50 تن از بازداشتشدگان و
زندانیان سیاسی پس از انتخابات 22
خرداد با محمد خاتمی دیدار کردند. خاتمی دراین دیدار گفت:
بسیار علاقمند بودم تا تعدادی دیگر
از عزیزان نیز در این جمع حاضر
بودند. اما متاسفانه هنوز بسیاری از دوستان
ما و چهرهها و نیروها و سرمایههای
انسانی ارزشمند کشور از هر طیف و قشری
در زندان هستند و گروهی دیگر از
آزادشدگان هم به دلیل هزینههای جانبی
حوادث اخیر نتوانستهاند در این جمع
حضور داشته باشند.
مایه تأسف عمیق است که جمعی که در اینجا
حاضرند با وجود آنکه از
نیروهای دلسوز کشور و سرمایههای
جوان و نخبگان ایران هستند، علیرغم
پایبندیشان به قانون و اخلاق سیاسی
به جمع زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی
پیوستهاند.
متأسفیم که
شاهد دستگیری و گرفتاری چهرههای
برجستهای هستیم که از علاقمندان به
انقلاب هستند. تصور بر این بود که
پس از اتفاقات ماههای اخیر، شاهد حاکمیت
نوعی عقلانیت و امنیت و آرامش نسبی
در کشور و جامعه باشیم و به مطالبات و
حقوق مردم توجه شود، اما در روزهای
اخیر به جای تعادل و آرامش، شاهد
هجمههای سنگین و موج جدید فشارها و
دستگیریها هستیم.
امیدوار بودیم با
گذشت زمان و روشن شدن وارد نبودن
اتهامات وارده، بسیاری از زندانیهایمان
آزاد شوند؛ خصوصا که با فرونشستن
هیاهوی اولیه پیرامون دستگیریها و عدم
اثبات بسیاری از ادعاهای مطرح شده
که البته از روز نخست هم مشخص بود
فرضیات باطلی هستند؛ امید میرفت
این امر تحقق پیدا کند و امنیت و آرامش
به جامعه بازگردانده شود؛ البته
منظور ما از امنیت، امنیت پادگانی
نیست.
عدهای در تریبونهای رسمی، سیاه را سفید
و سفید را
سیاه نشان میدهند و از منبرها به افراد
تهمت میزنند و دروغ میگویند.
این تهمتها و افتراها و سخنان ناصواب از
آنجاییکه پایه
محکمی ندارد گرچه بر افرادی که بنیان فکر
محکمی ندارند تاثیر میگذارد اما
توده مردم و متدینین که میتوانند
صحبتها را از هم تفکیک کنند ممکن است
که یک لحظه تاثیر بپذیرند اما بر
آنها اثر طولانیمدت ندارد؛ بلکه در دراز
مدت حتی اثر منفی و در خلاف جهت
اتهام زنندگان خواهد داشت
متأسفانه اتفاقات و عملکردهای ماههای
اخیر سبب شده است به وجهه جمهوری
اسلامی در افکار عمومی داخل و خارج از
کشور ضربه وارد شود.
دروغهای بسیاری در این
روزها گفته شده و وعدههای بسیاری
داده شده است اما مردم میبینند که
تشکیلاتی که عهده دار امور آنان است
کارچندانی انجام نداده و مشکلساز نیز
شده است. در نتیجه مردم متوجه
میشوند که بسیاری از معترضان بدخواه نیستند
و اعتراض آنان به جا است.
علیرغم
تأکیدات چهرههای شاخص اصلاحطلب
و کاندیداهای معترض و همراهی بدنه
جامعه، عده قلیلی در هر دو جریان با
سوءنیت و شیطنت میخواهند جو را
رادیکال کنند.
هدف آنها این است که بخش کوچکی از مردمی
که با توجه
به صدماتی که دیدهاند و عاطفی شدهاند از
آنها پیروی کنند، اما با
هوشیاری مردم بدنه اصلی معترضان به
چارچوب قانون اساسی و روشهای
مسالمتآمیز و اخلاقِ اعتراض سیاسی
پایبندند و حاکمیت نیز در پاسخ به
آنها باید به قانون و اخلاق پایبند
باشد.
منشا قدرت مردم
هستند و از همین رو
باید رضایت مردم فراهم شود و حکومت
در مقابل آنها مسئولیت داشته باشد.
باید
بدانیم که با خشم و زور نمیتوان بر مردم حکمرانی
کرد. هرجا که قدرت بیشتر باشد
بیتحملی نیز بیشتر میشود. حتی این
مساله درباره خود ما اصلاحطلبان نیز
مصداق پیدا میکند.
