در جلسه هفتگی کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب عباس عبدی
سخنرانی کرد. او که بدلیل برعهده داشتن نقش در جریان تصرف
سفارت امریکا در هر جلسه پرسش و پاسخی با سئوالی در این
ارتباط روبروست، این بار نیز در پایان سخنرانی اش با همین پرسش
روبرو شد. عبدی درپاسخ گفت:
یک عمل سیاسی محصول درک عمومی است و چندان محصول عمل عقلانی نیست. اشغال سفارت نیز از جمله همین موارد است اما بطور مشخص من از آن قضیه دفاع
میکنم.
امروز همه میگویند مشکل ما با آمریکا مربوط به اشغال سفارت است؛ در حالی که اصلا چنین نیست،
کلاسیکترین رئیسجمهور
آمریکا، ریگان است که او نیز در زمان جنگ میخواست مساله
ایران را حل کند اما
ایران نپذیرفت.
اینکه میگویند مساله اشغال سفارت، ایران را در زمان جنگ در بعضی جهات تضعیف کرد، درست نیست. باید
در نظر داشت که در
بعضی جهات نیز ایران را تقویت کرد. اما اگر کسی بخواهد اشغال
سفارت را تعمیم دهد و
بگوید امروز هم همان کار را باید کرد، اشتباه است و اگر
بخواهیم با معیارهای امروز عمل آن روز را بررسی کنیم نیز اشتباه است.
خیلیها معتقدند مسالهی اشغال سفارت اگر یک ماهه تمام میشد،
منافع زیادی داشت، اما مشکل اینجاست که پایههای آن واقعه، در
جایی بود که نمیشد یک
ماهه آن را فیصله داد.
در مورد اسناد و گزینه ای منتشر شدن آن هم باید بگویم،
امروز چیزی از آن اسناد نیست که عنوان نشده باشد. اینگونه نیست که عامدانه بخواهند هر کسی را که در
نظر داشتند، با آن
اسناد خراب کنند. اگر قرار بود کسی را خراب کنند، آقای بازرگان
و یزدی بر آقای
امیرانتظام اولویت داشتند.
دادگاه آقای امیرانتظام جزو دادگاههای خوب بعد از انقلاب بود؛ وکیل داشت و آزاد هم بود. آنها مشکلشان
این است که
جواب اسناد را نمیدهند؛ آقای بنیصدر هم همین مشکل را دارد.
البته برای بعضیها که امروز اسنادش بیرون میآید، دیگر آن فضا وجود ندارد اما آن زمان در
فضای انگزنی ارائه
بعضی از اسناد معنای دیگری میداد.
در بخش دیگری از این سخنرانی و پرسش و پاسخ، عبدی در باره
روابط بین المللی گفت:
قاعده
در نظام بینالملل بر مبنای قدرت است.
بحث
سازش نیز کلیدیترین بحث در روابط بین المللی است.
البته سازش نه به معنای اینکه یک نفر کوتاه بیاید، بلکه به
معنای
تفاهم و توافق که همه اینها منوط به این است که نظام بینالملل
را بپذیریم. ظاهرا
ایران نظام بینالملل را قبول ندارد. این در نوع خود اشکال
نیست، اما باید در نظر
داشت الزام به شی، الزام به تبعات آن هم هست؛ ایران نظام
بینالملل را قبول ندارد، دلیل آن هم این قطعنامههاست؛ قطعنامههایی که ظالمانه هم هست
اما باید گفت ایران
از یک سو هم میخواهد در این نظام نباشد و هم میخواهد در این
نظام قرار گیرد؛ اگر
نظام بینالملل را قبول نداریم، باید تبعات آن را هم بپذیریم.
اما اگر این نظام بینالملل را پذیرفتیم به معنای پذیرش نظام ستم نیست.
در داخل نیز باید نهادهای مدنی و رسانههای آزاد را تقویت کنیم؛ اینها هستند که میتوانند بساط
خیلی چیزها را
برچینند. اینکه یکی مدرکی غیر واقعی را ارائه دهد، مساله مهم
ما نیست؛ مساله مهم این
است که اگر جامعهای زنده باشد و واکنش جدی نشان دهد، افراد
حساب کار خود را میکنند.
تا
وقتی که دولتها حجم عظیمی از منابع نفتی دارند، دلیلی نمیبینند به احدی پاسخگو
باشند و نمیتوانند هم
پاسخگو باشند.
نفت منشاء فساد است و وقتی نفت میآید، ارادهها نفتی میشوند و پول نفت تعیینکننده است.
من هیات دولت را یک مشت بشکه نفت میبینم؛ همه سیاستها بوی نفت میدهد. کجای دنیا پول توزیع
میکنند که ما این
کار را میکنیم؟ همه دولتها به این فکر هستند که چگونه از
مردم پول بگیرند.
حکومتها
برای خود وظایفی تعیین میکنند که وظیفه اصلی آنها نیست. دولتی
که به وظایفی
میپردازد که جزو وظایف اصلیاش نیست، اگر 24 ساعت کار کند که
سهل است، 48 ساعت هم کم است.
من حس میکنیم اوضاع ناپایدار است و این مشکل و محل نگرانی
است.
|