ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مصاحبه پر خبر هوشنگ امیراحمدی با کیوان مهرگان

پیام امریکائی هائی را

در "کیش" دادم به دولتی ها

امریکائی ها توسط من از ایران خواستند تا لیست آرزوئی خود را اعلام کنند. مثلا بگوید: 1- اسرائیل را از نظر اتمی خلع سلاح کنید.2- 50 میلیارد دلار پول بدهید که این همه هزینه کرده ام.3- ارتش خود را از منطقه بیرون بکشید.4- حماس و حزب الله را از لیست تروریست ها خارج کنید.5- تمام تحریم ها را از ما بردارید.6- ما را از لیست حامی تروریسم بیرون بیاورید. ایران لیست نداد زیرا اگر لیست بدهد یعنی بر سر غنی سازی موضع مذاکره گرفته است، درحالیکه می گوید غنی سازی اصلاً قابل مذاکره نیست. بنابراین وقتی لیستی وجود ندارد مذاکره ای هم شکل نمی گیرد.

 
 
 
 

کیوان مهرگان، مصاحبه ای حرفه ای با هوشنگ امیراحمدی انجام داده که در روزنامه اعتماد منتشر شده است. مبنای این مصاحبه تلاشی است که امیراحمدی در آستانه سفر احمدی نژاد به امریکا برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل انجام داد و برای رساندن یک پیام و پیشنهاد امریکائی راهی ایران شد. او 10 روز پیش از عزیمت احمدی نژاد به امریکا سفری به جزیره "کیش" کرد که خبر آن در مطبوعات منتشر نشد و خبرگزاری های داخلی نیز خبری همزمان با حضور امیراحمدی در کیش منتشر نکردند.

امیراحمدی در مصاحبه با کیوان مهرگان از پیشنهادی سخن می گوید که از طرف امریکائی ها برای دولت آورده بود. این مصاحبه نکات خبری مهمی دارد که اگر کسی حوصله کرده و با دقت، تمام آن را بخواند به این نکات دست می یابد. ما برای دسترسی ساده خوانندگان خود به این نکات، مصاحبه مورد نظر را با دقت خلاصه کرده ایم، بگونه ای که نکات خبری نه تنها از آن حذف نشود، بلکه لابلای فصول مختلف و جملات کش دار و تکرای گم نشود!

این مصاحبه ، که درعین حال نشان از ورزیدگی سیاسی هوشنگ امیراحمدی از یکسو و اعتماد دو سویه ای که در دولت ایران و دولت امریکا نسبت به وی وجود دارد را می خوانید.



---

 

من مشاور ایشان نیستم و معنای مشاور غیررسمی را هم نمی دانم. آقای مولانا مشاور رسمی

آقای احمدی نژاد هستند و بنده به عنوان مشاور چنین حکمی را ندارم، مشاور غیررسمی هم به معنای اینکه کسی که حکم ندارد ولی به ایشان مشاوره های مشخص می دهد، انجام نمی دهم.

- من سوال خود را به شکل دیگری مطرح می کنم. سفر شما قبل از سفر آقای احمدی نژاد به کیش به چه دلیل بود؟

- سفر کیش من هیچ ارتباطی به سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک نداشت. سفر کیش جریان دیگری داشت که به مسائل دیگری برمی گردد و اگر هم سفر به رابطه با امریکا مربوط می شد مشخصاً به سفر آقای احمدی نژاد مربوط نمی شود.  یعنی اگر حرفی برای زدن با امریکا داشتم، این حرف در رابطه با سفر آقای احمدی نژاد به امریکا نبود و در رابطه با ارتباط ایران و امریکا بود.

 - آیا در نیویورک شما با آقای احمدی نژاد و هیات های ایرانی ملاقاتی داشتید؟
-
آقای احمدی نژاد را در دو جلسه نیمه خصوصی ملاقات کردم و با خود آقای احمدی نژاد دست دادم و احوالپرسی کردیم.  با دوستان دیگر و مشاوران ایشان هم صحبت کردم. به هر حال صحبت ها و دیدارهایی صورت گرفت .

- شما برای ملاقات های آقای احمدی نژاد تلاش کردید؟ آیا اساساً با آقای مولانا ارتباط دارید؟

من از سال ها قبل آقای مولانا را می شناسم و در سال های قبل با هم به ایران می آمدیم.

- ایشان هم شهروند دوگانه هستند و هم تابعیت دوگانه دارند؟

- فرض من این است که ایشان تابعیت دوگانه دارد . نمی شود فردی 40 سال در امریکا باشد ولی فقط گرین کارت داشته باشد.