ما چقدر مخالفانمان را تحمل
کردیم؟ آیا ما نیز مخالفانمان را
متهم به اسلام آمریکایی و ارتجاع و
عناوین دیگر نمیکردیم؟ امروز هم
مخالفانمان به میزان بیشتری همینگونه
عمل میکنند و ما را به ضدیت با
اسلام، امام، نظام، امام حسین(ع) و حتی
خدا محکوم میکنند. اینها نشانه بی
تحملی و عدم استقرار فرهنگ مردم سالاری
در جامعه است. اگر مسوولیتپذیری و
تحمل نباشد و
رضایت مردم به حساب نیاید سرکوب و زور پیش
میآید.این
وضعیت به اسم دفاع از
امنیت جامعه توجیه نیز میشود
و حتی این امر را ما
در روزگاران گذشته نیز داشتهایم.
چنانکه در آثاری چون سیاستنامه خواجه
نظامالملک سرکوب مردم به دلیل
جلوگیری از آشوب و حفظ امنیت توجیه شده
است.
برای سرکوب مردم، معمولا دشمن
تراشی میشود؛ دشمن موجود بزرگتر
جلوه داده میشود تا در سایه آن سخت
گیریها توجیه شود و از طرفی دیگر
دشمن خارجی نیز میتواند از این فرصت
استفاده کند و امنیت را به خطر
اندازد. ما سعی میکنیم
تا از ساختار نظام دفاع کنیم و اگر
نظر انتقادی و اصلاحی داریم بیان کنیم
؛اما عدهای هستند که سعی میکنند
ساختارها را بشکنند.
از سوی افراطیون هر دو طرف رفتارهای
نادرستی صورت گرفته است،
اما مساله مهم این است که پس از
انتخابات عده کثیری از مردم به طور
مسالمتآمیز نسبت به اتفاقهای
پیشآمده اعتراض کردند که سرکوب شدند،
درحالیکه باید با شجاعت اشتباهات را
قبول کرد و برطرف ساخت یا مردم را
قانع کرد.
.
باید هر راهی را برای حفظ اصول،
حقوق و آزادیهای مردم طی کرد و از
بحرانیتر شدن اوضاع جلوگیری کرد؛
هرچند که اوضاع بحرانی است و سیکل و
دایره جدیدی از اعمال خشونت آغاز شده
و کسانی در حکومت هستند که با امنیت
کامل خشونت اعمال کنند و از آن طرف
نیز طبیعی است که عده ای به عکس
العمل خشونت آمیز وا داشته شوند و آن امر
بسیار خطرناکی است.
گزارش که در باره کهریزک در مجلس مطرح شد،
سندی
تاسفبار در جمهوری اسلامی از یک فاجعه
است. البته لابد در این گزارش
ملاحظاتی بوده است و بسیاری از
واقعیتها بیان نشده ولی همین اندازه کافی
است که پشت همه علاقمندان به نظام و
اسلام و ایران را بلرزاند. آقای موسوی برای حل بحران حرف همه
را در قالب
یک بیانیه راهگشا و دلسوزانه تنظیم کردند.
به این ترتیب مردم هم احساس
میکنند کسی دنبال خواستههایشان
است و از بحرانی تر شدن اوضاع نگران
است.
مطمئنا اگر مردم باور شوند و در صدد جبران
خسارت ها و اهانت ها باشند،
زندانیها را آزاد سازند، فضا را باز کنند، به
احزاب و گروهها اجازه فعالیت دهند
و رسانهها آزاد گذارده شوند و فضای
امنیتی به فضای سیاسی سالم مبدل شود
شرایط تغییر خواهد کرد و منافع مردم و
نظام همزمان بیشتر تأمین خواهد شد.
اکنون
رساندن حرف هایمان به مردم دشوار و
پرهزینه شده است، امکانات نیست و سایط
ارتباط جمعی برای ما بسیار محدود
است. خوب طبیعی هم هست که مردم در این
وضعیت به سمت رسانه هایی بروند که
در بیرون مرزها هستند
.من
معتقد هستم امروز وارد عصری شدهایم که
قرنطینه اطلاعاتی توسط حکومتها
دیگر ممکن نیست و هر چقدر هم که رسانههای
شناسنامهدار
را محدود سازند، ارتباطات به طور جدی جریان دارد و نمیشود
جلوی آن را گرفت؛ منتهی در صورت
ایجاد محدودیت میدانداری با کسانی است که
یا بدخواه هستند یا دست کم خیرخواه
نیستند.
از یک طرف صدا
و سیما رفتاری غیرعادلانه دارد و از آن طرف هم
تبلیغاتی در خارج از کشور میشود که
مورد تأیید ما نیست. البته به لطف
خداوند شاهد بارقههایی از
عقلانیت و تدبیر هستیم، به
طوریکه انشاءالله
به سوی منطق و قانون پیش رویم اما
اگر به صورت منطقی اتفاقات رخ داده و
افراط ها و رفتارهای نادرست مهار
نشود ؛ ممکن است خدای نکرده با وضعیت
زیان باتری مواجه شویم که امیدوارم
چنین نشود. |