محمد حسنین هیکل، از صاحبنظران سیاسی خاورمیانه است. همراز
جمال عبد الناصر بود و برای دورانی مشاور او، سالها مسئول و
سردبیر روزنامه مصری «الاهرام» و روزنامه نگاری با صدها
مصاحبه و مقاله.
او در ماه مه امسال، در نشستی با حقوق دانان مصر، و در حضور
بسیاری از رجال و شخصیت های سیاسی و فرهنگی و مطبوعاتی سراسر
جهان، به بررسی مسایل سیاسی روز در ارتباط با خاورمیانه
پرداخت.
نه تنها رسانه های رسمی جهان غرب به انعکاس این گفتگو
نپرداختند، بلکه حتی رسانه های مختلف عربی نیز هر کدام به ذکر
قسمت های منتخب و غالباً کوتاهی از سخنان هیکل ـ بر مبنای
گرایش ها و محاسبات خودشان ـ بسنده کردند.
از آنجایی که دانستن نقطه نظر های حسنین هیکل را در آنچه به
طور مستقیم یا غیر مستقیم به ایران مربوط می شود ضروری دانستم،
مطلبی که می خوانید را با مراجعه به تعداد قابل توجهی از رسانه
های عربی (۱) به صورتی
تلفیقی و خلاصه شده تهیهّ و ترجمه کردم.
محمد حسنین هیکل، موقعیت فعلی منطقه را با موقعیت اندلس در
آستانه فروپاشی مقایسه کرد و به شباهت های این دو موقعیت
پرداخت، و نگرانی خود را از احتمال سقوط کامل منطقه ی
خاورمیانه و حتی حذف فلسطین، ابراز داشت.
او ضمن ستایش از نقش حزب الله لبنان در مقابله با اسراییل، بر
ضرورت حفظ سلاح در دست این حزب تأکید کرد و گفت که این کار
برای بقای منطقه ضروری است.
هیکل گفت که دولت های متعدد عربی ـ و نه فقط سوریه ـ در امور
لبنان دخالت می کنند، و این درست نیست که بعضی ها همه ی گناهان
را به گردن سوریه می اندازند در حالی که خودشان برای در تنگنا
قرار دادن سوریه، لبنان را جولانگاه خود کرده اند.
ما، در حق حسن نصرالله ستمی بزرگ روا داشته ایم وقتی که به او
اتهام عامل ایران بودن زده ایم. او یک لبنانی است و همچون یک
لبنانی عمل می کند نه همچون یک عامل بیگانه.
معتقدم نباید به سلاح حزب الله دست زد. برای این که این ها
کسانی هستند که در مقابله یی شجاعانه با اسرائیل، ضربه یی
سهمگین و فراموش ناشدنی بر او وارد آورند. لازم است که از
اینان محافظت کنیم. اینان آزمون ورزیدگی ملت عرب در تمامیت
آنند، و به منطقه، درس مقاومت داده اند. اما هرچند که وجود حزب
الله یک ضرورت عربی است، نباید لبنان فقط به دست حزب الله
بیافتد.
به فرض بعید، حاکمان ایران، بین هشت تا ده سال آینده صاحب بمب
اتمی شوند.
آیا خطری که اعراب را تهدید می کند این بمب احتمالی هشت یا ده
سال بعد است؟ یا ۱۵۰ بمب اتمی حاضر و آماده ی اسراییل در
مرزهای ما؟
من معتقد نیستم که در فلسطین اختلاف های شخصی بین طرف های
مختلف در کار باشد. بلکه آشکارا یک اختلاف بزرگ وجود دارد:
اختلاف میان دو مکتب. اولی، مکتب مقاومت؛ و دومی مکتبی که به
راه حل مسالمت آمیز معتقد است.
خیلی ساده بگویم:
اسراییل تلاش دارد تا تمام فلسطین را اشغال کند. آیا می شود
تصور کرد که اسراییل با این همه تجاوز ها، و با این همه
تصرفات، قادر باشد که یک دولت فلسطینی بنا نهد؟
در گذشته، یک نفر از من پرسید که به نظر تو در میان نخست
وزیران اسراییل، کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد. به او پاسخ
دادم: آریل شارون! چون ما با شارون می توانیم حقیقت را
بفهمیم، و بدانیم که در کجا ایستاده ایم. ولی با شیمون پرز و
دیگران نه. آن ها حرف های گمراه کننده می زنند.
اسراییل، حتی حق مالکیت فلسطینی ها بر سرزمین خودشان و حق باز
گشت پناهندگان را هم نفی می کند.
مسئله ی فلسطین، به این صورت، با گفتگو میان اعراب و اسراییل
حل نمی شود. باید معادله قوا تغییر کند.
من می ترسم که طی ده سال آینده، ما سرزمین تاریخی فلسطین را از
دست بدهیم. چرا که در جهان عرب، اراده و توانایی وجود ندارد.
در باره ی روابط سوریه و جمهوری اسلامی، و تلاش اسراییل برای
نزدیکی با سوریه با وساطت ترکیه، ضمن ابراز بدبینی نسبت به
نتیجه بخش بودن مذاکرات اسراییل و سوریه، حسنین هیکل اظهار
داشت:
باید بین تاریخ سوریه و شکل اداره ی سوریه در حال حاضر، تفاوت
قائل باشیم. من از بابت آنچه در حال حاضر در سوریه می گذرد
متأسفم. به دلیل خروج مصر از صحنه، سوریه اوضاع بدی دارد. ولی
این که او با حکومت ایران نزدیک است باعث ناراحتی من نمی شود.
چرا که به این وسیله، سوریه توانسته است تکیه گاهی جغرافیایی
برای خودش پیدا کند.
هیکل، درباره احتمال حمله امریکا به ایران نیز گفت:
آمریکا به ایران حمله نخواهد کرد؛ ولی حد اقل در ۱۲ سال آینده
از عراق خارج نخواهد شد:
هدف اصلی آمریکا، تحت کنترل خود گرفتن هرچه بیشتر نفت عراق
است. چگونه این هدف را به سادگی رهاکند؟
(برگرفته و خلاصه شده از "فرهنگ و توسعه") |