علی
مطهری،
پسر آیت الله مطهری و برادر زن علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم،
با روزنامه شهروند امروز مصاحبه مشروحی کرده است. تفکرات مذهبی
علی مطهری چندان به پدرش نزدیک نیست و بیشتر زیر سایه بزرگان و
روحانیون دست راستی حرکت می کند و در ابتدای روی کار آمدن
احمدی نژاد نیز از همراهان و حامیان او بود. یعنی از مخالفان
اصلاحات بود. راه وی نیز از نیمه، از احمدی نژاد جدا شده و به
جمع حامیان سابق و منتقدان امروز احمدی نژاد پیوسته است. حالتی
نزدیک به حال علی لاریجانی.
انتقادهای او از احمدی نژاد، که می تواند شامل نقدها ونظرات
دیگرانی هم باشد را از آن مصاحبه استخراج کرده ایم که می
خوانید. بویژه اشاراتی که رشد فرهنگ چاپلوسی و در حقیقت سلطنتی
می کند. کسانی که5 جلد خاطرات وزیر دربار شاه "علم" را حوصله
کرده و خوانده باشند، معنای واقعی اشاراتی که مطهری در ارتباط
با رهبر و بیت رهبری می کند را دقیق تر متوجه می شوند! بویژه
از سال 1350 تا 1356 که هیچ کس آب بدون اجازه و درجهت منویات و
حدس و گمان در باره تمایل شاهنشاه نمی خورد و هر طرح و تصمیم و
لایحه و قانونی ابتدا مستند به نظر اعلیحضرت
–
معظم اله- بود و بعد تصمیم و تصویب مراجع و مقامات و نمایندگان
و...
مطهری که در مجلس هشتم نماینده است می گوید:
1-
من تحت فشار هستم تا مساله آقای كردان را پیگیری نكنم و مصالحه
كنم.
2- من همیشه مواضع خودم را دارم. اتفاقا چند ماه قبل از
انتخابات(مجلس هشتم) مقالهای در
روزنامه اعتماد ملی نوشتم و به
رد صلاحیتهای
گسترده اعتراض كردم.
همان زمان یك عده از دوستان آمدند اعتراض كردند و گفتند كه شما
چرا این كار را كردید و در اعتماد ملی مقاله نوشتید؟ شما اصلا
نظر رهبر
را در این باره میدانید یا نمیدانید. من گفتم لازم نیست كه
اول برویم نظر رهبر را بپرسیم. من نظر خودم را میگویم. اگر
نظر رهبری مخالف بود، پافشاری نمیكنم. ولایتفقیه به این معنا
نیست كه هركاری میخواهیم بكنیم، برویم سوال كنیم. بعد گفتند
كه چرا در اعتماد ملی این مطلب را منتشر كردید. گفتم ابتدا
دادم روزنامه كیهان چاپ نكردند. به آنها گفتم من از این به بعد
نیز همینطور هستم. اگر وارد مجلس نیز شوم حرف خودم را میزنم.
اگر شما احساس میكنید با شما هماهنگ نیستم، اسم من را از لیست
خود خارج كنید. با آنها اتمام حجت كردم. با آقای احمدینژاد
نیز راحت و خودمانی هستم. فكر نمیكنم ایشان از انتقادات من
ناراحت شود. قبلا كه ایشان شهردار بودند، دیدارهایی داشتیم اما
در دوره ریاستجمهوری دیداری نداشتیم.
3-
مجلس هفتم در برخورد با دولت ضعیف بود. حداد عادل روحیه
مسالمتجویی دارد. از تنش میپرهیزد. به همین دلیل دولت نیز بر
روی نظارت مجلس هفتم و نمایندگان آن خیلی حساب نمیكرد. استدلال
ما این بود كه مجلس هشتم نباید این چنین باشد. قبول دارم در
ماجرای پس گرفتن استیضاح
وزیر آموزش و پرورش انعكاس بیرونی آن خیلی خوب نبود و در مجموع
منفی بود.
