ما دو استراتژی در دو زمینه داریم. استراتژی آزادسازی و اخراج
اشغالگر و استراتژی دفاع از میهن و ملت در مواجهه با تجاوز و
تهدید. این دو استراتژی و دو دیدگاه در آزادسازی و دفاع مطرح
است.
هنگامی که اسراییل به جنوب لبنان در سال 1978 حمله کرده و بخشی
از جنوب را اشغال کرد، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 425 را
تصویب کرد. ما در لبنان در انتظار اجرای قطعنامه بودیم و بر
جامعه بینالمللی تکیه داشتیم. در آن زمان در لبنان نیاز به
استراتژی دفاعی عربی مطرح شد؛ چرا که لبنان به تنهایی قادر به
مواجهه با اسراییل نبود. هیچکدام از این دو خواسته برآورده
نشد.
نتیجه تکیه اشتباه بر شورای امنیت چه بود؟ اسرائیل در سال 82
به شکل گسترده به لبنان حمله کرد.
در برابر تجاوز اسراییل، لبنانیها درست به مانند تمامی ملتها
در جهان و تاریخ دچار دودستگی شدند. در طول تاریخ هنگامی که
کشوری مورد تجاوز قرار میگرفت اهالی کشور به گروههای مختلفی
تقسیم میشوند. این وضعیت در لبنان و فلسطین و عراق و در طول
تاریخ تکرار شده است.
گروه بزرگی از مردم بیطرفی را حفظ کردند و در انتظار ماندند.
گروهی دیگر در برابر آنچه میگذرد بیتفاوت شدند. گروه سوم
مزدورانی مانند ارتش آنتوان لحد شدند. گروه چهارم منافعشان با
اشغالگر همخوانی کردند. گروه پنجم گروهی شکستخورده در داخل و
مایوس شدند ولی به همکاری با دشمن با استدلال کاستن از
خسارتها چشم دوختند. گروه دیگر با اشغالگری از نظر سیاسی و
رسانهای مخالفت کردند ولی حاضر به پرداخت بهایی در این زمینه
نشدند. گروه آخر بر این باور است که زمین را به هر بهایی باید
از چنگ اشغالگر آزاد کرد.
من به شما و هر ملتی که مورد اشغالگری قرار میگیرد، میگویم
که مقاومت نباید منتظر توافق ملی باشد و باید سلاح به دست
گرفته و زمین و اسرا را پس گرفته و با اهدای خون خود و فداکاری
به هدف خود نایل آید.
این همان چیزی است که در لبنان رخ داد. مقاومت که بخشی از مردم
لبنان و نه همه آن بود، از طوائف مختلف جمع شده و به اراده و
جهاد و قدرت خود تکیه کرد. جهان عرب و اسلام باید به آن کمک
میکردند. بسیاری از آنها شانه خالی کردند، ولی سوریه و ایران
پیشقدم شدند و در کنار آنها بسیاری از نیروهای زنده و پویا در
جهان اسلام و عرب همراه شدند و اولین پیروزی در 1985 به دست
آمد و سپس پیروزی تاریخی در 25 می 2000 رخ داد که پیروزی کاملی
برای مقاومت و شکستی آشکار برای اسراییل و طرح بزرگ آن موسوم
به «از نیل تا فرات» بود. ارتش اسراییل با ذلت از لبنان خارج
شد و هیچ دستاوردی نداشت. در اینجا استراتژی آزادسازی مقاومت
موفق شد.
این در حالیست که استراتژی مذاکره هیچ نتیجهای نداشت.
استراتژی انتظار نیز باعث ضعف ما و قدرت دشمن شد.
در فلسطین بعد از نکبت سال 1948 مردم این کشور در انتظار
برادران عرب خود بودند تا استراتژی عربی یکسانی ارائه شود.
فلسطینیان در انتظار جامعه بینالملل بودند، ولی این انتظار
فایدهای نداشت؛ تا زمانی که اولین عملیات مسلحانه رخ داد و از
اولین نتایج آن این بود که مردم تمامی دنیا و اشغااگران فلسطین
به یاد آوردند که ملتی فلسطینی و سرزمینی به نام فلسطین وجود
دارد که آرمانی داشته و به هیچ بهایی از حق خود کوتاه نمیآید.
