ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 
اولین سخنرانی پیش انتخاباتی محمد خاتمی
اگر انتخابات آزاد باشد
می دانم اکثریت چه می خواهد
 
 
 
 
 

 

بنیاد باران بخش هائی از سخنرانی محمد خاتمی در دیدار با جمعی از نخبگان و فعالان سیاسی همدان را منتشر کرده است.

خاتمی در این دیدار در باره انتخابات ریاست جمهوری گفت:

معتقدم پیش از اینکه صحبت کنیم چه کسی یا چه کسانی باید در عرصه بیایند باید مشخص کنیم چه چیزهایی مورد توجه است و براساس آن حرکت کنیم و به جلو برویم. برای انتخابات سه مساله را باید مشخص کنیم، نه تنها برای انتخابات بلکه برای اینکه بدانیم کجا هستیم و چه کار می خواهیم بکنیم و در چه وضعیتی قرار داریم.

اولا انتخابات مهم ترین دست آورده اجتماعی ایران بعد از انقلاب است. انتخابات باید آزاد و گسترده باشد تا جمهوریت نظام تحقق پیدا کند  و مبنا و محور رای مردم باشد. حالا باید ببینیم چقدر امکان حضور در انتخابات وجود دارد.

امکان حضور دو پایه دارد.

اول ساز و کارهایی است که برای انتخابات انجام می گیرد و باید دید این سازوکارها، سازو کارهایی است که بیشتر توجه به رای آزاد و حضور مردم دارد یا ساز و کارهایی است که نقص ها و عیب ها در آن هست و آنطور که باید و شاید همه جانبه نمی تواند رای مردم و حضور آنها را تامین کند . ما حتماً اشکالاتی در این زمینه داریم .

دوم امکان حضور مردم است. آیا مردم آن رغبت لازم برای انتخابات را دارند؟ یعنی اکثریت قاطع مردم ما می خواهند در انتخابات شرکت کنند و می توانند شرکت کنند؟

این مساله مهم تر است. یعنی برای انتخابات سالم هم ساز و کارها برای انتخابات خوب و سالم و  آزاد رقابتی  مهم است و اینکه نظام و دستگاه های نظام مجری و بستر بروز و ظهور رای مردم باشند، نه اینکه در بعضی جاها مانع شوند از اینکه گزینه های مختلف حضور داشته باشند و مردم بتوانند آزادانه رای بدهند.

مسئله بعدی رغبت مردم برای حضور است. متاسفانه بعضی وقت ها میزان حضور مردم در عرصه بسیار نگران کننده است، چرا امکان حضور فراهم نشده است.

 

چرا مردم نمی آیند؟

بخشی به خود مردم بر می گردد که نباید بی تفاوت باشند، باید به هر صورتی بیایند و در عرصه حضور پیدا کنند. یکی هم بر می گردد به قسمت های دیگری که ذهن مردم اینطور است که بیایند و نیایند خیلی فرق نمی کند؛ که این خیلی خطرناک است.

باید همه، از مسئولان، روشنفکران کشور گرفته تا کسانیکه دلشان برای ایران و اسلام، انقلاب می سوزد بیایند و  ببینند چرا امکان حضورکمرنگ است؟ چه به لحاظ ساختار در روند انتخابات و چه به صورت حضور مردم در عرصه. اگر سازوکارها درست باشد و شوق و ذوق مردم برای حضور زیاد باشد انتخابات خوبی داریم و هیچ نگران نیستم. اگر اینطور باشد می دانم برآیند خواست اکثریت مردم چیست و حاصل کار چه خواهد شد؛ انتخابات متناسب با شان جمهوری اسلامی، شان اسلام و ایران به آن صورتی که مورد توجه ما بوده و هست و حق مردم را ادا می کند.

مساله بعدی اینست که مشخص کنیم چه می خواهیم؟ باید مشخص کنیم اصلاحات چیست؟ چه کار می خواهد بکند؟

فکر می کنم این کار شده است و انشاء الله در آینده در معرض افکار عمومی قرار خواهد گرفت. باید اصلاحات را تعریف کنیم، به اسلام چگونه نگاه می کنیم؟ به مردم سالاری چگونه می نگریم؟ نسبت میان اسلام و مردم سالاری را چگونه می بینیم؟ نسبت ما با پیشرفت و توسعه جامعه چیست؟ نسبت آن با حق و آزادی مردم با حرمت، عزت، اعتلاء کشور، ملت و  مردم چیست؟ اینها را مشخص کنیم. پیرامون این اصول و معیارها بیشتر جمع شویم. البته روی آنها صحبت کنیم، نقد کنیم و آنها را اصلاح کنیم. اشکال ندارد از یک نوع آشفتگی که پیدا شده و هر کس از ظن خود یار اصلاحات شده نجات پیدا کنیم.

سوم اینکه چه می توانیم انجام دهیم؟ آیا آنچه می خواهیم قابل تحقق است؟ شاید بعضی وقت ها ما  چیزهایی می خواستیم و زمینه های تحقق آن در کوتاه مدت فراهم نبود و در نتیجه وقتی به آن نرسیدیم، نوعی دلسردی در جامعه ایجاد شد. ناتوانی یا نقض در برنامه ها یا در اجرا یا در مدیریت ها بوده؟ ولی مهمتر از آنها موانع و مشکلات تاریخی، ساختاری و رفتاری است که در مقابل این تحقق خواست ها وجود دارد.

