جمعه شب ساعت 12 به وقت تهران تلویزیون صدای آمریکا در برنامه تفسیر خبر مصاحبه بیژن فرنودی را با رضا پهلوی پخش کرد. در مصاحبه سعی بر این شده بود که از حالت یک مصاحبه صرفا سیاسی خارج شود و بیشتر شخص رضا پهلوی به عنوان شاهزاده ای تبعیدی محور برنامه باشد. مصاحبه گر از تولد او, سال‌های کودکی, تحصیلات, تمایز او با سایر بچه ها و این نوع مسائل می پرسید تا بتواند چهره دوست‌داشتنی و انسانی از او به نمایش بگذارد. رضا پهلوی گفت در کاخ با سایر بچه ها درس می خوانده و امتیاز ویژه ای نداشته است و معلمان حتی به او سخت‌گیری بیشتری می کرده اند. از علاقه اش به فوتبال, ملاقات با حشمت مهاجرانی مربی دوران طلایی تیم ملی, چسباندن پوستر های فوتبالیست‌هایی چون علی پروین به اطاقش سخن گفت.

رضا پهلوی گفت به عکاسی, غواصی و آشپزی علاقه دارد و از پس درست کردن قرمه سبزی هم بر می آید. از نوجوانی به کارهای علمی که جنبه اکتشاف داشته بسیار علاقه مند بوده است که البته اشتغال به کار سیاسی مانع انجام این کارها شده است.

در مورد دانسته های خود از انقلاب ایران گفت که در تیر 1357 به تگزاس برای آموزش خلبانی رفته و تمام تلاشش معطوف به درس خواندن بوده و از طریق تلفن با خانواده خود در تماس بوده و شاه و فرح هم اطلاعات مهمی به او نمی داده اند و او از حرف های آنان تنها متوجه بحرانی شدن اوضاع شده است. خواهر و برادرش به او شعارهای مردم را تلفنی می گفتند. رضا پهلوی حتی شعار "مرگ بر شاه" را هم بر زبان آورد.

رضا پهلوی  در باره نابهنجاری هایی که باعث سقوط نظام شاهنشاهی شد بسیار سطحی عبور کرد و تنها گفت از یک سال قبل از انقلاب گزارش هایی می شنیده که از نارضایتی مردم حکایت داشته است. او اشاره کرد گروه های چپ در "کارگران و زحمتکشان" نفوذ داشتند و گروه های مخالف اسلامی هم در مناطق نفوذ خود دردسر آفرین بودند. البته هنوز خمینی به رهبر جنبش تبدیل نشده بود.

رضا پهلوی نکته جالبی در باره رسانه های غربی گفت. اربابان جراید و رادیوها بعدا به او گفته بودند باور نمی کردند گزارش های آنها در باره مخالفت مردم تا این حد موثر بوده و باعث شده باشد کنترل اوضاع از دست حکومت شاه خارج شود. این موضوع تعریضی به ماهیت انقلاب بود و وی تلاش کرد انقلاب را به نوعی تحریک رسانه های خارجی نشان دهد.

رضا پهلوی گفت شش ماه قبل از مرگ پدرش از بیماری سرطان او مطلع شده است و تایید کرد بیماری مهلک شاه از همه پنهان نگه داشته می شده است. از مهمان نوازی کشورهای مراکش و مصر تشکر کرد و در مورد انور سادات هم گاف خنده داری کرد.  رضا پهلوی یک لحظه فراموش کرد سادات مرده است و گفت:"پرزیدنت سادات خدا عمرش بده" و بلافاصله تصحیح کرد:"خدا رحمتش کنه". 

مجموعا، این مصاحبه بصورت بسیار دقیقی طراحی شده بود تا خلاف مصاحبه های خشک  و خسته کننده مقامات جمهوری اسلامی و سخنرانی های طولانی و تکراری و خسته کننده رهبر از آب در آيد که اعتراف باید کرد، موفق هم بود. بویژه تلاش برای کم کردن فاصله با مردم عادی با گفتن حرف های عادی و روز مره مردم کوچه و خیابان، که دراین زمینه نیز کاملا خلاف ژست های عصا فرو داده و نصیحت های خسته کننده روحانیون حاکم بود.