- ویزای آقای ثمره هاشمی را شما درست کردید؟

- سعی کردم با وزارت امور خارجه بر سر این جریان کار کنم . هدفم این بود که در مجموع آنها را قانع کنم که شاید صلاح این باشد که به همه آنها ویزا داده شود تا کار خوب انجام شود. فکر می کنم آقای احمدی نژاد در یک سال گذشته سعی کرده با زبان نرم تر، متانت بیشتر و فکر استراتژیک تری با امریکایی ها صحبت و برخورد کند.
- اراده یی برای برقراری ارتباط وجود دارد؟

- به شکلی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم حرف آقای احمدی نژاد این بوده که ما حاضر هستیم صحبت کنیم و در روابط تنش زدایی کنیم و حتی اگر شرایط آن پیش آید روابط را عادی کنیم و مذاکره داشته باشیم. جو نظامی و تندی که اوایل امسال بین امریکا و ایران بود، تنش کمتری دارد و الان هم به همین صورت است و در یک سال گذشته، دو طرف پیشنهادهای جدی مطرح کردند.

- دولت امریکا حاضر است بیش از آنچه تا الان روی میز گذاشته، بگذارد؟
- خیلی نمی توان جزئیات را مطرح کرد ولی واقعیت این است که بزرگ ترین مشکل امریکا با ایران این است که ایران بر سر غنی سازی موضع مذاکره ندارد.

مثالی می زنم. بنده از ساعت شما خوشم می آید. می گویم ساعت زیبایی دارید و من از آن خوشم می آید و شما می گویید متشکرم، من هم آن را دوست دارم.

می گویم حاضر هستم آن را به عنوان هدیه قبول کنم.

شما می گویید خودم آن را بیشتر دوست دارم.

می گویم می خرم.

شما می گویید فروشی نیست.

می گویم 100 تا می دهم،

می گویید فروشی نیست.

می گویم یک میلیون می دهم،

می گویید فروشی نیست.

می گویم هیچ رقمی دارید که بگویید؟

می گویید چون فروشی نیست روی آن رقم نمی گذارم و قابل مذاکره نیست.

من می گویم حال که مذاکره نمی کنید، یک نفر را پیدا می کنم تا تیری به شما بزند و ساعت را بیرون بکشد یا نیمه شب بر سر شما بزند یا به شما چاقو نشان دهد و ساعت را ازشما بگیرد. بالاخره من باید این ساعت را بگیرم چون آن را دوست دارم یا اینکه اصلاً نمی خواهم در دست تو باشد.

اکنون وضعیت بین ایران و امریکا همین است. وضعیتی که ایران می تواند به وجود بیاورد و امریکا می خواهد آن وضعیت باشد اینست که روی آن ساعت قیمتی بگذارد.

استراتژی اول اینست که قابل مذاکره نیست.

استراتژی دوم این است که حال که اصرار دارید قیمت آن 50 میلیارد دلار است.

طرفی که می خواهد بخرد فکر می کند این پول زیادی است و منصرف می شود و احساس می کند نمی ارزد و قبول می کند.

در هر دو صورت شما موضع مذاکره گرفته اید و طرفی که قصد داشت آن را از شما بگیرد حتی اگر نخواهد آن را از شما بخرد، نمی تواند به افکار عمومی القا کند که این شخص اصلاً قصد مذاکره ندارد.

به نظر من اشتباهی که جمهوری اسلامی می کند این است که موضع مذاکره ندارد. مثلاً من به شما می گویم ساعتت را می خواهم،

شما می گویید بر سر کت صحبت کنیم.  

من می گویم ساعتت را می خواهم.

شما می گویی در مورد قلم من صحبت کنیم.

می گویم ساعت تو را می خواهم کاری به بقیه ندارم، اول مساله ساعت را حل کنیم.

جمهوری اسلامی وقتی می گوید می خواهم مذاکره کنم، منظور آن بقیه است و امریکا هم این را می داند. به همین دلیل وقتی آقای احمدی نژاد می گوید ما حاضریم مذاکره کنیم امریکا قانع نمی شود زیرا می داند در آنجا که می خواهد با جمهوری اسلامی مذاکره کند، جمهوری اسلامی گفته قابل مذاکره نیست؛ بقیه داستان است. بر سر عراق، افغانستان، عینک و... مذاکره کنیم، امریکا می گوید آنچه باید روی آن مذاکره صورت گیرد داستان غنی سازی است و چون حتی موضع مذاکره روی آن وجود ندارد پس دلیلی برای مذاکره وجود ندارد.
آخرین حرفی که من آورده ام این است که امریکا از دولت جمهوری اسلامی خواسته به آنها یک لیست آرزو بدهد.

