قدیمی ها می گفتند پسر بچه ای
که یک شب بیرون از خانه خوابید، بره هر شب بخوابه. حکایتی که
آقای احمدی نژاد از
سفرش به عراق برای روحانیون حوزه
علمیه قم نقل کرده، من را به یاد این ضرب المثل ایرانی
انداخت. حالا که رئیس جمهور یک شب
در بغداد خوابیده، می تواند هر شب، یک جائی
بخوابد. ضمنا، تا حالا “بچه دزدی”
شنیده بودم، اما رئیس جمهور دزدی نشنیده
بودم.
آن هم در عراق که اگر چنین قصدی در کار بود، برای امریکائی های
مستقر در این کشور، بقول معروف "فوت آب" بود!
اما از شوخی گذشته، من یک دوره
مطبوعات
1350 را ورق زده ام. یعنی بیکار
بودم در تهران و می رفتم آرشیو روزنامه ها و
بعضی مجله های زمان شاه را ورق زدم.
در همین روزنامه ها بارها حرف هائی
از دهان قذافی رهبر لیبی و عیدی
امین رهبر اوگاندا بعنوان یک خبر داغ
جهانی منتشر
شده بود، که خیلی با مزه بود.
از خواندن عناوین انتخاب شده
خنده ام
می گرفت، لابد آن موقع ها هم مردم
با خبرهای قذافی و عیدی امین می خندیدند. شاید هم خنده من
بدلیل
مقایسه کردن آن دو رهبر عظیم القد و عظیم
الجثه با احمدی نژاد کوچولو
موچولوی خودمان بود. از آن دو نفر
یکی کم کم سر عقل آمد و بالاخره سری توی
سرهای جهان در آورد و اخیرا هم کم
کم پایش به کنفرانس ها عربی باز شده و سفر هم می رود! منظورم
قذافی است که هنوز هم قد بلند است اما مسن و
جا افتاده. عیدی امین هم کله پا شد.
نمی دانم هنوز زنده است و جائی
پناهنده و مهاجر و یا یک گوشه ای خاکش
کرده اند. فکر کرده بود سیاست هم کیسه بوکس است. آخه عیدی امین
در جوانی بوکسور بود! از آنجا که هر چند سال یکبار، یکنفر
باید عیدی امین باشد و یا
معمرالقذافی، حالا که آن دو نفر لنگ انداخته و از گود خارج شده
اند، پوستینشان افتاده روی
شانه رئیس جمهورمان احمدی نژاد.
یعنی ایشان رفته تو پوست آن دو نفر که
البته خیلی توش لق لق می زند، چون
برایش بزرگ است.
شکست نقشه آمریکا برای ربودن
احمدی نژاد در عراق و همچنین متن دستکاری نشده بالا را در
اینجا
بخوانید. |