عالیجناب آقای بان کی مون.
دبیرکل محترم سازمان ملل متحد
به عنوان قدیمی ترین زندانی سیاسی – عقیدتی
در نظام جمهوری اسلامی که
بیش از 29 سال از عمر خود را به جرم
دفاع از حاکمیت ملی و استقرار
دموکراسی در ایران در سیاهچالهای
رژیم سپری کرده و الان نیز برای درمان
بیماریهایی که منشأ آنها اقامت
طولانی در زندان، سوء رفتار و سوء تغذیه و
محرومیت از بهداشت می باشد در مرخصی
استعلاجی بسر می برم و در شرایطی که
افزایش تنش بین ایران و جامعه جهانی
و بحران هسته ای، خطر یک جنگ دیگر در
منطقه را به شدت جدی نموده است.
با احساس مسؤلیت نسبت به سرنوشت تک تک
هموطنانم و با علم به میزان بالای
حساسیت رژیم به اقدامات و فعالیت
های خودم،
بنام دفاع از حق حیات و آزادی
ملت ایران و بنام پاسداری از صلح
پایدار در ایران و منطقه بحران زده
خاورمیانه به شما متوسل شده و از
طریق و با واسطه شما جامعه جهانی و
وجدان های بیدار بشری و نهادهای
مدنی صلح طلب و طرفداران حقوق بشر در سراسر
جهان را مخاطب قرار می دهم:
عالیجناب، خطر جنگ آنقدر جدی و فوری است که
جز با بسیج تمامی امکانات
جامعه جهانی در پشتیبانی از جنبش
مدنی و مسالمت آمیز مردم ایران قادر به
جلوگیری از آن نخواهیم بود.
گزینه هایی
که در حال حاضر روی میز اعضای دائم شورای امنیت و رهبران سیاسی
جهان قراردارد، حاصلی جز آسیب رسانی
بیشتر به موجودیت مادی و معنوی ملت
ایران ندارد. توضیح اینکه تشدید
تحریم ها حتی به صورت هوشمندانه درد و رنج
مردم ایران را بخاطر ایجاد محدودیت
در حوزه های اقتصادی و تقویت باندهای
قاچاق کالای دولتی و افزایش رانت
خواری و تورم و بیکاری و ایجاد محدودیت
در تهیه کالا و مایحتاج عمومی
بتدریج و گام به گام ملت ایران را در گورهای
دسته جمعی دفن خواهد نمود.
از طرف دیگر رژیم در مقابل فشارهای خارجی،
اعمال فشارهای سیاسی و اجتماعی
را بر فعالین سیاسی، مدنی و حقوق
بشری افزایش داده و به بهانه مقابله با
دشمن خارجی، فعالیت و حرکت های
اعتراضی و آزادیخواهانه ملت ایران را غیر
قابل تحمل اعلام خواهد کرد و با
استفاده از فضای امنیتی، سرکوب و اختناق
را به حداکثر رسانده و در فضای
گورستانی، کل مردم ایران را به
گروگان
خواهد گرفت.
از این رو به نظر می رسد که مسؤلین نظام نه
تنها تحریم های بینالمللی، از
جنس آنچه تا کنون اعمال شده را
تهدیدی بر موجودیت خود ندانسته، بلکه از
وجود چنین تحریم هایی استقبال نیز
می کند. چرا که به آنها فرصت می دهد تا
با
اعلام شرایط جنگی، با مخالفان خود تسویه حساب نمایند.
به همین ترتیب
تهدید توسل به زور علاوه بر اینکه هزینه
های غیر قابل جبرانی را بر مردم
ایران تحمیل می کند، دست نظام
جمهوری اسلامی ایران را در سرکوب بیشتر و
تداوم سیاستهای غیر مسؤلانه و
ماجراجویانه در کلیه عرصه هایی که امنیت
مردم ایران و جامعه جهانی را به خطر
می اندازد باز می گذارد.