این شعار و این قدرت هنوز وجود دارد و فلسطین در هر گذرگاه
تاریخی در درجه اول به لطف مقاومت و جهاد مسلحانه موفق به
پیشروی شده است. تا اینکه موفقیتی بزرگ در سایه تغییر معادلات
جهان به دست آمد و نوار محاصره شده غزه موفق به شکست ارتش
اسراییل شد و برای دومین بار پس از لبنان، ارتش اسراییل را
مجبور به عقبنشینی از غزه بدون هیچ پیششرط و دستاوردی کرد.
بار دیگر استراتژی آزادسازی نزد مقاومت پیروز شد؛ در حالی که
مذاکرات به دنبال آزادسازی وجب به وجب خاک بود و بهای سنگینی
نیز میخواست بپردازد. بدین ترتیب تاکنون از لبنان تا فلسطین،
تجربه ثابت کرده که تنها راه ما اعراب و مسلمانان برای خروج از
نکبت و پیامدهای نظامی و امنیتی و فکری و سیاسی و اجتماعی آن،
مقاومت است.
در مورد عراق حزبالله از هواداران مقاومت مسلحانه در عراق
است. ما امروز از طرف تمامی آزادگان عرب و مسلمان از رهبران
عراقی میخواهیم تا موضعگیری تاریخی اتخاذ کرده و از سقوط
نهایی عراق در دست اشغالگر جلوگیری کنند. همانطور که مقاومت در
لبنان و فلسطین موفق شد، مقاومت در عراق نیز موفق خواهد شد.
جنگ تابستان 2006 دشمن را شکست داده و معادلات زیادی را در
منطقه تغییر داد و از احتمالات جنگ در منطقه کاست. در مورد جنگ
آمریکا علیه ایران، پس از درسی که در لبنان گرفتند احتمال آن
کم شد. احتمال جنگ اسراییل علیه سوریه نیز پس از تجربه لبنان
از بین رفته است.
پس از جنگ تابستان 2006 شاهد اجرای استراتژی مقاومت در نوار
غزه هستیم. اسراییل قادر به تجاوز به نوار غزه نیست؛ نه به این
دلیل که از افکارعمومی مردم میترسد.
من گفتم که خواستار تعدیل نظام لبنان و پیمان طائف نیستیم و
سهمیهای در قدرت نمیخواهیم. ما هیچ چیز نخواستیم. این در
حالی بود که ما را با مقاومت فرانسوی و ویتنامی مقایسه کردند و
گفتند مقاومت پس از آزادسازی، سلاح خود را تحویل داد. من
میگویم تمامی مقاومتهایی که در تاریخ پیروز شدند، پس از
پیروزی سلطه و حکومت را گرفتند؛ در حالی که ما اصلا خواستار
چنین چیزی نبوده و نیستیم. من امروز این قول را تکرار میکنم
که حزبالله سلطهای برای خود نمیخواهد و قصد ندارد بر لبنان
سیطره یافته و بر آن حکومت کند و طرح خود را بر مردم لبنان
تحمیل کند؛ چرا که ما ایمان داریم لبنان کشوری ویژه و
چندصدایی
است. هیچ دستاوردی در لبنان وجود نخواهد داشت مگر اینکه همه با
هم همراه بوده و توافق داشته باشند و ما نیز خواستار همین
هستیم.
خیلیها سعی کردند از طریق رسانههای خود این حقیقت را تغییر
داده و بگویند که «حزب ولایت فقیه» ما را تهدید میکند. فکر می
کنند که اگر به ما بگویند حزب ولایت فقیه این توهینی به ماست.
در حوادث اخیر صحبتهای زیادی شد. گفته شد که این حادثه در
واقع سیطره یک گروه بر لبنان است. گفتند که کودتا شده است.
