نویسنده وبلاگ سهرابستان، پس از چند روز
وبلاگ خود را با یک گزارش سفر به روز کرد. این گزارش سفر، از
حال و هوای شهرستانها و جنبش سراسری مردم ایران علیه حاکمیت
کودتائی احمدی نژاد- علی خامنه ای سخن می گوید. او می نویسد:
تیرماه سال 1357 شگفت ترین سفر عمرم را به
شهرهای نیمی از میهنم انجام دادم،
در حالی که نوجوانی بیش نبودم. سفری تلخ
و شیرین بود. شیرینی سفر در این بود
که شهرهای زیادی را برای اولین بار می
دیدم و با مردمانی مختلف و
فرهنگهایی متفاوت برخورد می کردم، و تلخ بود
بخاطر اینکه سرخورده و مأیوس به
تهران بازگشتم. در آن ایام تازه جرقه های
اولیه تظاهرات در قم و تبریز زده
شده بود و در تهران نیز حرکتهایی صورت
پذیرفته بود ولی سرکوب شدید حکومت،
اوضاع را مجدداً عادی ساخته بود. در
سفری طولانی که به شهرهای ایران
زمین داشتم با این واقعیت تلخ مواجه شدن
که نه تنها اثری از اعتراضات و
نارضایتی ضد حکومتی نیست بلکه اکثریت مردم
از رژیم پهلوی تمجید می کردند. برای
رشد و پیدایش یک انقلاب، کویری بیش
ندیدم.
دوستان همکلاسی ام در تهران، یک جمع مهربان
چهار رفیق صمیمی،
مشتاقانه منتظر خبرهای من از این سفر بودند
و من خبرهای خوشی برایشان
نداشتم. آنچه من در سفرم دیده بودم،
امید به هرگونه انقلاب و خیزشی را در
حد یک رؤیا پائین می آورد. ولی در
ماههای بعد و بخصوص در نیمه دوم سال 57
آن اتفاقات باور نکردنی افتاد که
همه می دانیم، همه چیز بسرعت عوض شد و
تحولاتی غیرمنتظره رخ داد.
اینک 31 سال پس از آن ایرانگردی تاریخی،
بار
دیگر از سفری طولانی باز می گردم که در آن
شهرهای زیادی را دیدم و با
مردمان بسیاری به صحبت نشستم.
اینبار دیگر آن نوجوان احساساتی و کم حوصله
و عجول، جایش را به فردی میانسال
داده بود که کمترین عجله و شتابی برای
انقلاب نداشت. آن 3 دوست عزیز و
دوست داشتنی ام هم دیگر در این دنیا
نیستند که در تهران بانتظارم نشسته
باشند، ولی در عوض، نجوایم را هزاران
هزار ایرانی آزادیخواه خواهند شنید.
این سفر برایم شگفتی کامل بود، دور
از انتظار و غافلگیرکننده. آنچنان
نفرتی از رفتار حکومت در سراسر ایران
پراکنده شده که قابل تصور نیست.
باور من این بود که نقطه ثقل جنبش در
تهران و برخی شهرهای بزرگ است و در
شهرستانها و شهرهای دیگر، جنبش اعتراضی
هنوز بقدر کافی فراگیر نشده است،
باوری که با واقعیت موجود تفاوتی بسیار
داشت. در بندرعباس و جزیره هرمز و
میناب، همان مردمی را دیدم که در یزد و
جیرفت دیده بودم. مردم آباده و
کازرون و برازجان همان حرفی را می زدند که
در شیراز و بوشهر شنیده بودم. در
بهبهان و ماهشهر و شوشتر مردم همان
اطلاعاتی را داشتند که در دزفول می
توان شنید. با وجود اینکه دسترسی به
اینترنت در شهرستانها بشدت دشوار و
محدود است، برایم عجیب بود که مردم
اطلاعاتشان به روز بود و بسیاری از
فیلمهای مربوط به جنایات حکومت را دیده
بودند.
روحیات مردم و اعتراضاتشان، اعتقاد عمیق
آنها به تقلب درانتخابات و از همه چشمگیرتر، نفرتشان از
حاکمیت، همسنگ و همتراز نفرت
مردم پایتخت از جنایتکاران حاکم
بود. ادعا ندارم که با همه مردم صحبت کرده
باشم، ولی اعتقاد دارم باندازه کافی
و با تعدادی قابل ملاحظه همصحبت بودم،
آنقدر کافی که بتواند سبب تحیرم شود.
می توان با قطعیت گفت که حماقت
حکومت در روز عاشورا در حقیقت
بمثابه تیر خلاصی بوده که به خودش زده و
آخرین بقایای تردیدهای مردم نسبت به
خباثت این رژیم را از بین برده است.
مقابله مردم با جانیان و قاتلان روز
عاشورا و بزانو درآمدن نیروهای گارد
نیز ابهت پوشالی حکومت را در هم
شکسته است.
اما نکته ای که بارها و
بارها در این سفر از افراد مختلف
پرسیدم این بود که با وجود گسترده بودن
نارضایتی، چرا حرکتهای اساسی و
عمیقی در شهرستانها دیده نمی شود؟ پاسخ
همواره قانع کننده و عاقلانه بود،
می گفتند که بدون فعالیت نیستیم ولی
سرنوشت کار در پایتخت تعیین خواهد
شد، همانگونه که در نبردهای خیابانی
بهمن 57 در تهران، در شهرهای دیگر
حتی یک گلوله هم شلیک نشد.
زیباترین
تحلیل را یکی از دوستان قدیمی در
دزفول بیان کرد، وی می گفت در زمان جنگ
هم این بچه های تهران بودند که خط
شکن بودند و سرنوشت جنگ را نیز همانها
تغییر دادند. هنگامی هم که به روند
جنگ و سیاسی کاری مسئولین معترض شدند و
از خط شکنی کنار کشیدند، حکومت
ناچار به پذیرش قطعنامه شد و خونریزی ها
بپایان رسید. امروز هم چشم همه به
خط شکنهای تهران است تا همانگونه که
خرمشهر را آزاد کردند، تهران را نیز
آزاد کنند.
تب سنگینی که ایران فرا
گرفته جز با سقوط اشغالگران فروکش نمی کند.
مردم در روز عاشورا نشان دادند که
اجازه اعمال خشونت از سوی حکومت را نمی دهند، متقابلاً
جنایتکاران حاکم نیز در حال بکار بستن
همه رذالتهای ممکن تا قبل از 22 بهمن هستند و می
خواهند نیروهایشان را از سراسر کشور به تهران
بکشانند تا روز 22 بهمن روزی فراموش
نشدنی و تاریخی در این سرزمین شود. خط شکنها بار دیگر در 22
بهمن در برابر قاتلین و متجاوزین صف
خواهند بست!
|