پس اگر، نه جنگ و نه تحریم نمی تواند موجب
تغییر رفتار نظام جمهوری اسلامی
در پرهیز از ماجراجویی و تطبیق خود
با الزامات صلح و امنیت بین المللی
گردد، تنها گزینه ممکن، کمک به مردم
ایران در مدیریت بحران و خروج از بن
بست فعلی می باشد. به نظر من، رژیم
جمهوری اسلامی تعلیق در برابر تعلیق و
بسته پیشنهادی 5+1 را نخواهد پذیرفت
چرا که این نظام به اکسیژن
بحران برای
تداوم حیات سیاسی خود نیاز دارد. از این رو
پرونده هسته ای فرصت خوبی برای
مسؤلین نظام فراهم آورده تا با
تشدید بحران، اکسیژن لازم را برای حیات خود
فراهم کنند.
اگر در ریشه ها و منشأ بحران تعقل و تعمق
کنیم به راحتی در خواهیم یافت که
بحران هسته ای ریشه در سیاست ها و
برنامه های کلان نظام جمهوری اسلامی
ایران دارد.
ساختار این حکومت به صورتی طراحی شده است
که تولید بحران برای مردم ایران
و منطقه و جامعه جهانی از عملکرد
های متعارف آن می باشد، چراکه این حکومت
به آزادی، دموکراسی، صلح و حق تعیین
سرنوشت ملت خود هیچ اعتقادی ندارد و
به همین دلیل هیچ نگرانی و دغدغه ای
در مقابل مشکلات اقتصادی، امنیت روانی
و مادی آن ها ندارد. و به راحتی
حاضر است کل مردم ایران را قربانی
ماجراجویی خود کند. حکومتی که با
مردم خود چنین رفتار می کند طبیعی است که
برای اعمال خشونت و تهدید حق حیات
مردم جهان از اعمال هیچ خشونتی
ابایی
ندارد.
عالیجناب، مردم ایران که قربانی سیاست های
ماجراجویانه، جاه طلبانه،
خودسرانه، خشونت بار، جنگ طلبانه و
غیر انسانی این نظام هستند در صف مقدم
مبارزه برای تغییر رفتار این نظام
قرار دارند. از این رو شایسته است که
جنابعالی با استفاده از تمام ظرفیت
ها و امکانات سازمان تحت مدیریت خود،
مردم ایران را در مبارزه برای حق
تعیین سرنوشت و استقرار آزادی و دموکراسی
یاری دهید. مسؤلیت شما در دفاع از
صلح، امنیت بین المللی و حق حیات و
آزادی مردم ایران و جهان بسیار
سنگین است.
تاریخ در مقابل اقدامات شجاعانه و مسؤلانه
شما سر تعظیم فرود خواهد آورد و
در مقابل در خصوص عدم تحرک و مسؤلیت
گریزی شما بی رحمانه قضاوت خواهد کرد
.
شاید کمک به مردم ایران در این
شرایط کار دشواری باشد ولی هزینه این امر
هرچه که باشد از هزینه جنگ و تشدید
بحران و ناامنی در منطقه و جهان کمتر
است.
به عنوان مصداق اعتماد سازی در پرونده هسته
ای و برای
اینکه امکان کنترل و نظارت واقعی بر فعالیت
های هسته ای ایران ممکن باشد
از جمهوری اسلامی بخواهید که تمامی
کنوانسیون های پایه ای حقوق بشر،
کنوانسیون های منع شکنجه، کنوانسیون
الغاء کلیه اشکال تبعیض از زنان، و
اساسنامه دیوان بین المللی کیفری را
پذیرفته و به آن عمل کند. و جامعه
جهانی نیز با تمام امکانات بر
عملکرد نظام در رعایت حقوق بشر، و منجمله
میثاق حقوق مدنی و سیاسی، و پروتکل
های اختیاری آن نظارت کند.
بازگرداندن مجدد اینجانب به زندان، ممکن
است مرگ
مرا در پی داشته باشد. من این هزینه سنگین
را در مقابل نجات مردم ایران از
خطر جنگ و فقر و سرکوب و قحطی،
فلاکت و کشتار دسته جمعی، فرار مغزها
و نابودی فرهنگی با خاطری آسوده و
خیالی راحت می پذیرم.
اینجانب مایل هستم جزییات طرح و پیشنهاد
خود را با نمایندگان و کارشناسان مورد اعتماد جنابعالی به بحث
بگذارم.
22
تیر1387 |