ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  از فیلم 
رسیدیم
به سریال
سیامک زند
 
 
 
 

 

اگر در گذشته بدبختی های مردم فیلم می شد حالا تبدیل به سریال های دنباله دار می شود. در یک سال اخیر سریال هایی از صدا و سیما پخش شده که برخی از آنها مثل "ساعت شنی" سر و صدای مسئولین را هم در آورده است. این که چرا بدبختی ها را به این وضوح نشان می دهید . فیلم ها و سریال هایی مثل  " ساعت شنی" یا " فرزند افیون" و " سه در چهار" فیلم و سریال هایی بودند که خیلی در میان مردم سر و صدا داشتند. این فیلم ها و سریالها همانند فیلم های قبل از انقلاب خانه های کوچک و کهنه ای را نشان می دهد که  چندین خانوار در آنها زندگی می کند و معروف به خانه قمر خانم بود. با همان بدبختی ها و فلاکت ها. حتی این اواخر سریال "مرد هزار چهره" که ساخته مهران مدیری است مافیا بازی و  شیر تو شیر بودن نیروی انتظامی و نبودن هیچکس بر سر جایش را نشان داد. آخرین این  سریال ها مجموعه طنز " سه در چهار" است که علی صادقی یکی از معروف ترین بازیگران طنز در آن ایفای نقش می کند. این سریال بسیار خنده دار  است ولی تمام موضوعات و اتفاقات و بدبختی هایی که در فیلم بر سر دو خانواده می آید و ما از عکس العمل آنها می خندیم، همانها روزانه بر سر ملت می آید و اشک آنها را در می آورد. خندیدن ما به این سریال، خندیدن به زندگی روزمره خودمان است. مثلا در این سریال پیکان مدل 46 سفید یخچالی "رحمان" را می دزدند و او می رود به پلیس شکایت می کند. بعد از چند روز از پاسگاه تماس می گیرند و می گویند ماشین شما پیدا شده است. رحمان به سبک خنده آور خودش پشت تلفن خوشحال می شود. فردا که با پسرش می رود ماشین را تحویل بگیرد، سرباز مسئول او را می برد به شهر ساوه و یک پیکان مدل 46 سفید یخچالی که صندلی هایش را برداشته اند، لاستیک هایش را برداشته اند، موتورش را برداشته اند و فرمان و دنده و داشبورد هم ندارد را تحویل رحمان می دهد و می گوید این هم ماشین شما. رحمان پلاک را چک می کند و تازه می فهمد که این ماشین خودش است و ماشین را یک میلیون و پانصد هزار تومان همانجا می فروشد و بر می گردد خانه و کل خانواده نزدیک به ده بار این پول را می شمرند. در فاصله تمام این اتفاقات حرکات و حرف ها و عکس العمل های رحمان و پسرش و دخترهاش خنده دار است ولی نفس این موضوع روزانه برای ملت پیش می آید و تازه این سریال خیلی خوشبینانه فکر کرده بود و ماشین را پیدا شده نشان داد. در ایران امروز اگر کسی ماشین و لاستیک و داشبورد و ضبط و باند و موبایل یا هرچیز دیگر شما را دزدید، دیگر فکر برگشت آن را از سرتان بیرون می کنید و وقت خودتان را با رفتن به پاسگاه و پیگیری شکایت تلف نمی کنید. چون مطمئن باشید پیدا نخواهند کرد . یا مثلا خانه یکی از دوستان ما را که چند کوچه پایین تر از ما می نشینند را تا حال دوبار لخت کرده اند و همه چیزشان را برده اند و قطعه ای از آن اموال دیگر پیدا نشد.

این اوضاع مملکت در این زمینه است در حالی که سردار احمدی مقدم پز می دهد که نیروی انتظامی همیشه آماده به خدمت است و با بی قانونی تعارف ندارد و وارد می شود و مزاحمان را می گیرد.( در مصاحبه اش در جریان موضوع پارک ملت ) من حمله ماموران احمدی مقدم به تجمع پارک ملت را با چشم های خودم دیدم. همان نقابداران سیاه پوشی که انسان را یاد نیروهای پرنس چارلز در کارتون رابین هود می اندازد و برای مبارزه با اراذل و اوباش هم به میدان آورده شدند. همانها از متجمعین پارک ملت با باتوم و مشت و لگذ و توسری پذیرایی کردند. تعداد آنها بسیار زیاد بود و تجمع کننده ها هم حدود 300 نفر بودند که مردم هم دور آنها جمع شده بودند و حمایت می کردند. چندین زن و مرد جوان و مسن را با صورتی آغشته از خون دیدم.