محمدعلی ابطحی، معاون پارلمانی محمد خاتمی در دوران ریاست
جمهوری، دو یادداشت کوتاه درباره سخنرانی و ادعای عجیب احمدی
نژاد درباره خنثی شدن توطئه ربوده شدن وی در عراق نوشته است.
متن این دو یادداشت که آنها را خلاصه کرده ایم و یکجا آورده
ایم، خود باندازه کافی گویای آن تصوری است که احمدی نژاد از
روحانیون دارد.
اما، با توجه به گزارش هائی که در روزهای اخیر، در باره تقابل
دو جریان جناح راست با یکدیگر رسیده و بویژه موج سازی سیاسی در
کشور از هر دو سو، با هدف حذف یکدیگر، بنظر می رسد آنچه که
احمدی نژاد در باره طرح ربوده شدن خود گفته ریشه هائی عمیق تر
از آن برداشتی دارد که ابطحی نژاد مطرح کرده است. البته ایشان
اشاره کرده، اما احتمالا نخواسته وارد این بخش از ماجرا بشود.
ریشه این ماجرا باید در آن انتظاری جستجو شود که احمدی نژاد در
سیمای جمهوری اسلامی مطرح کرده است. یعنی موجی در کشور به پا
شود در حمایت از جان وی! حتی به او امکان دادند که در سیمای
جمهوری اسلامی ظاهر شده و مستقیما این خواست خود را با مردم در
میان بگذارد. آنها که فرمان فراهم ساختن چنین امکانی را برای
احمدی نژاد صادر کردند، خواستند به او نشان بدهند که حتی اگر
مستقیما از مردم بخواهد نیز دیگر کسی برای حمایت از او – حتی
جان او- به خیابان نمی آید. شاید این نیز یکی از ضد حمله هائی
باشد که در گزارش دریافتی از ایران که در شماره روز گذشته
منتشر کردیم به آن اشاره شده است. افشاگری پالیزدار، دستگیری
او و سرمقاله حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان که رسما در آن
اعلام داشت اسناد مهم نظامی و حتی پایگاهی کشور را ربوده و در
نقاط مختلف پنهان کرده بودند، بخش هائی از تقابل ادامه داری
است که بر سر انتخابات آینده ریاست جمهوری جریان دارد. احمدی
نژاد می خواهد برای دوره دوم نیز در کاخ ریاست جمهوری بماند و
جناح دیگر به هر قیمتی می خواهد او را به خانه و حسینه ها برای
ادامه مداحی برگرداند. در همین زمینه؛ حتی محتشمی پور که از
نزدیک ترین مقلدان و شاگردان آیت الله خمینی است، صریحا گفته
است "فرقه مصباحیه" (که احمدی نژاد به آن وصل است) می خواهد
کودتا کند.
حال، خلاصه دو نوشته محمد علی ابطحی را بخوانید.
آقای احمدینژاد، دیشب در مصاحبهای تلویزیونی دوباره اصرار
کرد که خبر ربایش ایشان در عراق، توسط آمریکائیها صحت داشته و
به کسانی که این خبر را باور نکرده بودند و اعلام این خبر را
نقد کرده بودند حمله برد که مگر شما سخنگویان آمریکا هستید. در
دنیا رسم است که بعد از حوادث سوءقصدهای نافرجام سیل
تلگرافهای شکرگزاری از سوی رهبران دنیا و مسئولان داخلی آن
کشور شکل میگیرد و سوءقصد کنندگان نافرجام بیشتر از کسانی که
عملیات موفق کنند مورد مواخذه قرار میگیرند ولی بعد از این
حادثهی بزرگ سوءقصد نافرجام ربایش، حتی سفیر سوئیس در تهران
به عنوان حافظ منافع آمریکا به وزارتخارجه احضار نشد که یک
تذکر کوتاه بگیرد.
هم عراقی ها و آمریکائی ها و هم شورای امنیت کشورمان و هم
کمیسیون امنیت مجلس – نسبت به این ادعای احمدی نژاد- اعلام بی
اطلاعی از این پروژه خطرناک کردند.
این مسائل در جمع روحانیون عالیرتبه کشور ایراد شده است. قبلا
نیز بحث مدیریت کشور توسط امام زمان عج که جنجال فراوانی ایجاد
کرد در جمع بخشی از رو حانیون مشهد ابراز شده بود. اینکه رئیس
جمهور ترجیح می دهد این مسائل را در بین عالمان دینی مطرح کند
حکایت از این برداشت دارد که گویا روحانیون بنا به این نظریه
آماده ی شنیدن این مباحث هستند و در ذهن مردم خطور می کند که
آنان یا به دلیل سادگی و یا کم اطلاعی از اوضاع جهان از این
خبرهای هیجان انگیز خوشحال می شوند و بدون اینکه به واقعیت آن
توجه کنند باعث حمایت از رئیس جمهور می شود. کسانی که از وضعیت
حوزه ها و منش عالمان دینی خبر دارند می دانند که بر عکس این
برداشت، اساسا این نوع ادبیات سخن گفتن با عالمان دینی و
بزرگان حوزه نتیجه ی منفی فراوانتری دارد. چند سال پیش، پس از
سخنرانی رئیس جمهور در سازمان ملل، فرزند یکی ازمراجع بزرگ و
مهذب را دیدم. ایشان نقل میکرد که رئیس جمهور برای آن مرجع
بزرگ پیغام داده است که به ایشان بگوئید در جلسه ی سازمان ملل
چند بار اسم امام زمان وچند بار اسم حضرت زهرا را بردم. وقتی
این پیام به آن مرجع بزرگ داده شده بود ایشان فرموده بودند
اینها خوب است اما در میان آن جمع – روحانیون- که این حرف ها
اثری ندارد، کاش بیشتر رئیس جمهور کشور به حل و فصل مسائل کشور
در آن جمع می پرداختند. یا در فیلم معروف هاله ی نور وقتی رئیس
جمهور آن مسائل را نقل کرد، آیه الله جوادی آملی با هوشمندی در
باره ی دروغ گفتن مطالبی را اعلام کردند. از این شکل عکس العمل
ها در مجالس خصوصی از قول مراجع تقلید وعلمای بزرگ نسبت به این
نوع خبرها و اظهار نظرها زیاد نقل می شود. گمان من بر این است
که نه تنها منتقدان، بلکه هواخواهان ایشان هم از این نوع نظرات
خوشحال نمی شوند. وقتی این خبر در دنیا منعکس می شود، تنها
لبخند ملیح بر لب مخاطبان جهانی جاری می گردد، به همان میزان
که عرق خجالت بر پیشانی ایرانیان و هواداران ایران در جهان نقش
می بندد.(عناوین استنباطی است و از پیک نت) |