاری
میکرد
مثبت بود یا به آنها نقد داشت؟
ارتباط با مجاهدین در سالهای اول پس از
پیروزی انقلاب، امری عادی بود و
چیز بدی نبود. فکر میکنم که بخصوص
چون هر دوی آنها یعنی آقای لاهوتی و
وحید منتقد برخی سیاستهای حاکم
بودند، طبیعتاً با سایر منتقدین نقطه
مشترکی داشتهاند. اینکه مجاهدین
نگرانیهایشان را به آقا ی لاهوتی انتقال
میدادند، ممکن است. اما فکر
نمیکنم ارتباط
سازمانی و یا تشکیلاتی وجود داشت. در مورد
وحید هم به نظر من او با
اعضای مجاهدین ارتباط سازمانی نداشت
چرا که وقتی بچههای سازمان به
خانههای تیمیرفته بودند، وحید
زندگی معمولی داشت. وحید به علت ارتباطی
که با برخی از اعضای مجاهدین از
جمله مسعود رجوی در زندان داشت، با اینها
دوست بود.
آیا آقای لاهوتی را به خاطر پرس و جو
درباره پرونده وحید به زندان بردند؟
بعدها گفته شد که چون وحید در زندان بعضی
چیزها را به آقای
لاهوتی نسبت داده بوده، در واقع آقای
لاهوتی را گرفتند تا صحت آن صحبتها
معلوم شود.
پیگیریهای بعدی ما به دریافت گزارش پزشکی
قانونی منجر شد که این
گزارش، علت فوت آقای لاهوتی را
مسمومیت با سم استرکنین اعلام میکرد. در
حالی که ابتدا بیان کرده بودند که
ایشان سکته کرده و تا به بیمارستان
منتقل شده، تمام کرده است.
از بابا بعدا شنیدم که احمدآقا و
همچنین امام ماجرا را دنبال کردهاند ولی
انتظاری که از سیداحمدآقا به عنوان
دوست بسیار نزدیک آقای لاهوتی میرفت،
بهطور شایسته و بایسته برآورده نشد.
آیا مشکلی هم در رابطه خانواده لاهوتی و
خانواده شما پیش نیامد؟
نه، البته این را به دلیل درایت حمید و
سعید و خانواده آقای لاهوتی میدانم.
یعنی آنها توقعی از
آقایهاشمینداشتند؟
به هرحال آقایهاشمیهم تلاش خودش را در آن
روزها انجام داد. اما تمام این
اتفاقات یعنی دستگیری وحید، آقای
لاهوتی و فوت هر دو، به خصوص در مورد
آقای لاهوتی، آنقدر سریع اتفاق
افتاد که فرصتی برای کاری نبود.
گفتید که «وحید»ارتباط با سازمان
نداشت. اگر واقعا ارتباط نداشت
چرا میخواست فرار کند و چرا از
بالای ساختمان پلاسکو خودش را پایین
انداخت؟
آنچه که ما میدانیم این است که مرگ وحید
در اثر ضربهای به سر او بوده
است ولی بقیه ماجرا چندان روشن
نیست. یادم هست که شاید یک سال بعد از
حادثه به ساختمان پلاسکو رفتم و از
بسیاری از مغازهدارها در این باره
پرسیدم.
به
اتفاق همه وقوع چنین حادثهای را رد کردند. جنازه وحید را هم
تحویل
ندادند. لذا معلوم نیست خبر خودکشی وحید که
بیان شده است نیز صحت داشته
باشد. |