نه تنها اخبار دقیق انفجار شنبه شب شیراز فارغ از تدابیر
امنیتی و سانسور خبری حکومت روی تمام سایت های خبری قرار گرفت،
بلکه عکس ها و فیلم واقعه نیز روی شبکه یوتوب قرار گرفته است
که می توانید از
اینجا
ببینید. بنابراین، حادثه ای که سیمای جمهوری اسلامی ابتدا مهر
سکوت در باره آن بر دهان زده بود و سپس خیلی مختصر خبر آن را
با تاکید بر چند مجروح منتشر کرده بود، اکنون مشخص شده که
نزدیک به 70 قربانی و بالای 200 مجروح داشته است. درحالیکه روی
شبکه خبری و تصویری جهان اخبار و فیلم این واقعه با ذکر آمار
نزدیک به واقعیت قرار داد، هنوز سیمای جمهوری اسلامی از مرز 12
کشته جلوتر نمی رود! کسانی که در محل واقعه و یا در مقابل
بیمارستان نمازی شیراز بوده و حرف های مردم را شنیده اند می
دانند که بیشترین نگرانی مردم از آن بوده که ایران تبدیل شود
به عراق و هر روز در یک گوشه آن انفجار قربانی بگیرد. حتی مردم
این انفجار را به حوادث انفجاری عراق هم در بحث های خودشان وصل
می کردند و اینکه دارند در ایران مقابله به مثل می کنند. تهیه
یک گزارش امنیتی با ذکر این نظرات مردم برای سران حکومت بسیار
مفید تر از بالای منبر رفتن آقای اژه ای و یا جنتی در نماز
جمعه و اعلام درست و غلط دستگیری چند نفر و اعلام خبر اعدام
آنهاست. ابعاد سیاسی واقعه حتی مهم تر از خود واقعه است. نباید
اجازه داد ریش مردم ایران را به دم حوادث عراق ببندند و هر روز
مردم ایران مانند مردم عراق در بازار و گذرگاه و مغازه و
مهمانی و ... تبدیل شوند به گوشت دم توپ.
شاید دقیق ترین گزارش منتشر شده از داخل کشور درباره انفجار
شیراز، گزارشی باشد که عبدالله شهبازی که خود اهل فارس است و
ساکن شیراز در وبلاگ خود نوشته است. او می نویسد:
حوالی ساعت 9:10 بعد از ظهر دیشب، شنبه 24 فروردین 1387، پس از
پایان نماز مغرب و عشاء و در اواخر مراسم نوحهخوانی و
سینهزنی هفتگی عزاداران حسینی در کانون رهپویان وصال شهر
شیراز، انفجار بمبی قوی دهها تن از عزاداران را به خاک و خون
کشید. ناظرین مطلع تعداد شهدای این فاجعه را بیش از چهل نفر و
تعداد مجروحین را قریب به دویست نفر تخمین میزنند. به یقین
تعداد شهدا بیشتر خواهد شد. بیمارستانهای بزرگ شهر شیراز
آکنده از اجساد شهدا و مجروحین حادثه و خانوادههای نگران و
عزادار آنان است. چنین فاجعهای در شهر شیراز را حتی در زمان
انقلاب نیز به یاد ندارم. در دوران تروریسم کور منافقین و
تحرکات تروریستی مزدوران استخبارات حکومت صدام نیز چنین
فاجعهای در شیراز رخ نداد.
حادثه انفجار بمبگذاری دقیقاً طراحی شده و سازمانیافته بود.
بمبی دست ساز به وزن 30 الی 35 کیلوگرم از چند روز قبل در محل
حسینیه در زیر جعبهای آهنی در محل نمایشگاه شهدا کار گذارده
شده بود. انفجار این بمب محفظه آهنی را تکه تکه کرد و ترکشهای
آن صدها تن عزاداران حاضر در حسینیه را هدف قرار داد. محل
حادثه مملو از بقایای متلاشی شده اجساد و لوازم به جای مانده
از شهدا و مجروحین بود. بخشی از سقف و دیوار حسینیه تخریب شده
است.