در مورد سئوال از رئیس جمهور
80 امضا جمع کردیم. این مساله كماهمیتی نبود. همه میدانستند
كه طرح سوال از رئیسجمهور متعلق به من است و حتی متن آن را
نیز خودم نوشته بودم. فقط اظهارات معاون ایشان "رحیم مشائی" در
باره مردم اسرائیل نبود. بحثهای دیگر ایشان را نیز شامل
میشد. البته ما میدانستیم كه سخنان مشایی، نظر خود
رئیسجمهور است. علت سوال ما نیز همین بود كه ما میدانیم این،
حرف آقای مشایی به تنهایی نیست.
حرف آخر آقای احمدینژاد با نمایندگان مجلس این بود كه حرف
آقای مشایی حرف درستی است. این حرف خود ماست،
مجلس نیز باید همین حرفها را بزند. البته این 80 امضاء متشکل
نیستند و این ضعف کار است.
4- در قضیه آقای كردان، نمایندگان حزب موتلفه در مجلس مخالف
استیضاح هستند، چون
حزب موتلفه میخواهد آقای كردان وزیر بماند. اینها همان مواضع
را كه حزب میگوید، در مجلس دنبال میكنند. برداشت برخی از
اینها از ولایتفقیه بسیار عجیب است. میگویند اول برویم از
آقا سوال كنیم. اگر نظر آقا این بود، ادامه بدهیم. به نظر من
اینگونه سخن گفتن بهانه است. برای اینكه از زیر بار مسئولیت
شانه خالی كنند. و الا معنا ندارد كه ما برای هر كاری كه داریم
خدمت آقا برسیم و از ایشان سوال كنیم. اصلا این كار استقلال
فكر و حریت نماینده را زیر سوال میبرد. ولایتفقیه كه به
معنای تعطیلی عقل نیست. هر كس باید كار خود را انجام دهد. اگر
زمانی رهبری احساس كردند كاری صلاح نیست، علنا اعلام میكنند.
نه اینكه یكی بیاید و بگوید با رهبری دیدار داشته و از سخنان
ایشان اینگونه استشمام كردم كه نظر آقا مخالف یا موافق فلان
موضوع است. سخنان رئیس جمهور در معرفی کردان كار غلطی بود.
اصلا نباید پای رهبری را در اینگونه مسائل به میان آورد. از
مشكلات برخی از اصولگرایان این است كه تلقی درستی از
ولایتفقیه ندارند. همین باعث خمودی، تملق و چاپلوسی شده است.
اگر یك نفر را قبول كردیم وقتی انحرافی از او دیدیم باید
بگوییم. ما به آقای احمدینژاد رای و ایشان را بر دیگران ترجیح
دادیم. خب حالا كه كج میرود نباید انتقاد كنیم؟ باید حرف
بزنیم و انتقاد كنیم.
5-
آقای احمدی نژاد علت اینکه انتقادها را قبول نمی کند
شاید به این دلیل باشد که به كار خود ایمان دارد. اگر این
باشد، هیچ اشكالی ندارد. علت دوم،
لجاج
و یكدندگی ایشان است. این حالت را دارند. به هرحال باید قبول
كنیم یك جاهایی یكدفعه لج میكنند. هر چه دوستان صحبت میكنند،
اصلا قبول نمیكنند. یكی همین داستان آقای مشایی و سخنان او
بود. نمونه دیگر ماجرای آقای كردان است كه مشخص شد مدرك جعلی
دارند و صداقت نیز در گفتههای خودشان ندارند. اما آقای
احمدینژاد گفته كه این مساله سیاسی است و شما (كردان) محكم
بایستید.
6- برای مجلس – یعنی همان مجلس هشتیم که مطهری به جای مجلس
هفتم به آن امید دارد!- که مسجل بود آقای كردان مدرك دكترای
افتخاری ندارند. پس چرا رای اعتماد داد؟
شاید به خاطر همان حرفی كه آقای احمدینژاد از
رهبری
نقل كردند، مجلس به سخنان و اعتراضات ما توجه نكرد. خیلیها به
همین دلیل به آقای كردان رای دادند. الان هم دلیل استیضاح ما
مساله مدرك نیست. مخصوصا برای وزارت كشور چندان نیازی به مدرك
نیست. كسی كه مدیر خوبی باشد و بتواند از نظر سیاسی كشور را
اداره كند، كفایت میكند. مساله صداقت و امانتداری در انتخابات
مطرح است. آقای كردان صداقت ندارد. موضوع ما نیز عدم صداقت شخص
وزیر است. آدمی كه صداقت نداشته عهدهدار یك پست كلیدی شده
است.(آقای مطهری درباره صداقت آیت الله جنتی هم نظری میداد بد
نبود!)
