ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

8  اسفند 1388

infos@peiknet.com

 
 
 

واقع بینی جانبازان و جبهه دیده ها
خود را فریب ندهید
مردم همچنان معترض اند و خشمگین
غلامعلی رجائی

 
 
 
 

غلامعلی رجائی از نسل جنگ ایران و عراق است و جانباز 20% جنگ، با سابقه 93 ماه حضور در جبهه ها و مسئول فرهنگی قرارگاه هاي مركزی كربلا و خاتم الانبيا. فعلا دکترای تاریخ از دانشگاه تربیت مدرس دارد و استاد دانشگاه است، اما با سرداران سابق سپاه و فرماندهان کنونی سپاه آشناست. وبلاگی دارد با نام خودش. یعنی وبلاگ غلامعلی رجائی. او نیز از جمله جبهه دیدگانی است که مانند صدها نمونه غلامعلی رجائی، علی خامنه ای از کشتی نظام پیاده اش کرده است.

مقاله ای در وبلاگش نوشته خطاب به سردار کوثری که اکنون نماینده مجلس است و عضو فراکسیون سپاه در مجلس. با او از جبهه های جنگ با عراق آشناست. به همین دلیل مقاله اش- را - که خلاصه از آن را منتشر می کنیم- اینگونه شروع می کند:

 

آنچه باعث قلمی شدن این سطورشد، اظهارات شگفت آور دوست وبرادرپاسدارسابق و نماینده کنونی مردم تهران درمجلس شورای اسلامی، سردار کوثری است که اخیرادر مصاحبه ای گفته است :

تعداد۱۴ میلیون نفری که به مهندس موسوی رای داده اند به ۴ تا ۵ هزارنفر تقلیل یافته است!

این ادعا ی خنده آور و البته تأسف برانگیز مرا به یاد سر مقاله کیهان که در همان روز شهادت خواهر زاده مهندس موسوی که در آن مطالبی تقریبا به این مضمون آمده بود انداخت که مهندس موسوی با درک این مطلب که طرفداران او در جامعه بشدت ریزش کرده اند بناچار به پروژه کشته سازی !!روی آورده است و این بارمی خواهد با قربانی کردن خواهر زاده خود مظلوم نمایی کند! تا بیش از این در ورطه فراموشی نیفتد!

وقتی مطلب سردار کوثری را که از زحمت کشیده های جنگ است و اجر خدماتش هم عندالله محفوظ، خواندم، هم خیلی تعجب کردم وهم خیلی متأسف شدم .تأسف از آن جهت که بروبچه های جنگ تا آنجا که من می شناختم و می شناسم غالبا اهل انصاف در قول و عمل و درست گویی بوده وهستند.

در میان همه علل وعوامل اینگونه داوری ها، یک عامل بیشتراز دیگر عوامل خود رامی نمایاند: دست کم گرفتن هوش آحاد جامعه و سطح درک آنها که متأسفانه باید گفت بین این عامل وسطح درک صاحبان این گونه قضاوت ها در مورد مردم و برداشت هایشان از آنان رابطه مستقیمی وجود داشته و دارد.

باید دید آیا اینگونه برداشت و نگرش نسبت به رخداد ۲۲ بهمن و طرفداران موسوی درست است یانه.

حداقل برای کسانی که در روز ۲۲بهمن حضور گسترده آن همه نیروهای امنیتی را درجهت دفاع از امنیت راهپیمایی تهران دیده و از نزدیک شاهد حضور متر به متر نیروهای امنیتی، اطلاعاتی، بسیج و... در خیابان ها و..بوده اند این پرسش بی پاسخ مطرح است که:

با یک حساب سر انگشتی معلوم می شود اگرتعداد۴تا ۵ هزار نفر طرفدارموسوی ادعایی آقای کوثری را به کل شهرهای کشور تقسیم کنیم سهم تهران به ۱۰۰ نفر بیشتر نمی رسد. در این صورت این سوال مهم مطرح می شود که پس برای چه و به چه منظور آقایان این همه با بسیج و بکارگیری نیروهای امنیتی کشور، آنان را در جهت مقابله با این تعداد مخالف انگشت شمار به زحمت انداخته و برای اولین بار به مراسم سالگرد باشکوه این انقلاب هنوز باشکوه، وانشاءالله همیشه باشکوه، اینگونه به شهرها چهره پلیسی بخشیدند؟

اگر تعداد مخالفین وضع موجود آنگونه که سردار کوثری می گوید اینقدرکم شده باشد که تعدادشان در سطح کشوربه ۴تا۵ هزار رسیده است چه نیازی به این همه حملات تبلیغی رسانه های مکتوب وصدا و سیما به جنبش موسوم به سبز است؟

جناب کوثری چرا و چگونه از درک این مسأله غفلت کرده است که ما دراین مدت نه ماهه  پس از انتخابات بیش از این تعداد در سطح کشور زندانی سیاسی معترض و منتقد و... داشته ایم. برفرض که خانوده ها و دوستان و بستگان این افراد را نادیده بگیریم خود اینها تعدادشان از این عده ادعایی ایشان بیشترنیست؟

اشتباه محاسبات دوستان در این است که گمان می کنند هر کس در ۲۲ بهمن به خیابان آمده لابد موافق سیاست های موجود است و لذا هیچ اعتراضی به وضع کنونی و بازداشتها و روند محاکمات واعتراف گیریها و... نداشته و اگر قبلا داشته با حضور خود در راه پیمایی عملا نشان داده که معترض وضع موجود نیست!

