|
در چهلم آیت
الله توسلی مساله ای از سوی آقای موسوی لاری مطرح شد که سایت
تابناک هم دنباله آن را گرفت و کارش با کیهان شریعتمداری به
مجادله کشید. مساله از این قرار بود که ظاهرا آیت الله خمینی
نقل قول های بسیار صریحی درباره مصباح یزدی دارد و نگران نفوذ
خط فکری او در ارگان های حکومتی است. ظاهرا این مساله که اوجش
در مساله حضور و توصیه به برگماری محمدی عراقی (داماد مصباح)
بعنوان جانشین آیت الله محلاتی – که در جریان سقوط هواپیما در
طول جنگ با عراق کشته شد- بعنوان نماینده آیت الله خمینی در
سپاه پاسداران بوده بارها از سوی آیت الله توسلی در میان محارم
نظام نقل شده است.
این مقدمه
را در نظر داشته باشید و حالا این نکات را بخوانید:
حدود یک سال
پیش که شایعه و یا خبر موثق بیماری سخت آقای خامنه ای درجامعه
پخش شد و در رسانه های خارج از کشور مطرح شد، از منبعی موثق
خبردار شدم که اولا این خبر صحیح است و ثانیا مجلس خبرگان
رهبری به دنبال چاره جویی و تعیین گزینه های جایگزین برای آقای
خامنه ای است تا در صورت سخت شدن بیماری ایشان بتواند به صورت
رسمی جایگزین شود. گفته می شد که برای رهبری آینده نظام 4 یا 5
نفر در نظر گرفته شده اند و صحبت بر سر این 4، 5 نفر است. این
ها عبارت بودند از هاشمی رفسنجانی، مکارم شیرازی، احمد خاتمی و
یکی دو نفر دیگر که اسم شان را به خاطر ندارم (شاید مهدوی کنی
هم در میان آنها بود). همان زمان با شنیدن این خبر از دو نکته
متعجب شدم. اول اینکه چرا اسم مصباح یزدی در این میان نیست و
دوم اینکه چرا اسم احمد خاتمی هست؟
در هر حال
مصباح پدرخوانده جریانی است که از لحاظ مناسبات قدرت وزنه قابل
توجهی به حساب می آید و در مقابل احمد خاتمی هم نه مراتب علمی
و فقهی بالایی دارد و نه سابقه روشنی در میان کارگزاران نظام.
همچنین گفته می شد که احمد خاتمی نماینده ائتلاف جنتی- مصباح
است که در دولت نهم حضور دارد (در آن دوره شکاف های میان جناح
راست و آبادگران هنوز عمیق نشده بود).
مساله ای که
اخیرا روشن شده (نقل قول های صریح آیت الله خمینی در مورد
مصباح یزدی) ابهامی که در آن دوران وجود داشت را بر طرف کرد.
در واقع نداشتن سوابق مثبت در دوران انقلاب، ضدیت بخش بزرگی از
حوزه قم با مصباح یزدی و بدنامی این آیت آلله در میان بخش
بزرگی از جامعه شهری در عمل امکان حضور علنی این فرد را در
صحنه سیاست ایران گرفته است. در نتیجه، جریانی راه
افتاد که در سال های گذشته با نام آبادگران و رایحه خوش خدمت و
... فعالیت می کند. در این جریان استفاده از افراد گمنام و
فاقد سوابق روشن یک تاکتیک است. چرا که از یک طرف چهره های
شناخته شده و اصلی جریان خوش نام نیستند و از سوی دیگر چهره ای
گمنام که قدرت و مقام اش را مدیون دیگران باشد برای حفظ آن
قدرت به راحتی تن به هر نوع مصالحه ای و اجرای فرمانی می دهد.
از همین جهت است که به نظر می رسد احمد خاتمی کاندیدای بالقوه
این جریان بوده و در آینده نیز خواهد بود.
بی جهت
یادآوری بالا را ننوشتم. آن یادآوری، خبر زیر را کامل می کند:
خبر بسیار
کوتاهی از بیت آقای خامنه ای درز کرده مبنی بر اینکه ایشان
مدتی است نیمه های شب از خواب بیدار می شود و به "آقا" خوش آمد
می گوید و بالای اتاق را برایشان خالی می کند و با ایشان حرف
می زند. این خبر کوتاه به نظرم می تواند بسیار مهم باشد. یا
اینکه واقعا اعتقاد دارد که امام زمان برای گفتگو پیش او می
آید که دلیلش هر چه باشد نتیجه اش مشخص است: آقای خامنه ای
مانند سال های آخر رهبری آیت الله خمینی عملا توانایی اش را از
دست داده و بنابر این از این پس جنگ قدرت در حاکمیت بسیار شدید
تر و اساسی تر از گذشته پیش خواهد رفت.
تفسیر دوم
(محتمل تر)این است که ایشان به این کارها اعتقاد ندارد و تظاهر
می کند. در این صورت یک سوال مهم پیش می آید و اینکه چرا او به
این تظاهر کردن نیاز دارد؟
ظاهرا آقای
خامنه ای احساس می کند که در بیت خودش مشروعیت لازم را برای
رهبری ندارد. این مشروعیت در دوره کنونی از دو سو مورد تهدید
جدی قرار گرفته. اول از طرف آن دسته از اهالی بیت و نزدیکان
آقای خامنه ای که سیاست های دولت نهم را نمی پسندند و نگران
حذف شدن بوسیله جریان احمدی نژاد هستند. این عده همراهی آقای
خامنه ای با احمدی نژاد را نمی توان قبول کنند و نیاز دارند تا
آقای خامنه ای در مقابل احمدی نژاد فعال تر باشد. دوم از طرف
طیف مصباح که اساسا چشم شان به مصباح است و اعتباری برای
"ولایت" آقای خامنه ای قائل نیستند. در هر صورت حوادث 3 سال
گذشته نه تنها به حاکمیت یکدست نینجامیده که اتفاقا موجب شده
که جنگ قدرت تا بیت رهبر هم نفوذ کند و چنان تزلزلی که در
دوران حاکمیت 29 ساله جمهوری اسلامی کم سابقه بوده است را رقم
زده. |
