از روی حوادث اخیر گرجستان زمان عبور کرده است، اما ظاهرا هنوز
درک درستی از آن رویدادهای جنگی، حداقل در میان بخشی از فعالان
سیاسی ایران که اپوزیسیون داخلی حاکمیت جمهوری اسلامی محسوب می
شوند وجود ندارد. نکته ای که آقای "منصور بیات زاده" نیز در
مقاله خود که دراین شماره خلاصه آن را می خوانید به آن اشاره
کرده است. انتشار بیانیه "هشدار...." با امضای فعالان ملی و
حتی ملی – مذهبی در ایران که در برخی سایت های خبری خارج از
کشور نیز بلافاصله به سینه انتشار سپرده شد، نشانه آشکاری بود
از این کم اطلاعی و یا ذکر نمونه ای غلط، در انتقاد از سیاست
خارجی جمهوری اسلامی. در تکمیل مقاله "بیات زاده" فشرده مصاحبه
صدراعظم سابق آلمان "شرویدر" با اشپیگل را نیز - علیرغم عبور
زمان از این مقاله نیز- ، منتشر می کنیم.
این مصاحبه توسط "المیرا مرادی" ترجمه و در فرهنگ توسعه بصورت
کامل منتشر شده است.
اشپیگل: آقای شرویدر، چه کسی در جنگ قفقاز مقصر است؟
گرهارد شرویدر: یقینا مناقشات دلایل تاریخی خود را دارند، حتی
این جنگ هم زمینه و پیش درآمدهای مختص خود را داشته است. اما
زمانی ماشه مناقشه مسلحانه کنونی کشیده شد، که گرجستان اوستیای
جنوبی را تسخیر کرد. بر این مسئله نباید چشم پوشی کرد.
اشپیگل: شما هیچ تقصیری را متوجه مسکو نمی بینید، حتی بطور
نسبی در عملیات ارتش روسیه ؟
شرویدر: این چیزیست که من نه قادرم و نه مایلم که در موردش
قضاوت کنم. گرچه معتقدیم که مناقشات نظامی محرکه های خود را
داراست. اما موضوع تعیین کننده در حال حاضر اینست که تمامی
طرفین درگیر طرح شش ماده ای رئیس جمهور فرانسه را مغتنم شمرند.
اشپیگل: آیا شما بر این باورید که مستشاران نظامی آمریکائی که
در تفلیس مستقرند، گرجستان را به چنین حمله ای تشویق کرده اند؟
شرویدر: من تا آن حد نمی روم. اما همه می دانند که این
مستشاران نظامی آمریکائی در گرجستان وجود دارند— یک آرایش و صف
آرائی که من علی الخصوص هرگز آنرا هوشمندانه و ذی شعور نمی
دانم. و بسیار عجیب است اگر این کارشناسان هیچگونه اطلاعی
]از
حمله گرجستان[
نداشته اند. یا اینها قویا غیرحرفه ای و بی تجربه بوده اند یا
در غیر این صورت می بایستی حقیقتا احمق بوده اند، چیزی که
تصورش دشوار است.
در ضمن موضوع گسترش سیستم موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک
را هم فراموش نکنید....
به نظر من، در سیاست های غرب در مورد روسیه اشتباهات بسیار جدی
و خطرناک وجود داشته است. پس آیا نمی شود نتیجه گرفت که برخی
روابط تا وقایع اخیر در قفقاز، هنگامیکه روسیه به عمل تحریک
آمیز گرجستان عکس العمل نشان داد، همگی نتیجه آن سیاست ها
هستند؟
در دنیای سیاست و یا در اقتصاد جهانی، هیچ معضل و مشکل جدی
بدون روسیه قابل حل نیست، چه در مسئله هسته ای با ایران، یا
مشکل کره شمالی و مطمئنا مسئله صلح در خاورمیانه. همچنین
مشکلات مربوط به گرمایش کره زمین نیز تنها می تواند در ابعاد
جهانی به رفع آن اقدام شود که اتفاقا در حالیکه مسکو پروتکل کیوتو
جهت مقابله با گرمایش کره زمین را امضا کرده است، درهمان حال،
اما ما همچنان منتظریم که واشنگتن نیز همین عمل را انجام دهد و
زمانیکه به مسئله سیاست های انرژی می رسیم، تنها انسانهای
رویایی این فکر را دنبال می کنند که اروپای غربی می تواند به
نفت و گاز روسیه وابستگی نداشته باشد. از سوی دیگر ، روس ها
نیز برای فروش نفت و گاز خود به خریداران قابل اطمینانی
نیازمند هستند.
من باور ندارم که روسیه یک سیاست «ضمیمه سازی» را دنبال می
کند. و من همچنین باور ندارم که وضعیت در اوستیای جنوبی یا
آبخازیا بتواند به شرایط قبل از جنگ بازگشت نماید. بعقیده من،
این خیلی بیشتر به تمایلات مردم آن مناطق بستگی دارد تا به
منافعِ فرضی توسعه طلبانه روس ها. |