به نکته جالبی اشاره کنم . هفته ای که گذشت در جایی و در جلسه ای و با حضور عده ای کارشناس خبره درباره بررسی ابعاد مختلف راه پیمایی ۲۲ بهمن دعوت شده بودم. یکی از گفت: آنچه در ابتدای سخنانم می خواهم به آن اشارتی داشته باشم این است که در فرمایشات تمام دوستان دو نکته دیده می شد: یکی آنکه همه در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت داشته اند و دوم آنکه تمام دوستان نسبت به وضع موجود ( اعتراضات مردم) کاملا معترض اند.

پس از این فرمایش یکی از اعضای جلسه گفت: من با تمام اعضای خانواده ام در این راه پیمایی حضور داشتیم، اما در جیب فرزندانم پارچه های سبز وجود داشت.

برخلاف تصور بعضی، مانند جناب کوثری، من مانند خیلی ها بر این باورم که از تعداد طرفداران موسوی و منتقدان به نتیحه انتخابات کاسته نشده است .

معترضین حاضر در این راهپیمایی ، خود را بخشی از جامعه ایران عزیز دانسته و می دانند و نه تنها به قول آقای کوثری، تحفه آمریکا نیستند بلکه همواره دل در گرو انقلاب امام داشته و دارند و از قضا انتقادشان نسبت به وضع موجود از همین اعتقاد راسخشان به انقلاب وآرمانهای امام و دغدغه حراست از آن سرچشمه گرفته و می گیرد.

آیا بجای اینگونه سست وسبک حرف زدن نباید در برابر این هوشمندی بخش وسیعی از مردم که در عین حال که نقدها واعتراضهایی جدی به حکومت وحاکمیت دارند باز برای اثبات وفاداری خود به انقلاب اینگونه به خیابانها می آیند وشعار استقلال آزادی و جمهوری اسلامی را سر می دهند به درگاه لایزال الهی سر به سجده شکر و سپاس برد؟

بعضی از دولتمردان ونخبگان سیاسی اصولگرا، با چشم پوشی ازبرخی از حقایق و واقعیتهای موجود وبا نادیده گرفتن بخش عظیمی از مردم به این تصور ونتیجه خطرناک رسیده اند که می شود با نا دیده گرفتن میلیون ها منتقد ومعترض هم این راه را طی نمود!

وکیست نداند داشتن چنین تصور وتفکری که شاه مقبور هم به آن معتقد بود برای ادامه حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی سمی کشنده و مهلک است!

ادامه روش سرکوب منتقدان ومعترضان و زندان کردن آنان اگرچه در کوتاه مدت ممکن است به ایجاد آرامشی در شرایط شکننده کنونی – که از قضا بسیارفریبنده است – در ذهن بانیان ومعتقدان این روشهای ناپسند که به هیچ وجه زیبنده جمهوری امام نیست منجر شده باشد اما این همه واقعیت نیست. سرکوب بخشی از آحاد جامعه و سوختن و از بین بردن سرمایه های ارزشمند نظام مانند آسیب به اعتماد عمومی ملت به حاکمیت، لطمه جبران ناپذیری به چهره نظام زده است.

تلاش در جهت تقلیل طرفداران موسوی وبه تعبیر بهتر، منتقدان به نحوه برگزاری و اعلام نتیجه انتخابات و آمریکایی دانستن موسوی و دیگران تلاشی بیهوده و ساده اندیشانه است و دردی را دوا نکرده و نمی کند. منتقدین چرا کم شده اند؟ در این مدت نه ماهه چه اقدامی از سوی دولت در جهت اقناع آنها در این مدت شده است که آنها را نسبت به وضع موجود خوش بین نموده است؟ به گمان من آنها اگر بر تعدادشان اضافه نشده باشد که قراینی در این زمینه سراغ دارم کم هم نشده است.

باید خدا را شکر کرد که منتقدین در داخل خانواده انقلاب، پشت سر کسانی مانند موسوی وخاتمی وکروبی و..قرار گرفته اند که قطعا از خودی های انقلاب و از کسانی اند که حاضرهستند برای حفظ وحراست از انقلاب امام ومردم حتی جانشان را بدهند . اگر این رویه تهمت مسخره فتنه وادعای مسخره تر محاکمه سران معترض و در عین حال معتقد به نظام ادامه یابد آنگاه ممکن است جامعه معتقد به آنها نومیدانه نگاه خود را به سمت وسوی دیگری که قطعا در داخل نظام نخواهد بود بکشاند که در این صورت از دست امثال خاتمی وموسوی وکروبی کاری ساخته نیست.

بسیار ساده اندیشانه است تصور شود با برگزاری سالگرد پیروزی انقلاب بخشی ازمردم، مساله انتخابات را به ورطه فراموشی سپرده اند. اینگونه نیست . اگر به این سخن اعتقادی نیست کافی است برای یکبارهم شده دست به یک خودآزمایی بزنند و به منتقدین اجازه تجمعی آرام را در سرتاسر کشور بدهند. اگر متوجه حضور کم جمعیت شدند شادمانه به روش های خود ادامه بدهند ولی اگر نتیجه چیز دیگری بود فورا و برای حفظ مابقی وجهه نظام از روندی که در پیش گرفته اند باز گردند و از مردم عذر بخواهند و آب رفته را البته اگر بتوانند به جوی باز گردانند...

 
 
اشتراک در فیس بوک