گفتند که دولت قرار است تغییر کرده یا سوریه به لبنان باز
گردد. هنگامی که دولت از دو مصوبه غیرقانونی خود عقبنشینی
کرده و مقاومت در دوحه ثابت کرد که کودتایی را سازماندهی نکرده
و خواستار سلطه و حکومت نیست و حرف خود را تغییر نداده است.
این حق اپوزیسیون است که سقف سیاسی خود را پس از حوادث اخیر
بالا ببرد، ولی ما هیچ حرفی را تغییر نداده و سقف خواستههای
خود را نیز بالا نبردیم. ما به دوحه رفتیم چون قصد داشتیم
لبنان را از نبرد ارتش و مقاومت نجات دهیم. قصد داشتیم لبنان
را از فتنه طائفهای و «تابستان داغ» نجات دهیم .
آیا این تجربه کافی نیست که آنهایی که ما را متهم به رویای
سلطهگری میکنند بدانند که در اشتباه هستند؟
من بار دیگر خواستار مشارکت ملی واقعی میشوم که در آن هیچکس
پیروز و شکست خورده نبوده و هیچکس کنار گذاشته نشود و به همه
لبنانیها فرصت داده شود تا دولتی عادل و حقیقی را تشکیل دهند
که در آن نمایندگان واقعی مردم با ائتلافهای صادقانه انتخاب
شوند. بدین ترتیب فرصت کار مشترک برای لبنانیها به دور از
دستورات خارجیها فراهم میشود.
در مورد موضوع سلاح باید بگویم که من امروز بار دیگر تاکید
میکنم که با بند مطرح شده در توافق دوحه مبنی بر عدم استفاده
از سلاح برای کسب دستاوردهای سیاسی در داخل لبنان موافق هستم و
بر آن تاکید دارم.
سلاح مقاومت برای مواجهه با دشمن و آزادسازی زمین و اسرا و
دفاع از لبنان است نه برای کسب دستاوردهای سیاسی. اما در مقابل
این موضوع را نیز مطرح میکنم که سلاح دولت به مفهوم سلاح ارتش
و نیروهای امنیتی برای دفاع از ملت و میهن و حقوق مردم و گسترش
امنیت است. استفاده از سلاح مقاومت در داخل مجاز نیست؛ ولی
همچنین استفاده از سلاح دولت برای تسویه حساب با گروهی سیاسی
مجاز نیست. استفاده از سلاح دولت برای پیشبرد طرحهای خارجی که
باعث ضعف لبنان در برابر اسراییل میشود نیز جایز نیست و از
این سلاح نباید علیه مقاومت استفاده شود. هر سلاحی باید در
خدمت هدف آن باشد، خواه سلاح مقاومت یا سلاح دولت باشد.
با انتخاب میشل سلیمان به عنوان رییسجمهور به لبنانیها امید
میدهیم که عهد و دورهای جدید شروع شده است. سخنرانی روز
گذشته جناب رییسجمهور این باور را ایجاد کرد که مرحلهای جدید
و سرشار از توافق را پیش رو داریم.
دولت وحدت ملی از طریق مشارکت واقعی اکثریت و اپوزیسیون باید
تشکیل میشود. این موضوع بیانگر پیروزی اپوزیسیون نیست؛ بلکه
پیروزی لبنان و اتحاد ملی است.
هنگامی که شما در مرکز بیروت دست به تحصن زده بودید من سخنرانی
کرده و گفتم که ما تحصن کردیم، زیرا خواستار دولت وحدت ملی
هستیم. من مانند همیشه به شما قول دادم که بار دیگر پیروز
خواهید شد. منظور من پیروزی یک گروه بر گروه دیگر نبود. من
ایمان داشتم که پیروزی لبنان از طریق تشکیل دولت وحدت ملی
ایجاد خواهد شد. هنگامی که در دوحه تصمیم به تشکیل دولت وحدت
ملی گرفته شد، لبنان مانند سال 2000 پیروز شد و این پیروزی
متعلق به همه ملت و همه گروهها است.