 مثلاً من می گویم ساعتت را می خواهم، شما می گویید برای اینکه ساعت خود را بدهم این پنج یا هشت چیز را می خواهم. مثلاً:

1- اسرائیل را از نظر اتمی خلع سلاح کنید.

2- 50 میلیارد دلار پول بدهید که این همه هزینه کرده ام.

3- ارتش خود را از منطقه بیرون بکشید.

4- حماس و حزب الله را از لیست تروریست ها خارج کنید.

5- تمام تحریم ها را از ما بردارید.

6- ما را از لیست حامی تروریسم بیرون بیاورید.

- ایران برای چه مخالفت می کند؟

- زیرا اگر لیست را بدهد یعنی بر سر غنی سازی موضع مذاکره گرفته است. ایران می گوید این غنی سازی اصلاً قابل مذاکره نیست، بنابراین لیستی وجود ندارد.

- پیشنهادی که شما حامل آن بودید، واقعاً ضمانت اجرایی داشت؟

- لیست است و امریکا قصد دارد ایران را در یک موضع مذاکره قرار دهد. اگر شد مذاکره انجام می دهند اگر نشد هم اتفاقی نمی افتد. امریکا عقیده دارد دولت جمهوری اسلامی موضع مذاکره بر سر غنی سازی را ندارد.

- اگر این پیشنهاد شما در کیش مورد موافقت قرار می گرفت، اوباما، مک کین یا کسی از دولت امریکا حاضر بود در سفر اخیر نیویورک با آقای احمدی نژاد صحبت کند؟

- به این سادگی که نبود. من نیامده بودم بگویم اگر چنین شود، این طور است. من می گویم دولت ایران کاری نمی کند. می تواند لیست آرزوهای خود را بدهد. مشکل اینجاست که امریکا می گوید شما موضع مذاکره بر سر غنی سازی را بگیرید.

- فقط بر سر غنی سازی است؟

- بله، فقط روی غنی سازی است، امریکا روی چیز دیگری نظر ندارد.

- آمادگی مذاکره را ندارد؟

- آمادگی مذاکره را دارد، به شرطی که اول از اینجا آغاز شود. درست برعکس جمهوری اسلامی که بر سر همه چیز آماده مذاکره است، به جز این مورد. امریکا هم فقط روی این مساله علاقه به مذاکره دارد و همه چیز را مشروط به این مورد می کند.

- حتی ایران حاضر نشد لیست مشوق ها و آرزوهای خود را بدهد؟

- کسانی که با شما مذاکره کردند به شما چیزی نگفتند؟

- من با شخص خاصی مذاکره نکردم، پیامی آوردم و گفتم به من چنین چیزی گفته شده است و خودتان می دانید چه کنید. من فقط پیام آور هستم. حرفی را وزارت امور خارجه امریکا زده و من بر حسب وظیفه ملی خود آن را اعلام کردم تا در دولت پخش کنند. من به شخصه اعتقاد دارم این جریان باید به جایی ختم شود و باید یک موضع مذاکره وجود داشته باشد.
بخش دیگری از این مصاحبه باز میگردد به اخباری که درباره گشایش دفتر شواری همکاری ایرانیان امریکا توسط هوشنگ امیراحمدی در تهران. او دراین باره میگوید:

- ما اینجا پرچم امریکا را بالا نمی بریم و اصلاً شورای ما شورای دیپلماتیک و سیاسی نیست و قرار نیست پرچمی بالا برود.

- کارمندان شما ایرانی خواهند بود یا امریکایی؟

- ما هر دو را خواهیم داشت. ما بیشتر به دنبال شهروند دوگانه هستیم ولی ایرانی ها را هم حتماً به کار خواهیم گرفت. البته برای به کار گرفتن ایرانی ها به یکسری محدودیت ها دچار هستیم ولی می توانیم آن محدودیت ها را با دولت امریکا حل کنیم.

 -مثلاً چه محدودیت هایی وجود دارد؟

- به طور مثال وقتی می خواهیم به آنها حقوق دهیم ابتدا باید لیست افراد را بدهیم و پیشنهاد کنیم چه کسانی هستند زیرا تحریم است و باید به خاطر داشته باشیم همین که به شورا اجازه داده شده در اینجا دفتر باز کنند خود نوعی تحریم شکنی است و آنچه دوستان به آن توجه ندارند این است که یکی از کارهایی که ما انجام داده ایم، تحریم شکنی است. سازمان های غیردولتی می توانند در اینجا دفتر باز کنند، ما را از تحریم استثنا کرده اند.

