ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

11  اسفند 1388

infos@peiknet.com

 
 
  از 18تیر 78 تا 22 خرداد 88
دهه بیداری
و مقاومت ملی مردم ایران
 
 
 
 

احمد باطبی شناخته شده ترین چهره 18 تیرماه 1378 است. دانشجوئی با پیراهنی خونین که آن را در خیابان انقلاب و در برابر نیروهای نظامی بالای سر خویش گرفته است. سرگذشته او، سرگذشت نخستین حمله به کوی دانشگاه تهران، تحصن دانشجویان در دانشگاه تهران و کشیده شدن ماجرا به خیابان های مرکزی تهران و سپس سرکوب دانشجویان معترض است. نه تنها این، بلکه سرگذشت سرکوب سیستماتیک سالهای پس از 18 تیر 78 ، آنچه بر دانشجویان در زندان ها گذشت و به باروتی فشرده برای انفجاری دیگر، در موقعیتی مناسب تر تبدیل شد: کودتای انتخاباتی 22 خرداد و خیزش ملی مردم ایران برای مقاومت در برابر آن با شعار "رای من کو؟" و "مرگ بر دیکتاتور"، که سرانجام به "رهبر ما قاتله، ولایتش باطله" و... فرا روئید. از آن سرکوب تا این انفجار خشم و اعتراض، ایران 10 سال پرحادثه را پشت سر گذاشت. در همین فاصله 10 ساله احمدی نژاد رئیس جمهور شد، فرماندهان سپاه کابینه تشکیل دادند، خرافات مذهبی به جامعه یورش آورد، دانشجویان معترض به محمد خاتمی تازه فهمیدند پشت صحنه در آن سالها و آن دوران چه می گذشته است، کودتای 22 خرداد روی داد، وسیع ترین و پرشمارترین دستگیری های سیاسی که رکورد کودتای 28 مرداد را شکست روی داد، مردم حوادث خونینی را به چشم دیدند و خود نیز صدها قربانی دادند، مردم با چهره واقعی علی خامنه ای، فرماندهان سپاه که دور او حلقه زده اند و دستگاه امنیتی که در بیت رهبری مستقر است، سازمان امنیت سپاه و... آشنا شدند. اگر این دهه را "دهه آگاهی ملی" نامگذاری کنند، اشتباه نکرده اند. آن دانشجویان کم تجربه و ناپخته ای که در حوادث 18 تیر 78 قربانی همین افراد و سازمان های ناشناخته شده بودند، حالا هر کدام ذخیره ای از تجربه اند. تجربه ای که در زندان ها و رویاروئی با تصمیمات و حتی چهره های امنیتی در بازداشتگاه ها و زندان ها بدست آمد.

احمد باطبی دیگر آن دانشجوی چهره استخوانی که پیراهن خونین را بالای سر خود گرفته بود نیست. 10 سال، با همه فراز و فرودها و تجربیات بر او اضافه شده است. او دیگر در ایران نیست. از ایران کوچ کرده است، اما در گفتگوئی که خبرگزاری "هرانا" با او کرده در هیات فردی آشنا به حوادث روز ایران ظاهر شده است. دقیق و کم حاشیه در باره دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی و نقش آن در حوادث 9 ماه گذشته ایران سخن گفته است. این گفتگو را با حذف سئوالات می خوانید:

 

 

پس از قتل های زنجیره ای و تصفیه های اواسط دهه 70 در وزارت اطلاعات و سپس شکل گیری اعتراضات اجتماعی، عملاً معترضان در بازی رفت و برگشتی با سیستم امنیتی قرار گرفتند. هم سیستم به اشکال اعتراضات واقف بود و آماده بود و هم برای معترضان واکنش و الگوی عمل دستگاه امنیتی قابل پیش بینی بود. بطوری که چندان دشوار نبود از آغاز پروسه برخورد تا محکومیت یک گروه یا زندانی، حتی رویدادهای دوره بازداشت و بازجویی را پیش بینی کرد. این روند با تحولات اندکی تا اوایل امسال و قبل از شروع اعتراضات مردمی در ایران ادامه داشت.

