خاتمی سفری یک روزه به آلمان داشت. این سفر درادامه سفرهائی
انجام شد که در ارتباط است با گفتگوی تمدن ها و مذاهب. او در
مرکز آلمان "فاریبورگ" در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد و به
سئوالاتی که از وی شده بود پاسخ داد که در بسیاری از رسانه های
آلمان منتشر شد. خاتمی دراین مصاحبه از جمله در باره انتخابات
ریاست جمهوری گفت:
یکی از مشکلات جامعه ما این است که همواره سعی داشته فرد یا
افرادی
بیایند و مشکلات را حل کنند. همه تلاشها و شعارهای من این است
که بگویم
آنکه اصیل است و دارای اعتبار است و آنکه صاحب حق است، خود
مردم و ملت
هستند.
مردم باید باور بکنند و بدانند قهرمان خود آنها هستند نه
اینکه در انتظار قهرمانی باشد که آنها را نجات دهد. اگر این
حالت به صورت
خودآگاه در ملت ما پیدا شود، هیچ چیز نمیتواند آینده و
سربلندی و پیشرفت این کشور را تهدید کند.
آنچه که برای من مهم بوده و هست، این است که انتخابات
درست انجام شود و گزینههای مختلفی که گرایشهای مختلف دارند،
حضور داشته
باشند و مردم بتوانند با دست باز انتخاب کنند و انتخابات با
آزادی انجام
شود و تضمین اینکه رای مردم تعیینکننده است.
خاتمی در رابطه سیاست خارجی ایران بعد از انتخابات ریاست
جمهوری گفت که امیدواراست در سیاست خارجی نیز تغییراتی ایجاد
شود و ارتباطات موثر ایران با کشورهای اروپایی در دوران
اصلاحات که بر پایه
احترام متقابل بنا نهاده شده بود برقرار شود.
در آن زمان حتی در رابطه با آمریکا نیز که از او لطمههای
بزرگی
خوردهایم، گامهای مثبتی برداشته شد. در دوره من و آقای
کلینتون هر دو
طرف میخواستیم در مسیر رفع سوءتفاهم و نزدیکی بیشتر گام
برداریم.
در محافل مختلف صحبت از بازگشت دین به عرصه است، اما یک نگرانی
از بازگشت دین وجود دارد و آن نگرانی اینست که
تجربهای که انسان غربی در قرون وسطی از حاکمیت دین داشت باز
هم تکرار
شود. به خصوص آزادی اندیشه، آزادی فکر و آزادی سیاسی که حاصل
دنیای مدرن
بود و در قرون وسطی در محدودیت قرار داشت دوباره لطمه ببیند.
البته
دینداران و متفکران دینی هم با دنیای جدید تعبیرها و تفسیرهای
تازه از دین کردهاند و بنابراین ما احساس میکنیم یک نوع تفاهم و سازش میان
جنبههای
مثبت مدرنیته و نیز معنویتی که خلاء آن مشکلاتی را ایجاد کرده
دارد پدید
میآید.
دین اسلام بسیار متفاوت است با اسلامی که در همسایگی ما بود و
به صورت نادرستی بینش غلط خود را به نام اسلام تحمیل میکرد.
یعنی گونهای تفکرات بسته حقوق اساسی انسان را به رسمیت نمیشناخت و به زنان،
مردان تصمیم دیکته می کرد. این دو اسلام با هم تفاوت دارند. ما
ممکن است در
مقام عمل مشکلاتی داشته باشیم ولی این هیچ وقت به این معنا
نیست که مردم
از دین رویگردان شدهاند. اگر هم انتقادی هست، گاهی انتقاد این
است که چرا
تفسیر غلط از دین میشود و چرا رفتارهای نادرست به دین نسبت
داده میشود.
امیدوارم شاهد تحولاتی در عرصه جهانی باشیم نه تنها ایران. در
دهه گذشته
آنچه بر عالم و آدم حاکم بود بسیار نگرانکننده بود. شما
میدانید که سیاست من سیاست تنشزدایی و اعتمادسازی بود ما نه تنها با همسایگان
روابط بسیار
خوبی برقرار کردیم، سوءتفاهمات را رفع کردیم، بلکه در دنیا هم
گامهای مهمی
برداشتیم.
نمونهاش ارتباطاتی بود که بنده با کشورهای اروپایی داشتم.
استقبالی که
آنها میکردند. و احترام متقابلی که به همدیگر داشتیم حتی با
آمریکا نیز
گامهای مثبتی برداشته شد. ما از آمریکا لطمههای بزرگی
خوردهایم. آمریکا
سیاست بسیار بدی در ظرف نیم قرن گذشته در قبال ما اعمال کرده
است. کودتا،
حاکمیت بر سرنوشت اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی ایران، تبدیل
ایران به ژاندارم خودش در منطقه، حمایت یکی از سیستمها در رژیمهای
مستبد و فاسد و
بعد از انقلاب هم تحریکها و رفتارهایی که بسیار این
سوءتفاهمها را بیشتر
کرد. طبعا در ایران هم عکسالعملهایی بود که لازمه انقلاب بود
و طبعا
بدبینیها را در آمریکا قوی کرد اما میتوانست این مسایل تداوم
پیدا نکند.
تشنجزدایی به معنی دست برداشتن از
اصول و منافع ملی نیست، ولی فکر میکنم حتی در دوران آقای
کلینتون بدترین
تحریمها بر ما تحمیل شد. بعد از روی کار آمدن نومحافظهکاران
وضع بسیار بدتر شد. اولین گامی که برداشته شد ایران را به
عنوان محور شرارت معرفی کردند. آن هم وقتی که اگر تفاهم و سیاست ایران نبود
آمریکا در
افغانستان، مشکلات بسیار بزرگی روبهرو میشد.
بعد هم مسایل اشغال عراق، اشتباهات بزرگ دیگری که پیش آمد. این
سیاستها
سبب شد افراط گرایی و خشونت گرایی نه تنها از بین نرود،
بلکه تقویت شود. 10 سال است دنیا در وضعیت بدی به سر میبرد. شاید خود آمریکاییها
کمتر از
دیگران هزینه پرداخت نکرده باشند. در این مدت صدها میلیارد
دلار از درآمدها و مالیات مردم آمریکا صرف بلندپروازیهای
آمریکا شد؛ بدون اینکه
با تروریسم و خشونت بتوانند مبارزه کند. صدها هزار نفر از عراق
و
افغانستان قربانی این سیاست غلط شدند. هزاران نفر از جوانان
آمریکایی
قربانی بلندپروازی توسعهطلبیهای آمریکا شدند و افراطگرایی
در منطقه ما با این سیاستها تقویت شد.
امیدوارم کل این مسایل تغییر پیدا. مطمئن باشید اگر انعطاف، انصاف و عدالت مبنای کار حکومتهای آمریکایی قرار بگیرد ما شاهد کاهش بحران،
تضعیف
افراط گرایی و خشونت و نیز برقراری روابط صلح آمیز میان
ملتها خواهیم
بود. امیدوارم همهجا خرد، انصاف و عدالت حاکم شود. |