احمدی نژاد معرف علایق و بلندپروازیهای سپاه پاسداران انقلاب
است. سپاه، همراه با ارتش منظم، در جنگ تهاجمی عراق علیه ایران
درگیر شد و آن دو در دفاع از سرزمین موفق بودند.
سپاه پاسداران اخیراً از نظر سیاسی بیش از پیش فعال شده و
اکنون مدعی حقوقی در اداره کشور است. اکنون بسیاری از اعضای
فعال سپاه پاسداران ، بدون داشتن سابقه مدیریتی لازم و یا
شایستگی و فراست، پستهای برجسته و حساسی را در دولت (رئیس
جمهور) احمدی نژاد اشغال کردهاند. احمدی نژاد از حمایت کامل
مقام رهبری برخوردار است. عملکرد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی او
در حوزه ی داخلی و همچنین در روابط بینالملل، با هر معیاری،
پائین تر از حد انتظار است و حتی برخی از حامیان او را در میان
راستگرایان تندرو به زحمت تحت تاثیر قرار داده است. وی و
گروهش آخرین کسانی هستند که سعی میکنند آنچه را که
محافظهکاران تندرو در جهت استقرار حکومت اسلامی در سر داشتند،
اجرا کنند. از نظر بسیاری از ما در داخل ایران، سیاستهای وی
محکوم به شکست است و شکست وی مطمئناً یکی از
آخرین گامها
در تغییر آرایش سیاسی در ایران خواهد بود.
در دوراهی پس از جنگ سرد، برخلاف زمان جنگ سرد، اولویتهای
اقتصادی، نقش مهمی در روابط بینالمللی بازی میکنند. بعنوان
یکی از مهمترین پیشنیازهای روابط اقتصادی دراز مدت و
راهبردی، به ثبات سیاسی باید اشاره داشت.
]
امروزه
[
تعریف ثبات سیاسی تغییری شگرف یافته است.
مبارزه طولانی برای دموکراسی در کشورهای سابق جهان سوم، اکنون
به پیشنیازی برای اولویتهای استراتژیک اقتصادی در کشورهای
توسعه یافته بدل شده است. این بدین معناست که عوامل خارجی دیگر
نمیتوانند فرآیند دمکراسی در کشورهای جهان سوم را متوقف کنند.
با آن که حاکمیت ملی در منشور سازمان ملل به رسمیت شناخته شده
است، اعتبار و احترام این مفهوم، ارتباط مستقیم با تحقق حاکمیت
ملت یک کشور و نهادینه شدن دموکراسی دارد.
نیروهای خارجی تنها در زمانی میتوانند به تسریع فرآیند
دموکراسی در یک کشور کمک کنند که هم جهت با پیشآمدهای درون آن
کشور قرار گیرند. ایرانیان اساساً میهن دوست هستند و هرگونه
دخالت خارجی در امور داخلی کشورشان را نمی پسندند و قبول
نمیکنند.
صراحتاً و صادقانه بگویم که خط مشی آمریکا در مورد ایران کمکی
به آرمان دموکراسی در کشور ما نمیکند و بلکه به آن آسیب
میرساند. این سیاست به یک بازنگری و تغییر اساسی نیاز دارد.
در جمعبندی، پیامد تحولات اخیر سیاسی در ایران و شواهد مرتبط،
نشاندهنده جهت تغییرات به سوی دموکراسی است. نارضایتی و خشم
رو به رشد بسیاری از گروههای اجتماعی و سیاسی مانند
دانشجویان، کارگران، معلمان و زنان از یک سو و بویژه هرج و
مرجهای تدریجی اقتصادی، سیاسی خصوصا در دوره اخیر میتواند
این کشور را به مسیر جدیدی سوق دهد. محصول جانبی چنین وضعی از
روابط، احتمالاً به مجموعه گروه حاکم فشار خواهد آورد تا به
این جمعبندی برسند و بپذیرند که ادامه وضع موجود
ناممکن
است.
اگر عدم امکان ادامه وضع موجود از سوی تمام جناحهای درون
حاکمیت پذیرفته شود، آنگاه فرآیند تغییرات سیاسی و اقتصادی به
سوی دموکراسی آغاز خواهد شد.
مسیر منتهی به دموکراسی، راهی هموار نیست. فراگیری دموکراسی،
فرآیندی زمان بَر و نفسگیر است. نیاز به شکیبایی، سختکوشی،
پایداری و عشق و ایمان بسیار به راهی دارد که همه برای آن
میکوشیم.
هنگامی که میگویم عوامل داخلی و شرایط بینالمللی، همه به سود
تغییرات دموکراتیک در ایران است، شاید بسیار خوشبینانه به نظر
آید. اما من خوش بین هستم؛ هم منطقا و هم قلباً. مــا راه
درازی را پیمودهایم و همچنان راه درازتری در پیش داریم. |