از نظر دولت باید بگویم که ما با تمام صداقت و جدیت در تشکیل
این دولت تسریع میکنیم. من پیش از این وعده داده بودم که
نمایندگان اپوزیسیون همه در دولت مشارکت میکنند و این مشارکت
منحصر به حزبالله و امل و جریان آزاد ملی نمیشود و فرصت در
برابر گروههای دیگر نیز فراهم میشود؛ حتی اگر این موضوع منجر
به کاسته شدن از سهم حزبالله شود، زیرا متاسفانه لبنان کشور
طائفه ایست.
من با صداقت تمام از جریان هوادار شهید رفیق حریری میخواهم تا
از تجربیات این مرد بزرگ و تفکر استراتژیک او برای لبنان
استفاده کنند. وی با ذهنیت و قلبی بزرگ توانست مقاومت و
بازسازی را در کنار هم حفظ کند.
ما از کسی تقلید نمیکنیم؛ نه هنگکنک و نه هانوی، بلکه ما
لبنانیهایی هستیم که خود نمونه خلق میکنیم. ما میتوانیم به
جهان کشوری را معرفی کنیم که بازسازی و اقتصاد و دولت و
شرکتها و مشارکتها در آن وجود دارد و در کنار آن مقاومتی
حضور دارد که مسئولیت دولتی به عهده نداشته، بلکه در کنار دولت
مسئولیت آزادسازی زمین و دفاع از میهن را بر عهده دارد. این
همان روشی است که به عنوان مقاومت با رفیق حریری تجربه کردیم.
دو رویا وجود دارد: یک رویای لبنانی و یک رویای آمریکایی.
رویای لبنانی از تابستانی آرام میگوید و آمریکایی تابستانی
داغ را وعده میدهد. بیاید رویای خود را جامه عمل بپوشانیم.
از کسی نام نمیبرم چرا که نامهای زیادی در لبنان و خارج
لبنان وجود دارند که باید از آنها تشکر کرد. اکتفا میکنم به
اینکه از رهبران سیاسی و مذهبی سنی در لبنان و جهان اسلام و
عرب تشکر میکنم که با موضعگیریهای شجاعانه خود طرح آمریکایی
را با شکست مواجه کردند. آنها همیشه سعی دارند درگیریها را
درگیری مذهبی جلوه دهند.
از رهبران سیاسی و مذهبی و گروههای مختلف درزی جبل لبنان به
خاطر موضعگیریهای ملی آنها تشکر میکنم که از بروز این فکر
جلوگیری کردند که آنچه جریان دارد فتنهای شیعی ـ درزی است. از
رهبران مسیحی تشکر میکنم. خیلیها گفتند که حزبالله شهید
داده و از بیان آن خجالت میکشد. ما از شهدای خود خجالت
نمیکشیم. ما در حوادث اخیر 14 شهید دادیم که به همه آنها
افتخار کرده و سر خود را به خاطر آنها بالا میگیریم. دو شهید
از گردانهای مقاومت و برخی شهدا از جنبش امل و حزب سوری قومی
اجتماعی و حزب دموکراتیک بر خاک افتادند که از مسلمانان و
مسیحیان بودند. این شهدا باعث افتخار ما هستند. طبیعی است که
به خاطر تمامی قربانیان گروه دیگر متاسف شویم. باید به خانواده
تمامی کسانی که عزیزی را از دست دادند بگویم که خون عزیزان شما
باعث خروج لبنان از تاریکی شد. اگر این فداکاریها نبود برخی
در خارج میخواستند لبنان را به نقطهای برسانند که اثری از آن
باقی نماند. از تمامی این شهدا تقدیر میکنیم که لبنان را در
برابر تابستان آرام و مرحله و زندگی جدیدی قرار دادند. برادران
و خواهران؛ بیروت پایتخت پایدار و با افتخار ما، جبل عزیز،
جنوب مقاوم، بقاع عزیز و تمامی روستاهای لبنان، تمامی احزاب و
طائفههای لبنان، تمامی گروههای لبنانی. تمامی محبت و احترام
ما و دستان دراز شده ما برای بنای لبنانی قوی و عزیز و پایدار
و مقاوم تقدیم شما باد. |