سعید بروجردی استاد دانشگاه کردستان در یک جمع بندی قابل
استناد که خبرگزاری ایسنا آن را منتشر کرد، در باره وضع اسف
بار وزرش در مدارس نظراتی را طرح کرد که اگر درایت و همتی در
جمهوری اسلامی برای مبارزه با گسترش اعتیاد جوانان باشد، این
نظرات را تابلوی راهنمای خود قرار میدهند. به جای گسترش زندان
ها و بنای سالن ها و سلول ها و بندهای جدید در زندان های موجود
و آن توحش حکومتی که بعنوان مقابله با لات و لوت ها در شهر به
نمایش می گذارند تا در زیر پوشش آن مردم را ترسانده و خانه
نشین کنند، باید رفت بدنبال بنای سالن های ورزش در مدارس. به
جای بودجه ای که احمدی نژاد برای مساجد و امام زاده و چاه های
دوقلوی جمکران اختصاص داد، باید باشگاههای ورزشی تاسیس کرد.
حتی کنار مساجد!
سعید بروجردی می گوید:
آلمانیهای معتقد اند با گشایش یک ورزشگاه، یک بیمارستان بسته
می شود. وقتی ما فضای ورزشی مدارس را بستهایم،
ببینید در بیمارستانهای ما چه خبر است. به زنگ ورزش مدارس نیم
نگاهی بیاندازید.
برای ورزش به فضای
ورزشی نیازمندیم، ورزش در خلاء انجام نمیشود. آیا در سند
راهبردی، فضای ورزشی
دبیرستانهای تهران تعریف شده است؟ در بخشنامههای صوری اعلام
شده که اگر مدرسهای یازده کلاس داشت، باید یک سالن ورزشی هم داشته باشد ولی در
واقعیت ما چقدر فضای ورزشی داریم؟ مشکل فضای ورزشی است، بعد
از فضا امکانات مطرح میشود. حتی اگر یک زمین آسفالته برای
ورزش داشته باشیم، یک معلم متوسط هم میتواند چهار تا حرکت صحیح ورزشی را به دانش آموزان آموزش بدهد.
دومین مساله که کمترین
بها به آن داده میشود، فرهنگ ورزش است. یک قشر از دانش آموزان
ذاتا به ورزش
علاقهمندند و به سراغ ورزش میروند،
این یک اشتیاق ذاتی است که باید به همهی دانشآموزان تزریق شود، اما متاسفانه چون عملا
استفاده
بهینهایی از ساعات درس تربیت بدنی نمیشود ساعات ورزش را به
سایر دروس میدهند.
دانشجویان واحد عمومی بعنوان ورزش باید مثل زندانیها شنای
سوئدی
بروند. این تنبیه است نه ورزش!
بررسی کنید، ببینید تاکنون چقدر دیدگاه
سازمان آموزش و پرورش به ورزش تغییر یافته است. در حال حاضر
تفکرات فردی و گروهی یک
چیز را درست میکنند و یک عدهایی با یک تفکر دیگر آن را حذف
میکنند. متاسفانه اساس منطقی در ورزش آموزش و پرورش نداریم.
ورزش در مدارس به معاون تشکیلات
نیاز ندارد. به نظر من باید همهی اینها را حذف کنیم و بودجهی
آنها را به زیر
ساختها اختصاص دهیم. وقتی یک پارک میسازیم اگر محل آن مناسب
باشد، لازم نیست تبلیغ کنیم و بگوییم مردم به پارک بروید. پنجشنبه، جمعه پارک
شلوغ میشود. اگر دو
تا دروازه گل کوچیک در یک مدرسه پسرانه بگذاریم، بچهها سر
ورزش کردن دعوا میکنند
اینها دیگر تبلیغ نمیخواهد.
ادارهی کل تربیت
بدنی، مرکز تحقیقات و... چه اقداماتی در این راستا انجام دادهاند؟
آمارها
کجاست؟ باید مشخص کنیم که چه آسیبهایی از فقر حرکت بدنی بوجود
آمده است. آیا کوتاه تر شدن قد جوانان ما ناشی از فقر حرکتی
نیست؟.
آیا آتروفی عضلانی (تحلیل عضلانی) که به تازگی در دختران شایع
شده و
دیابت نوع دوم همگی نشان از عدم فعالیت بدن نیست؟
باید بفهمیم چقدر محصل داریم، در هر منطقه چقدر فضای ورزشی
داریم. بهترین معلم هم اگر جای دویدن وجود نداشته باشد، هیچ کاری
نمیتواند بکند. عدم تعادل حرکتی در دختران
فاجعه
است. در کتابهای رشد و تکامل حرکتی میخوانیم که تعادل حرکتی
دختران بیشتر ازپسران است اما، چرا آنچه در واقعیت در دختران
ایرانی میبینیم اینگونه نیست.
30 سال است واحد عمومی تربیت بدنی تدریس می شود.
متاسفانه دانشجویان به خصوص دانشجویان فنی نسبت
به ده سال پیش بیشتر دچار فقر حرکتی شدهاند. ضروری به نظر میرسد
که در
مدارس دختران قبل از ساخت آزمایشگاه، سالن ورزش بسازیم تا با
توجه به محدودیتهای موجود، دختران به راحتی بتوانند ورزش کنند و امنیت داشته باشند.
این یک
واقعیت تلخ است، که در آموزش و پرورش ورزش دست افراد اهل و
آکادمیک نیست.
هیچ برنامهی منسجمی برای اینکه جوانان را به سمت نشاط
و شادابی سوق دهیم وجود ندارد. هنر آموزش و پرورش زمانی معلوم
میشود که 70-80 درصد
دانش آموزان ورزش کنند. ژان ژاک رسو، معلم بزرگ تعلیم و تربیت
میگوید: "نوجوانان و جوانان را به فعالیت بدنی وادار سازید تا هوش آنها توسعه یابد."
با نصحیت کسی سالم نمیشود. قرار است تربیت بدنی در زیر مجموعهی
معاونت پژوهشی قرار بگیرد. این مهم نیست، بلکه مهم نگرشی است
که باعث این کار شده است.
این نشان میدهد حتی نگرش پرداختن به ورزش هم وجود ندارد چه
برسد به مسایل اجرایی.
وجود معاونت تربیت بدنی حتی اگر صوری هم بود، نشان دهنده یک نگرش مثبت است.
ولی حتی
حالا این نگرش مثبت را هم حذف کردهاند. |