برای درک بهتر تحولات دستگاه امنیتی، لازم است به تقویت موقعیت نیروهای سپاه پاسداران در دولت احمدی نژاد از دوره نهم ریاست جمهوری تا حال حاضراشاره کنم.

بعد از آغاز اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات که از همان روز اعلام نتیجه شروع شد، غافلگیری سیستم امنیتی که عادت به رویکردهای تکراری و پیش بینی شده داشت موجب موفقیت های چشمگیری برای جریان اعتراضی در ایران شد. یکی از این سرفصل ها را باید تظاهرات میلیونی 25 خرداد و سپس تظاهرات خونین 30 خردادماه ارزیابی کرد.

پس از این موفقیت های تاریخی که معترضان ایرانی به دست آوردند، در هراس از گسترش و تداوم آن، نهادهای امنیتی که رهبری کاریزماتیک آن بر عهده اطلاعات بیت رهبری است به نقد و بررسی نشستند. در این نشست ها آسیب شناسی سیستم امنیتی در صدر مسائل قرار گرفت که پیامد آن هجمه به وزارت اطلاعات بود که خاصه از اواخر خردادماه جدیت بیشتری پیدا کرد و تقریبا از اواسط مهرماه سال جاری به گواه شواهد و مستندات انتقال مدیریت فضای امنیتی به اطلاعات سپاه پاسداران در کلیت کشور و تقویت و گسترش "نهاد اطلاعات موازی (سازمان اطلاعات كشور)" در تهران را نیز در پی آورد.

در این زمان، ما عملا اطلاعات سپاه پاسداران را در کلیت کشور در صدر مدیریت امنیتی، و اطلاعات موازی در همکاری با اطلاعات سپاه در تهران را در صدر این مدیریت می بینیم. یعنی هژمونی وزارت اطلاعات بر سیستم امنیتی کشور پایان یافت.

همین بازداشت عبدالمالک ریگی در روزهای اخیر و مانور تبلیغی آن را هم در واقع باید از یک زاویه، تلاش وزارت اطلاعات برای برگرداندن اعتبار تضعیف شده خود در قبال سایر نهادهای امنیتی و منتقدانش در درون حکومت ارزیابی کرد.

وقتی اطلاعات سپاه پاسداران در صدر مدیریت امنیتی قرار گرفت، یک تحلیل بسیار مهم داد، به این شکل که نهادها و فعالان مدنی در این شرایط به دلیل اعتراضات جاری می توانند از فضا استفاده کنند، بنابراین برخورد با فعالان جامعه مدنی و بالطبع گروههایی که در این زمینه فعالیت می کردند در صدر قرار گرفت.

تقریباً الان گروهی اجتماعی در ایران وجود ندارد که یا زندانی در زندان نداشته باشد یا در طی ماههای اخیر به نوعی دچار هزینه نشده باشد.

این موضوع ادامه پیدا می کند تا اواخر آذرماه و قبل از عاشورا، در اینجا در حالیکه برخورد با جامعه مدنی همچنان جاری بود، یک برنامه  دیگر هم برای تضعیف و کنترل اعتراضات از سوی سیستم امنیتی با مدیریت جدید امنیتی در دستور قرار گرفت که کلیت آن به این شکل بود "زندانیان را نگه داریم، فعالان بیرون زندان را بگیریم و خارج کشور را کنترل کنیم"

تا پیش از این برنامه اگر به آمارهای بازداشت ها و آزادی های فعالان و شهروندان بازداشت شده نگاه کنیم میبینیم به نسبت بازداشت فعالان، آزادی هم وجود دارد، اما بعد از اجرای این برنامه، عملا خروجی زندانها مسدود میشود و زندانی خاصه از نوع فعال آزاد نمی شود. البته این موضوع زمانی مشهودتر میشود که مقامات هم اعلام کردند هر فردی که در اعتراضات خاصه در عاشورا یا 22 بهمن بازداشت شود را دست کم دو ماه در زندان نگه خواهیم داشت.