معمولاً در مراسم هفتگی شنبه شبها در کانون رهپویان وصال پنج
تا ده هزار نفر شرکت میکردند. در جلسه دیشب حدود سه هزار نفر
زن و حدود 1500 نفر مرد شرکت داشتند. انفجار در قسمت انتهایی
حسینیه در بخش مردانه رخ داد. زمان انفجار با اواخر مراسم
مصادف شد که جمعیت در سمت جلوی حسینیه متراکم شده بود و این
امر میزان تلفات را به شدت کاهش داد. اگر چند دقیقه پیشتر
انفجار رخ داده بود تعداد شهدا به صدها تن میرسید.
گزارش سید مهدی حسینی، یکی از حاضران در حسینیه در زمان
انفجار، چنین است:
«من جزء کسانی بودم که در حادثه بودم. به جرات میگوییم که این
یک بمبگذاری بود. این در آخر حسینیه در قسمت برادران در جای
نمایشگاه شهیدان کارگذاری شده بود. این انفجار به حدی شدید بود
که من که در درب آهنی وسط حسینیه بودم و پشت به انفجار بودم
تمام لباسهایم از پشت قطرات خون شهیدان و جانبازان امام زمان
(ع) ریخته بود. هنگام انفجار موج انفجار به حدی شدید بود که
همه روی زمین ریخته بودند حتی افرادی که در جلوی دستشویی
برادران از موج انفجار روی زمین افتاده بودند و تمام راهروی
برادران از شیشه فرش شده بود. در محل انفجار محل بمب گود شده
بود و دیوار بین برادران و خواهران در آخر حسینیه به طول
تقریبا 4 متر فرو ریخته بود به طوری که تیرها و ستونهای
حسینیه آسیب دیده بود. از تعداد آمبولانسها و اجساد این گونه
به نظر می آید که حداقل 50 شهید و صدها زخمی در محل بود فقط
تعداد کمی که مجروح سرپایی بودند یعنی کسانی که توانسته بودند
با پای خود بیرون بیایند که هر کدام 60 درصد مصدوم فقط
میتوانستند ناله کنند بقیه دست و پای قطع شده که روی زمین
ریخته بود حتی بعضیها را با پتو یا موکت بیرون میآوردن گویی
که صحرای کربلایی بود و امام حسین (ع) بدن برادر خود را روی
عبای خود جمع میکرد. هر کس عزیز خود [را] جستجو می کرد. در
اولین اقدامات بچههای کادر با کپسولهای آتشنشانی آتش سقف را
که پشم شیشه بود خاموش کردند و درها را باز و افراد به بیرون
هدایت کردند چون میترسیدند که بمب دیگری در کار باشد. آقا سید
[سید محمد انجوینژاد] بلافاصله روی منبر رفت و گفت که ما
آرزوی شهادت داریم و از مردم خواست که با آرامش خارج شوند. این
انفجار رأس ساعت نه و دوازده دقیقه رخ داد شاید در عرض کمتر از
پنج دقیقه نیروهای آتش نشانی خود را رساندند و چند ثانیه بعد
نیروی انتظامی آمد ولی اولین نیروی اورژانس با کمی تأخیر رسید
و در بعد که وخامت اوضاع را درک کردند بالغ بر 100 سرویس
آمبولانس میرفت و میآمد ولی نیروهای انتظامی پس از ساعتی از
حادثه هنوز نتوانسته بودند راهها را ببندند و مردم را متفرق
کنند.»[1]
تمامی شواهد نشان میدهد که این حادثه کاملاً سازمانیافته و
هدفمند بوده است. انتساب آن به «وهابیون افراطی» غیرمستند و
سادهانگارانه است. تاکنون، هیچ پیشینهای از تحرکات تروریستی
«وهابیون افراطی» در شهر شیراز مشاهده نشده. فعالیتهای
وهابیگری در شیراز به اقدامات فرهنگی- تبلیغی و مالی، هر چند
گسترده، محدود بوده است. ادعای کسانی که میکوشند حادثه را
«تصادفی» جلوه دهند نیز غیرمستند است و میتواند مورد
بهرهبرداری سازماندهندگان این جنایت قرار گیرد. تحولات آتی
روشنگر حقایق خواهد بود. |