محمد ملکی
اولین رئیس دانشگاه تهران در جمهوری اسلامی، نامه ای سرگشاده
خطاب به علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نوشت. او دراین نامه
از جمله نوشت:
بالاخره
باید به این سئوال پاسخ داده شود که
نظام ما یک نظام اسلامی هست یا نه؟ اگر نیست اعلام کنید تا بیش
ازاین مردم
همه نابسامانیها را به حساب اسلام نگذارند و فوج فوج از دین
خدا خارج نگردند و اگر هست پاسخ دهید در برابر این همه فقر (خوب میدانید اقتصاددانهای رژیم می گویند کسانیکه درآمد ماهانهی انها از
۶۰۰
هزار
تومان کمتر است زیر خط فقر قرار دارند. از خودم که یک استاد
بازنشسته
دانشگاه هستم میگویم که پس از بیش از
۵۰
سال تدریس و تحقیق طبق آخرین فیش، حقوق دریافتیام کمتر از
۴۰۰
هزار تومان است. حال ببینید دریافتی کارمندان و معلمان و کارگران و دیگر اقشار شاغل و بازنشسته چه مقدار است و آنها باید چگونه زندگی
کنند؟)، فساد
بیحد، اعتیاد، خرافات، تنفروشی دختران، خیابانگردی بچهها،
کارتنخوابی، چپاول و دزدی و رشوهخواری، ثروتهای کلانِ
بادآورده، اختلافِ
وحشتناکِ طبقاتی که آمار آنها از سوی مقاماتِ حکومتی منتشر
میگردد چه کسی مسئول است؟ چرا دولتهای مورد حمایتِ شما به جای شعارهای توخالی
و
مردمفریب و نخنما شده، حقایق را نمیگویند؟ چه شد آن آزادی
و برابری و
عزت و نیکفرجامی که قرار بود نظامِ اسلامی منادی آن باشد؟
کجاست آن
دانشگاههای اسلامی که میخواستید الگویی باشد برای دانشگاههای
ممالک
اسلامی؟ چرا این همه دشمنی با دانشجویان و دانشگاهیان؟ پس از
آن همه ستم و کشتار دانشجویان و استادان در دهه شصت چگونه است که هنوز بسیاری
از
زندانیهای سیاسی ـ عقیدتی را دانشجویان تشکیل میدهند؟ اصولاً
دانشگاه را
برای چه میخواهید وقتی میشود با نیایش، باران از آسمان نازل
کرد، وقتی
میتوان با صلوات، مشکلات را حل کرد (کتاب «صلوات کلید حل
مشکلات» ، تألیف علی خمسهای قزوینی معروف به حکیم هندی، چاپ هشتاد و دوم ،
اخیراً به
بازار آمده است)، وقتی رئیسجمهور مملکت میگوید، یک خواهر و
برادر جوان
در آشپزخانه منزلشان با کماجدان و کفگیر و ملاقه انرژی اتمی
تولید
کردهاند، دیگر دانش و دانشگاه را برای چه میخواهید؟
جناب آقای
سیدعلی خامنهای؛ نمیدانم آنچه در کشور ما میگذرد چگونه و
تا چه اندازه به اطلاع شما میرسد امّا میدانم وضع بسیار بدتر
از آن است
که شما گاهگاه در فرمایشات خود به آنها اشاره میکنید.
احتمالاً افرادِ
بیت و دوستان و نزدیکان به شما میگویند که اکثریتِ قریب
باتفاق مردم
طرفدار رژیم هستند. گولِ این
حرفها و تظاهراتی که صاحبان زر و زور و تزویر
برایتان راه میاندازند را نخورید. بیایید برای نجات کشور و
ثبت در تاریخ
با استفاده از اختیاراتی که قانونِ اساسی طبق بند ٣ از اصل
یکصد و دهم به شما داده است، فرمانِ یک همهپرسی در مورد نظام ولائی را با
تمام شرایط
انتخابات آزاد و شفاف صادر فرمایید تا هر کس که شناسنامه
ایرانی دارد
بتواند در آن شرکت کند و حکومتِ دلخواه خود را بار دیگر پس از
گذشت ٣۰
سال
همانگونه که در
۱۲
اردیبهشتِ سال
۵٨ شد انتخاب نماید تا معلوم شود چند
درصد مردم طرفدار نظام هستند و برای اینکه «دشمنان» ملک و ملت
حرف و حدیث نسازند!! از سازمانهای بینالمللی و حقوقِ بشری دعوت کنید بر آن
نظارت
نمایند که اگر امروز چنین نکنید، فردا دیر است. |