هاشمی
رفسنجانی روز گذشته با جمعی ازاستادان علوم سیاسی دانشگاههای
قم دیدار کرد. او در این دیدار، بی آنکه وارد مصداق بشود، از
اصل ولایت فقیه و جایگاه رهبری در جمهوری اسلامی دفاع کرد. او
گفت که توطئه ای علیه این اصل قانون اساسی در کشور جریان دارد
که ریشه هایش به مجلس بازنگری قانون اساسی در سال 1368 باز می
گردد، و در ادامه گفت که در باره نقش شیخ محمدیزدی رئیس حکومتی
حوزه علمیه قم، در آن جلسه علیه این اصل، در آینده افشاگری
خواهد کرد!
هاشمی
رفسنجانی درباره علی خامنه ای صحبتی نکرد و یا اگر کرده، از
سوی خبرگزاری های داخلی منتشر نشده است، اما دفاع او از اصل
رهبری و ولایت فقیه چنان عام بود که خود علی خامنه ای را هم
بعنوان بخشی از توطئه علیه این اصل می تواند شامل شود. یعنی
عملکرد او ضربه مهلکی به این اصل زده و اکنون این عملکرد و شخص
او با اصل ولایت فقیه گره خورده است. اصلی که ظاهرا هاشمی
رفسنجانی مدافع حفظ آن در قانون اساسی است، حتی اگر شورائی
باشد.
جملات هاشمی
چنین است:
«... در
بررسی
عملکرد سی ساله جمهوری اسلامی، نقاط
قوت ناشی از حرکت در مسیر اسلام و
نقاظ ضعف مربوط به اشخاص و انحراف
آنها از دستورات اسلامی است. ساختار
نظام اسلامی
متکی بر اسلام و سرمایه اعتماد مردم است و
هر گونه انحراف از آن میتواند
آسیبهای جبرانناپذیری به همراه
داشته باشد. اسلامیت و
جمهوریت در قانون اساسی جداشدنی
نیستند. درعین
حال اگر ولایت و جایگاه رهبری آسیب
ببیند نمیتوان آینده
خوبی برای کشور متصور بود.
»
بخش دوم صحبت
های هاشمی رفسنجانی در باره شیخ محمد یزدی بود که در پاسخ به
سئوال یکی از حاضران مبنی بر موضع گیری های اخیر محمد یزدی
علیه هاشمی رفسنجانی بود. دراین بخش هاشمی گفت:
«مهمترین دلیل حملات آیت الله شیخ محمد یزدی، مواضع اینجانب
درباره لزوم رعایت
حقوق مردم و همچنین دفاع از شخص
رهبری و پرهیز از افراط بر اساس عقیده و
اعتقاد قلبیام است.
درمورد سخنان اخیر آقای یزدی
همانگونه که قبلا هم گفتم جوابم
تاکنون به سخنان توام با عصبانیت
وغرضآلود ایشان تقاضای سلامتی بوده است، ولی با
صحبتهای دیروز ایشان و
اطلاعات رسیده، این بار بوی
توطئه به مشام میرسد
و درباره مسائل ایشان در زمان امام
راحل و درجلسه انتخاب رهبری بعد از
ارتحال امام و درقوه قضاییه به صورت
کتبی مطالبی را گوشزد خواهم کرد.
»
آنچه هاشمی
رفسنجانی می خواهد بیشتر توضیح بدهد ظاهرا در باره این بخش از
شرح مذاکرات مجلس خبرگان برای انتخاب رهبر در سال 68 است که در
جلد دوم، صفحه 694 آن منتشر شده است:
"بنده مخالف
سپردن سرنوشت امت مسلمان به دست ولی فقیه ام تا هر کار می
خواهد بکند، مطابق سلیقه و نظر شخصی خودش"
البته آن زمان
مخالفت وی با ولی فقیه، مخالفت با خط فکری آیت الله خمینی بود،
چنان که در سالهای بعد که سکان افتاد بدست یکی از هم نظرات
خودش، یعنی علی خامنه ای، طرفدار سینه چاک ولایت فقیه و ولی
فقیه و رهبر نیز شد!
این احتمال که
بیماری علی خامنه ای جدی شده و یکبار دیگر دو راهی انتخاب رهبر
و یا شورائی شدن رهبری بزودی فرا می رسد، حتی در میان این
اظهار نظرها نیز مشهود است.
یعنی اینبار، با توجه به دست بالائی که
محمدیزدی و احمدجنتی درحاکمیت دارند و می توانند یک مهره دست
آموز تری را جانشین علی خامنه ای کنند، و یا شورای رهبری موقت
را، بموجب قانون اساسی با ترکیب رئیس جمهور کنونی، یک فقیه
شورای نگهبان – خود یزدی و یا احمد جنتی- و رئیس قوه قضائیه
تشکیل دهند، طرفدار ولایت مطلقه رهبر شده است. برخلاف مواضعی
که در مجلس خبرگان انتخاب رهبر در سال 1368 داشته است. در آن
مذاکرات مخالفت یزدی با ولایت فقیه – حتی شورائی آن- مخالفت با
خط فکری آیت الله خمینی و ترس از به رهبری رسیدن فردی در خط او
بود!
|