|
محمود احمدی نژاد:ما برای اداره عالم هم برنامه داریم!!
(جراید-اردیبهشت 1387 شمسی)
یکی می گفت از یاران محمود:
« به پیش مغرضان او هست محسود
نوشته بهر عالم نسخه ای او
به خوبی کرده است این کار نیکو
همه باشد کلامش جمله پر مغز
"پروگرام" انقلابی و بسی نغز
شود دنیا بهشت عدْن فورا !
ببیند منکر اعجاز عیناً!
چو "محمودی" شود این نظم عالم
نبینی هیچ معضل, هیچ ماتم
تدبّر می کند بر کل عالم
ندارد چیزی از" سقراط" او کم
چو بشنیدند مردم این سخن را
که گشته او مدیر کل دنیا
به پایش ریختند صدها عریضه
بر او حاضر دو صد لنگ و قدیفه!
**************
بدیدی خیل مشتاقان چو محمود
به دل گفتی که گر خواهی تو مقصود
بده آن وعدههای چرب و شیرین
که جزو نقشه بود از عهد دیرین
بداد امید آن خوشباوران را
همان ساده دلان خسته جان را
بگفت او از مهار این تورم
که این دانش بِجُستم بنده در قم!
مهارش می کنم غول گرانی
ذلیلش میکنم در دارفانی
نه بنزین می شود سهمیهبندی
نه رانت چایی و شکر, نه قندی
زنم بر مافیایش پشتِ دستی
چو خواهد دستِ اقدامم ببستی!
همه ارزاق گردد خوب و ارزان
همه مرغوب و در ایران فراوان
پیاپی گفت الفاظی فضایی
سخن هایی همه لغزان چو ماهی!
************
ولی ناگه بر آمد نعره ای سخت
بشد محمود ما را واژگون بخت
بگفتا این سخن یک بوالفضولی
فقیرِ عاصی بی کار و پولی
بگفت او با خروش و داد و فریاد
کنی از حال ما مردم دمی یاد؟
به تو گویم برادر ,دوست,آقا!
اجاره خانه رفته تا ثریا!
"برنج" ام نیست در این کنج خانه
ندارم تخم مرغی هم به لانه
نمانده "گوجه و مرغی" به مطبخ
به یخچالم نباشد هیچ جز یخ!
مگو این حرفهای صد به یک غاز
کنی مردمفریبی با دو صد ناز؟!
بباید گفت با ما صاف و پوست کن
کجا شد آن افاضات مطنطن؟
ندیدم نفت بر سفره , کجا رفت؟
به آنجایی که می دانی چرا رفت؟
مکن آسفالت خیابانهای لبنان
مده بر خاک لبنان سهم ایران
بچسب بر قاچ زین لبنان رها کن
"حماس" ول کن! نظر بر سوی ما کن!
اگر دانی تو این معجز به ما کن
به تدبیری تو این مشکل فنا کن
نشان ده با حقوق کارمندی
توان بگشود هر بندی ز بندی!
به مزد کارگر آیا توانی
تورم را سر جایش نشانی؟
توانی تو چنین کاری نمودن؟
حقوق کارگر یاری نمودن؟
توانی با حقوق کارمندی
شوی مشکل گشای دردمندی؟
ویا زه میزنی چون "کاذبان" تو
خزی زیر ردای" رافضان" تو!
بسازی بهر ما یک داستانی
سخن از"مافیا" بر لب برانی
ولی دانند مردم جمله این را
که ماموری به نقل این سخن ها!
قماری کردی و آن بیثمر شد
تلاش بیت رهبر هم هدر شد
زمانه طشت آبت واژگون کرد
تو را و رهبرت را تون به تون کرد
مثال تلخ آن لوطی و انتر
نداری متکا جز بیت رهبر
همان هم نیز از تو روی گرداند
چو اسبش را نیارستی جلو راند
هَلا ماندی تو بی یاور در این روز
دماغ خوشگلت هر لحظه در سوز
چو بد کردی تو با این خلق هر دم
در آن دنیا ترا هم نیست همدم
تو چو بد کرده ای بینی مکافات
به جان خود نشاندی جمله آفات
به قول ایرج شیرین سخن تو
شوی مصداق این دیرین سخن تو:
"شب اول چو ما تحتت در آید
به بالینت نکیر و منکر آید"
"چنان کوبد به مغزت توی مرقد
که میرینی به سنگ روی مرقد"!
تهران 7/3/1387
|
|