تینر که در صنعت نجاری و رنگ بسیار استفاده دارد در عرض سه ماه
از بشکه ای (20 لیتری) صد و نود هزار تومان به بشکه ای دویست و
شصت هزار تومان رسیده است که فریاد تولید کنندگان وسائل چوبی
نظیر کابینت و کمد را درآورده است .
چای هم در بازارتهران کیلویی پانزده هزار تومان به فروش می رسد
. که فکر می کنم بقالی سر کوچه اقای احمدی نژاد هم دیگر نتواند
زیر این قیمت بفروشد . چون همیشه بازار ارزانترین است .
صدا و سیما برنامه ای گذاشته است راجع به واردات در کشور و
تولید کنندگان و مصرف کنندگان که آنهم واردات بی رویه را مورد
بررسی قرار می دهد .
کنسرو هم گران شده به علت اینکه فلزی که با آن کنسرو را درست
می کردند گران شده است.
اینکه مردم چگونه باید شانه از زیر آوار گرانی ها بیرون
بیاورند و از این فضای امنیتی حاکم بر کشور رهایی پیدا کنند در
پشت سایه ای از مه قرار دارد به گونه ای که هیچکس هیچ گونه
آینده ای را برای خود تصور نمی کند و کور مال کورمال فقط به
جلو می رود . اوضاع اقتصادی ایران دارد به سمتی می رود که روزی
خواهد رسید که فاصله جنگ تا صلح فقط جان باشد. در چنین اوضاعی
سیمای جمهوری اسلامی یک برنامه مسخره درباره چای پخش کرد که
هرکس از اهالی محل را دیدم می گفت می خواست با مشت بکوبد توی
دهن تلویزیون. یک مجری بند رکابی راه افتاده بود جلوی یکی دو
تا مغازه چای فروشی و با آنها همآهنگی کرده بود که بگویند مردم
اگر چای را نخرند گران نمی شود. خلاصه این که گرانی چای شایعه
است و به تبع آن لابد گرانی شکر و قند هم شایعه است. واقعا
اعتباری برای سیما باقی نمانده. نه فقط برای ما که مثلا
دانشگاه دیده ایم، بلکه برای پائین دست ترین مردمی که سواد
درست و حسابی هم ندارند و حتی تلویزیون را در قهوه خانه ها می
بینند. حتی اگر همه این برنامه تلویزیونی واقعیت هم بود که
نبود، باید مجری از خودش و دولت می پرسید که چرا مردم به هیچ
چیز باور ندارند و هر شایعه ای را مستندتر از خبرهای دولتی می
دانند؟ چرا مردم منتظر گرانی هر چیزی هستند؟ چرا مردم به فردای
بازار هم اعتماد ندارند؟
اغلب، درباره گرانی مایحتاج روزانه و غذائی می نویسند و می
گویند، من سعی کردم چند رقم دیگر را هم بنویسم که آنها هم
گرانی است و کمر شکن. مثل تینر که نوشتم!
|