جمعه پیش که
رفته بودم نمایشگاه کتاب خیلی از ناشرها می خواستند که آقای
خاتمی به نمایشگاه برود. به آقای خاتمی گفتم. ظاهرا قبلا تصمیم
گرفته بود که برود. فقط می گفت قرار گذاشته ایم 3 ساعت برویم.
و در این سه ساعت نمی شود به همه سر زد. درست روزی بود که بیش
از70 نفر از نمایندگان مجلس میخواستند علیه خاتمی به وزارت
اطلاعات تذکر دهند. آن هم از سوی کسانی که مسئولان و یا اعضای
گروه های استشهادی بودند و می خواستند در مناطقی از دنیا
عملیات استشهادی کنند و همه ی دنیا از نظرات آنها به تروریستی
بودن ایران شاهد می آوردند. کیهان هم که طبق معمول روزانه علیه
آقای خاتمی می نوشت. واقعا ما که می دانستیم خاتمی برای
کاندیدا شدن ریاست جمهوری هنوز تصمیم نگرفته است ، نمی دانستیم
که چرا این هجمه ی کم سابقه به این زودی شروع شده است. آقای
خاتمی که به نمایشگاه رفته بود، چنان سالن به هم ریخته بود و
مردم برای استقبال و دیدنش هجوم آورده بودند که سیستم نمایشگاه
به هم ریخت. چند تا غرفه را به زور دیده بود. اما آن قدر برای
دیدنش هجوم آوردند که شیشه ی نمایشگاه شکست. احساس خاتمی این
شد که دیگر نمی تواند بماند. دیدارش نیم ساعت بیشتر طول نکشید.
این منظره حمایت بی سابقه از خاتمی را همه آنهایی که دیده
بودند، فهمیدند این هجوم بی سابقه به خاتمی از سوی جناح های
مختلف محافظه کارچه دلیلی دارد. بی خود نیست خاتمی میگوید با
این مخالفت ها و هجوم های تبلیغاتی که علیه اش می شود تفریح می
کند. می شود آینده بعد از انتخابات ریاست جمهوری را
امیدوارکننده دید.
(نام سایت
منتشر کننده عکس بازدید رسمی و امنیتی احمدی نژاد و وزیر
ارشادش از نمایشگاه کتاب زیر عکس است و عکس دوم از وبلاگ
"ستاره باران" گرفته شده است.) |