7-
فكر نمیكنم به این صراحت بشود گفت كه مجلس مصلحتگرا شده
است. ببینید، در خصوص افزایش ظرفیت دانشگاهها، مجلس مقابل
دولت ایستاد. در مساله مشایی نیز همین طور بود. البته به نتیجه
نرسید!
درباره استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیز عكس آن چیزی كه فكر
میشد رخ داد. اما درخصوص
طرح تحول اقتصادی مجلس به صورت جدی ایستاده است و تا قانع نشود
اجازه اجرا نمیدهد. مجلس، دولت را مجبور كرد كه لایحه بیاورد.
درحالی كه آقای احمدینژاد معتقد به لایحه نبود. تصمیمی هم
نداشت. آقای احمدینژاد گفت كه نیازی به لایحه نیست و این از
اختیارات دولت است و ما میتوانیم شروع كنیم اما برای احترام
به مجلس، لایحهای به مجلس میفرستیم. مجلس میگوید تا بند به
بند طرح تحول اقتصادی را ملاحظه و تصویب نكند، دولت حق ندارد
آن را اجرا كند. این اتفاق مهمی است.
8-
خیلی از اطرافیان رئیسجمهور معتقدند كه آقای كردان باید كنار
برود و نظر آقای رئیسجمهور را قبول ندارند. حتی برخی از
حامیان دولت در مجلس نیز چنین اعتقادی دارند. با این حال آقای
احمدینژاد همچنان از آقای كردان حمایت میكند.
9- در ماجرای سوال از رئیسجمهور آقای باهنر عضو هیات رئیسه
مجلس شروع به جوسازی
كرد و گفت كه 20 نفر امضای خود را پس گرفتهاند. در حالی كه
فقط 3 نفر امضای خود را پس گرفته بودند( نمونه دیگری از آن
صداقت نداشته ای که مطهری درباره کردان به آن اشاره می کند).
آقای باهنر جوسازی كرد و هیات رئیسه را به تردید انداخت. تا
اینكه هیات رئیسه گفت لازم است اول بررسی كنیم و بعد به این
موضوع بپردازیم. حالا اگر آقای باهنر بخواهد درباره استیضاح
آقای كردان نیز به همین شكل عمل كند كه خب به مشكل بر
میخوریم.
10- افرادی كه ایشان منصوب میكند اغلب یا از دوستان ایشان در
دانشگاه علم و صنعت هستند یا از همكارانشان در شهرداری تهران.
ایشان دایره را وسیع كند. این همه افراد خبره در كشور داریم و
از همه آنها استفاده كند. آقای احمدینژاد باید از یكدندگی و
لجاج نیز بپرهیزد و تصمیمات ناگهانی نگیرد. ایشان یك ماه پیش
در جمع نخبگان سخنرانی داشتند. قرار بود به 300 نفر از آنها
منزل مسكونی داده شود. یك عده از احمدینژاد خواستند این تعداد
را افزایش بدهد. ایشان هم پشت تریبون گفت بسیار خب، 300 تا
مسكن را به 3000 تا افزایش میدهیم. بعد به معاونت علمی خود
گفت كه نظر شما چیست؟ او گفت كه آقا ممكن نیست و نمیتوانیم.
احمدینژاد گفت نه آقا خیالتان راحت باشد. تصویب شد 3 هزار تا
مسكن به نخبگان میدهیم. آخر بودجه این از كجا میخواهد بیاید؟
من این رفتار را
سادهلوحانه
میدانم. نمیخواهم ایشان را به فریبدادن مردم برای جلب آرای
آنها متهم كنم چون ایشان را انسان متدینی میدانم. حتی این
حرفهایی كه برخی میگویند احمدینژاد طرح تحول اقتصادی را
مطرح كرده تا به مردم پول دهد و در ازای آن رأی مردم را بگیرد،
قبول ندارم. معتقدم ایشان انسان باخدایی است. تشخیص ایشان این
است. اگر بخواهد آرای مردم را بخرد كه واقعا وحشتناك خواهد شد.