در این زمان ما حتی موج دستگیریهای کور را هم شاهد می شویم و در عین حال عدم آزادی، بطوری که به علت حجم محدود زندان اوین صدها زندانی غیرسیاسی را از این زندان ناچار شدند به زندان های دیگر منتقل کنند تا برای بازداشت شدگان سیاسی فضای نگهداری لازم مهیا باشد. حتی تعدادی از زندانیان وقایع اخیر را ناچار شدند به رجایی شهر کرج بفرستند.

در سال ۱۳۸۷ تشکیلات سازمانی سپاه در قالب طرحی موسوم به دفاع موزائیکی آمد و ۳۱ سپاه استانی که مرکب از نیروی زمینی و نیروی مقاومت بسیج بود، نوآرایی کرد و تقریباً هر استان را به یک لشکر یا فرماندهی سپرد. طبق تعریفی که داشتند، این طرح امکان واکنش سریع را فراهم می کرد. البته این طرح زمانی اجرا شد که بحث های جدی در مورد احتمال حمله و جنگ مطرح بود.

در همین طرح لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله و منطقه مقاومت بسیج تهران بزرگ زیر نظر قرارگاه ثارالله در یكدیگر ادغام شدند و "سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ" را تشکیل و عهده دار امنیت شهر تهران شدند.

بعد از بالا گرفتن اعتراضات مردمی و همانطور که گفته شد، هژمونی سپاه پاسداران بر مدیریت امنیتی، همین طرح "دفاع موزائیکی و واکنش سریع" در مورد لشکر 27 محمد رسول الله در تهران اجرا شد. خاصه بعد از نقدهایی که به ناجا در خصوص روز عاشورا وارد شد. یعنی اکنون هر منطقه تهران به یک نیروی مقاومت بسیج سپرده شده و الان اگر اعتراضاتی شروع شود، خود نیروی مقاومت منطقه (زیر نظر سپاه) مستقیماً وارد درگیری می شود، در این طرح دستگاه امنیتی واکنش سریع که در سرکوب اعتراضات اجتماعی عنصری تعیین کننده است را دنبال می کند.

بعد از راهپیمایی مهندسی شده 22 بهمن از سوی حکومت و موفقیت در جلوگیری از بروز اعتراضات مردمی و همینطور در راه بودن چهارشنبه سوری، ظرفیت این شب برای سیستم امنیتی نگران کننده است. اما بالاخره ماشین سرکوب هم مثل اتومبیل باید گاز و ترمز داشته باشد و گرنه قابل هدایت نیست. اکنون بحث تعدیل فضا را مطرح کرده اند. یعنی نه تنها علیرغم زمان کم بسیاری از فعالان سرشناس (حدود 90 نفر) و همینطور دهها شهروند بازداشت شده را از بعد 22 بهمن آزاد کرده اند که دادستان تهران هم از عفو بی سابقه 350 زندانی سیاسی خبر داده است، همچنین جعفری دولت آبادی گفته است تا آخر سال سعی می کنیم بازداشت شدگان را به آغوش خانواده های آنان بازگردانیم. تعدادی از احکام اعدام متهمان وقایع اخیر را هم شکسته اند.

به نظرم این باز کردن فضا و کمتر کردن برخوردها، بدلیل موثر نبودن مشت آهنین و برای کم کردن دلایل و پتانسیل های اعتراضی با عنایت به احتمال اعتراضات در چهارشنبه آخرسال است. مسلم است تقویت و بالا گرفتن اعتراضات مردمی مجدداً به تغییر فضا و مدیریت امنیتی می انجامد.

 
 
اشتراک در فیس بوک