دو پیام نوروزی
مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد، به سنت رسمی و حکومتی
پیام های تشریفاتی رهبر و رئیس جمهور و سران دو قوه دیگر به
مناسبت فرا رسیدن نوروز باستانی در جمهوری اسلامی خاتمه بخشید.
این دو برای مردم سخن گفتند، گرچه صدا و تصویرشان امکان انتشار
در تمام ایران و برای همه مردم را نداشت. همه امکانات دراختیار
حکومتی است که به زور سرنیزه و کشتار بر سر کار است و همه
محرومیت ها از آن مردم و رهبرانی است که مردم آنها را انتخاب
کرده اند. پیام موسوی و رهنورد از جنس تهدید مردم، دروغگوئی و
لاف زدن، وعده های پوچ و عوامفریبی نبود، و راز بر دل نشستن
آنها نیز همین بود.
در پیام خانم
رهنورد، پس از 30 سال، گرچه در گنُج خانه و محروم از صدا و
سیمای سراسری، از حقوق برابر زنان و محرومیت و سرکوبی که بر
آنها رفته است گفته شد و از همه شهدای 30 سال اخیر ایران یاد
شد. شهدائی که تنها شامل قربانیان جنگ با عراق و دوران انقلاب
نمی شود، بلکه فراتر از آن را شامل می شود. همه آنها که با
انقلاب بودند اما ترور شدند، همه آنها که با انقلاب بودند اما
اعدام شدند و...
ما این دو نکته
را در پیام خانم رهنورد، نکات مهم و بلکه بدعت هائی می دانیم
که چون جوانه های بهاری تازه سبز شده اند و باید در ایران به
جنگل تبدیل شوند.
در پیام نوروزی
مهندس موسوی نیز علاوه بر اشاراتی که به مستندات کودتای 22
خرداد شد، صادقانه از بحران اقتصادی و اجتماعی حاکم بر کشور
سخن گفته شد. بحرانی که در پشت وعده های پوچ پنهان نشد. آنچه
را مردم خود از فقر و بی عدالتی، بیکاری و اعتیاد، دروغگوئی و
لاف زنی حاکمیت شاهدند در کلام موسوی، بعنوان دردهای مردم جاری
دیدند. در پیام نوروز موسوی برای نخستین بار از شمار عظیم
ایرانیان خارج از کشور یاد شد. از رویش سبز در مهاجرت و پیوند
آن با همین رویش در داخل کشور، و سرانجام، از بهم گره خوردن دو
سبزه ای که بخت پیروزی را باز می کند. او بدرستی اشاره به خیزش
بلند نسل سوم و چهارم ایران کرد که یا درخارج کشور بدنیا آمده
و یا برای تحصیل در تمام کشورهای جهان پراکنده اند. نسلی که 20
تا 25 ساله است و در 10 ماه گذشته، همان را گفته و کرده که هم
سن و سال های او در ایران گفته و کرده اند و حتی به پای آن جان
داده اند و قربانی کودتای 22 خرداد شده اند.
این دو پیام را
می توانید روی سایت کلمه –
اینجا
و
اینجا
- ببینید و بشنوید. |