- مگر قرار است شما کار مالی هم انجام دهید؟

- ما باید از امریکا به ایران پول بفرستیم و به کارمندی که در اینجا هست پول بدهیم و دفتری اجاره کنیم و هزینه این کارها را باید از امریکا تامین کنیم. بله ما اجازه داریم پول انتقال دهیم. مثلاً اگر از امریکا مهمان دعوت کنیم یا از اینجا به امریکا ببریم، می توانیم هزینه های آنها را بپردازیم و این هزینه ها را باید تامین کرد و ما مبادلات پولی خواهیم داشت، حتماً خواهیم داشت.

- یعنی آیا ممکن است شورای ایرانیان - امریکاییان خانم آلبرایت وزیرامورخارجه دولت کلینتون را دعوت کند به ایران بیاید؟

- حتماً. البته باید با دولت ایران هماهنگ کنیم. ما می توانیم از وزیر امور خارجه وقت امریکا هم دعوت کنیم. ما کار خاصی انجام نمی دهیم. من در آنجا نشسته ام و سناتور جو بایدن را می آورم و حرف خود و امریکا را می زند. در اینجا آقای لاریجانی را می آورم تا حرف مردم ایران را بزند، چه منافاتی دارد؟

 - در شورای شما چه کسانی نشسته اند (به خصوص امریکایی ها)؟

- به غیر از سه یا چهار نفر همه امریکایی هستند. رئیس شورا آقای سناتور بنت جی جانسون است. سناتور جانسون 26 سال سناتور ارشد امریکا بوده است، الان خانم دانا شلیلا 8 سال وزیر بهداشت آقای کلینتون است که لبنانی الاصل است و زبان فارسی را هم بلد است و دو سال هم در جندی شاپور درس داده است . تامس پیکرینگ سال ها نفر دوم وزارت امور خارجه امریکا بوده است و سفیر امریکا در روسیه، سفیر امریکا در اسرائیل و خیلی جاها بوده است و یکی از بزرگ ترین سیاستمداران و دیپلمات های امریکا سال های سال بوده است و یک غول است. ما در این شورا بیش از 40 سفیر سابق، وزیر یا معاون وزیر سابق امریکایی، بزرگ ترین روسای سازمان های تجاری، بزرگ ترین استادهای دانشگاه های امریکا مانند ریچاردفری ایران دوست که در برد شورا هستند، داریم.
من شخصاً همیشه اعتقاد داشته و دارم که بسیجی، سپاهی و... ایرانی هستند و حق اظهارنظر دارند و نیروهای مردمی هستند و برای کشور تلاش کرده اند و در جنگ و تظاهرات حضور داشته اند و انقلاب کرده اند. نگرانی های آنها درست است اما نباید به عنوان بسیجی، کمیته یی، سپاهی و... عده یی را کنار گذاشت. من اعتقاد دارم این اشخاص هم باید توجیه شوند و باید معنای این شورا را برای آنها هم بیان کرد و اینکه این شورا به نفع این ملت است و در جهت مخالف با این نظام نیست و اصلاً بحث این شورا نظام و سیاست نیست بلکه بحث این شورا یک سری حرکت های مردمی است تا ملت و دولت در خارج از ایران وجود دارد و برداشت اشتباهی است، اصلاح شود. شورا تلاش می کند این درک را تصحیح کند و در جهت حرف ها، حرکات و ایده های بسیجی است. متاسفانه در اینجا با نیروهای بسیجی برخوردی شده است که گویا آنها افراد خوبی نیستند ولی بقیه خوب هستند. آنها هم حق حیات دارند و برای کشور جنگیده اند و خدمت کرده اند و روی مین راه رفته اند. من در تلویزیون امریکا هم گفته ام، طرف در لس آنجلس نشسته و می گوید من ملی هستم ولی بسیجی که روی مین راه رفته و در جنگ حضور داشته و از این حکومت، کشور و ملت دفاع کرده را ملی نمی داند و این درست نیست و در آن صداقت و صمیمیت وجود ندارد. من نمی خواهم بگویم هر کاری که بسیجی انجام می دهد درست است، خیر آنها هم مثل بقیه اشتباه می کنند، اما اینکه لیوان آقای بسیجی خالی است و لیوان آقای فلانی پر است حرف اشتباهی است. وقتی در اینجا دفتر زدیم باید با آنها صحبت کرد، نه فقط با آنها بلکه با تمام اقشار ملت باید صحبت کرد و آنها را توجیه کرد.