ما نسبت به ایشان خوشبین هستیم ولی این نقصها هست.
11- از این بند به بعد، مصاحبه مطهری مملو از تناقض گوئی در
باره احمدی نژاد است و برتری او برای یک دوره دیگر ریاست
جمهوری است که بصورت سئوال جواب با مصاحبه کننده می خوانید:
• چه خصوصیاتی ایشان دارد كه دیگران ندارند؟
اعتماد
به نفس.
• این اعتماد به نفس در آقای لاریجانی وجود ندارد؟ در آقای
ولایتی یا توكلی دیده نمیشود؟
من فكر میكنم كه نه. اعتمادبهنفسی كه احمدینژاد دارد تاكنون
نظیر نداشته. در مسائل هستهای نگاه كنید.
اعتماد به نفس
ایشان كشور را جلو برد.
• خب در عوض چهار قطعنامه نیز علیه ایران صادر شد. این اعتماد
به نفس به چه قیمتی؟ بحران اقتصادی، تورم، تحریم...
- بله صادر شد اما بدون مشكل كه نمیشد.اگر ما كوتاه میآمدیم
وضع بدتر میشد. غربیها با هر یك گامی كه ما عقب میرفتیم،
جلو میآمدند. اساس انقلاب در خطر میافتاد. حتی اگر ما از
هستهای چشمپوشی میكردیم، آنها سراغ مساله فلسطین میرفتند و
میگفتند كه باید این موضوع را رها كنید. آن را رها میكردیم،
سراغ یك موضوع دیگر میآمدند. یعنی تا زمانی كه ما مطیع
نمیشدیم، آنها ما را رها نمیكردند.
• اما الان كه دولت از یك طرف درباره دوستی با مردم اسرائیل
سخن میگوید و از طرف دیگر مقابل آمریكا انعطاف نشان میدهد تا
جایی كه بحث راهاندازی دفتر حافظ منافع آمریكا جدی شده
است.دولت هم استقبال كرده است. اینها اگر عقبنشینی نیست،
چیست؟
- بله، قبول دارم. این یك نقص در كار دولت است.
• پس این تناقض است. اگر قرار است در هستهای قطعنامه چهارم و
پنجم و ششم را بگیریم از آن طرف آمریكا بیاید دفتر بزند كه هم
چوب را خوردهایم هم خرمایی گیر ما نیامده است.
- درست است. من البته با این روش دولت مخالفم. حتی فكر میكنم
سخن آقای مشایی درباره دوستی با مردم اسرائیل حرف حسابشدهای
بود.
دولت
ایران میخواست به آمریكا و اسرائیل
پیام
بدهد تا مشكلشان در جای دیگری حل شود.
• در كجا؟
- در مسائل هستهای.
• كه چه اتفاقی بیفتد؟ آمریكا كوتاه بیاید؟
- غربیها احساس كنند ایران خطر بزرگی نیست كه مصمم به نابودی
اسرائیل باشد. به همین خاطر در مساله هستهای كوتاه بیایند.
این حدس من است. همین تصمیم به افتتاح دفتر حافظ منافع آمریكا
در تهران نیز، خیلی روش درستی از سوی دولت نیست.
• با این صحبتها، همچنان آقای احمدینژاد را به دیگران ارجح
میدانید؟
- من به ویژگیها و تجربیات او در این چهار سال اشاره كردم.
یعنی 70 درصد تجربه و 30 درصد ویژگیهای شخصی او باعث میشود
كه نسبت به گزینههای دیگر در بین اصولگرایان، وضعیت بهتری
داشته باشد. اما من خودم موافق مشروط او هستم. اگر ایشان
نقصها را رفع كرد، بهترین گزینه اصولگرایان است. اگر نقایص
را برطرف نكرد، گزینه مطلوبی نیست. اگر بخواهد همین كارها را
بكند، به مسائل فرهنگی بیتوجه باشد، عزل و نصبها برقرار
باشد، تصمیمات ناگهانی گرفته شود، من موافق حضور ایشان نیستم.
|