یکصد سال است مردم ما با همه وجود مردم سالاری را فریاد می زنند، مردم ما 100 سال است آزادی می خواهند از استبداد زده شده اند، استقلال می خواهند، از وابستگی رنج برده اند، پیشرفت می خواهند، ازعقب افتادگی رنج می برند. آزادی، استقلال، پیشرفت،  خواست تاریخی جامعه است.

در مردم سالاری حزب و تحزب امری ضروری است .چقدر جامعه ما دلش می خواهد آزاد باشد؟ مردم سالاری حاکم باشد؟ چقدر در متن جامعه ما ضرورت این اصل در میان نخبگان جا افتاده است و چقدر ملت حاضر است  هزینه تحزب را بپردازد؟ نمی شود مردم سالاری را بخواهیم و همراهی نکنیم.  باید ببینیم از نظر تاریخی درچه مقطع تاریخی قرار داریم و مشکلات تاریخی ساختاری و رفتاری تحقق خواست ما چیست. در نظام ما که این همه هزینه و خون داده ایم آیا تمام ساختارها  متناسب خواست ها و آرمان های مردم در انقلاب است. همان ها که در قانون اساسی هم آمده است. اگر نیست عیب در کجاست؟
اساساً یکی از محورهای اصلاحات آماده کردن مردم برای رفع موانع تاریخی و ایجاد ساختارهای متناسب است. باید موانع تاریخی، ساختاری، رفتاری مشخص شود تا خواستها و برنامه ها واقع بینانه باشد، وعده های ناجور که قابل تحقق نباشد ارائه نشود . باید بگوئیم داریم به آن سو می‌رویم، نه اینکه بگوئیم فردا به آنجا می رسیم! از جمله در مورد پیشرفت، توسعه کشور؛ آیا واقعاً به سمت توسعه و پیشرفت کشور پیش می رویم؟ آیا به سمت عدالت پیش می رویم؟ درست است یک شبه نمی‌توان در کشوری که به خاطر استیلای  رژیم فاسد و دخالت های بیگانه دچار عقب ماندگی مزمن است از هر نظر پیشرفت کرد تولید، علم، تکنولوژی، یک شبه فراهم نمی شود اما باید به آن سو حرکت کنیم.

نمی توان انتظار داشت که در کوتاه مدت هیچ مشکلی در هیچ بخشی از جامعه وجود نداشته باشد و همه احساس رضایت کنند ولی حتماً باید به آن سو حرکت کنیم.

اگر شعارهای تند و تیز در این زمینه بدهیم ولی در عمل خلاف آن دربیاید، بزرگترین مشکل روحی در جامعه ایجاد می شود و بزرگترین ضربه به همین نظام و جامعه زده میشود.

باید لحظه به لحظه به مردم گزارش صحیح و درست داد؛  اگر هم از طریق رسانه ملی نشد، باید راه دیگری پیدا کرد و با مردم صحبت کرد.

ما نمی خواهیم دل عده ای را بدست آوریم که قدرت در دستشان است، بلکه می خواهیم دل مردم را بدست آوریم. بارها گفته ام بازهم می گویم، گناه ما این است که از آزادی دم  می زنیم و افتخار می کنیم که از آزادی دم می زنیم. آزادی انسان را در اعمال حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خودش می دانیم. از جمله اینکه بتواند بدون لکنت زبان و بدون اینکه هزینه ای برایش داشته باشد از بالاترین مقامات قدرت و حکومت انتقاد کند.

آزادی ما را ولنگاری توصیف می کردند. نه خیر! ولنگاری الان است که بزرگترین معیارهای بدیهی اسلامی و انسانی زیر پا گذاشته می شود. اگر از بین رفتن مبانی اخلاقی در جامعه اسلامی، حساس نباشیم بسیار جای نگرانی دارد. از اهداف بزرگ اصلاح طلبی واقعی بالابردن حرمت ملت در عرصه جهانی و دفع خطرات و تهدیدات از کشور و نظام و مردم است.

بنابراین، اگر بنا باشد امکان حضور باشد، باید خواست ها را مشخص کرد تا منطبق با خواست های ملت باشد، سپس برنامه را مشخص کرد و اینکه چه می توان انجام داد و باید دید در شرایط فعلی امکان تحقق این خواست ها و پاسخ دادن به نیاز واقعی کشور و ملت هست یا نه؟

اگر بخواهیم جمهوری اسلامی داشته باشیم باید هرکسی با هر قوم، مذهب و گرایش که در این نظام زندگی می کند احساس رضایت کند. اسلامی که ما مورد نظرمان است، اسلامی است که نه تنها مسلمان در آن نظام احساس حرمت وآزادی و عزت کند  بلکه غیر مسلمان نیز همانند مسلمان حقوق، حضور، حرمت زمینه امکانات برای تامین زندگی آبرومند داشته باشد.