ماهنامه "نسیم
بیداری" در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب، با محمد خاتمی مصاحبه
کرده است. این مصاحبه هم درباره دوران اصلاحات است و هم درباره
مسائل مربوط به دوران پس از وی. درباره مسائل اتمی، بحران
اقتصادی، وضع معیشتی مردم، درآمدهای دو دولت اصلاحات و دولت
امام زمانی احمدی نژاد، خطراتی که از سر ایران عبور داده شد و
خطراتی که اکنون روی سر ایران است. درباره اهداف اولیه انقلاب
و آنچه که اکنون حاکم است و...
این مصاحبه مشروح
را تلاش کرده ایم چنان خلاصه کنیم که رئوس مطالب اساسی آن از
قلم نیفتد و خواننده بتواند با صرف وقتی اندک آن را روی
کامپیوتر بخواند.
خاتمی دراین
مصاحبه گفت:
خواست های مردم
ما در انقلاب شامل آزادی
وحاكمیت بر سرنوشت در برابر استبداد
نفسگیر؛ استقلال در برابر سلطه
بیگانگان و دخالت آنان در امور و
پیشرفت در برابر عقبماندگی
مُزمن كشور و ملت در همه عرصهها و نیز
عدالت و برخورداری از حقوق مادی و
معنوی در برابر
سركوب و تبعیض و تحقیر بود.
نپنداریم
كه با پیروزی درخشان 22 بهمن همه چیز
به پایان رسید، بلكه 22 بهمن سرآغاز
تلاش جدی مردم در رسیدن به همان
هدفها و تأمین همان خواستها است.
اصلاحات به تعبیر ما
هم، چیزی جز این نیست و بههمین جهت
است كه آن را ریشه دار و غیر قابل دفع
و حذف میدانیم و انقلابی واقعی، كسی
است كه در این مسیر گام بردارد.
به گفته
امام بنیاد احكام حكومتی مصلحت
اسلام و جامعه است.
مصلحت بوالهوسی نیست، که كسی از چیزی
خوشش بیاید
بگوید مصلحت است یا بدش بیاید بگوید خلاف
مصلحت است. تشخیص مصلحت كاری بسیار دقیق و
كارشناسانه است و طبعا بر عهده
كارشناسان متعهد است نه یك شخص و یك سلیقه.
بنابراین مطلوب این است كه مصلحت را
نمایندگان صالح همه بخشها و
طبقات جامعه از عالمان دینی،
دانشگاهیان، كارشناسان و سیاستمداران و...
تشخیص دهند. حتی براین باورم كه آنچه
امام قبل از ترسیم قانون اساسی معین
كردند، كه تشخیص مصلحت بر عهده اكثریت
نمایندگان مجلس باشد، به صواب
نزدیكتر بود.
آنچه در
دوران اصلاحات مطرح شد، این بودكه پس
از طی دوران پر بحران جنگ و ترور و
نیز با حركت موفق جامعه به سوی استحكام
پایههای اقتصادی و مدیریت جامعه،
ما به دوران ثبات رسیدهایم و جا دارد
كه استثناها كه مختص به دورانهای
بحرانی است، جای خود را به قاعده بدهد
كه مهمترین آن استحكام پایههای
حاكمیت مردم بر سرنوشت است و به
موقعیتی رسیدهایم كه به سوی تكمیل الگوی
مورد نظر انقلاب برویم.
دغدغه
امروز و فردای من، مبنا قرار گرفتن قانون اساسی و پرهیز
ازبرداشتها و
تعبیرها و تفسیرهای ناسازگار با روح و
حتی نصّ قانون (چه رسد به نقص قانون
اساسی) و به رسمیت شناختن حق حاكمیت
مردم و جدیگرفتن مردمسالاری و
تندادن به همه لوازم آن كه آزادیهای
اساسی و بهرهگیری از همه امكانات
داخلی و
بینالمللی برای پیشرفت همهجانبه و تأمین عدالت در همه ابعاد
است.
اما درباره
دوران بنده: با حدود160میلیارد دلار درآمد نفتی در هشت سال،
کارهای بزرگی صورت
گرفت. منابع بانکها از اینکه در
اختیار دولت و پوشاننده ضعفها و مشکلات
و نیز زمینه ساز رانت و سوء استفاده
باشد، در مسیر آزاد شدن قرار گرفت و
تقویت شد و حتی برای پرداخت بدهیهای
دولت به آنها برنامهریزی و اجرا
شد.
محدودیت اعتبار از بانکها و بیمه های خارجی
رفع شد و سرمایهگذاری در ایران رونق
گرفت و میلیاردها دلار اعتبار در
اختیار بخش خصوصی قرار گرفت. دهها طرح
بنیادی و بزرگ در زمینه نفت، گاز و
پتروشیمی و فولاد و محصولات زیربنایی
وارتباطات شروع شد و به نتیجه رسید.عسلویه کانون افتخار آمیز
تکنولوژی و سرمایهگذاری و تولید و
زمینهساز صادرات صنعتی شد. دهها هزار
نفر از متخصصان و نیرویکار عادی
به کار مشغول شدند. کافی است بررسی
کنید که همین عسلویه اکنون در چه وضعی
است تا ادعای ما بر کار آمدی دولت قبلی
و مشكلات دولت فعلی آشکار شود و
این در حالی است که در مدت 4 سال حدود
300 میلیارد دلار درآمد نفتی
داشتیم.
ما با همه محدودیتها، ذخیره ارزی
قابل قبولی داشتیم كه بخش مهمی از آن
با تسهیلات به بخش خصوصی تزریق شد که
طرحهای خوبی هم در تهران و شهرستانها
به ثمر رسید و حدود 15میلیارد دلار
هم در حساب ذخیره ارزی به دولت بعدی
تحویل شد. بررسی کنید و ببینید که این صدها
میلیارد دلار چه شد و حساب ذخیره ارزی
و میزان بهرهگیری بخش خصوصی از این
حساب در چه وضعی است؟ ما به خودکفایی
گندم رسیده بودیم، وزارت رفاه و تأمین اجتماعی تشکیل شد و
گامهای
سنجیده به سوی عدالت اجتماعی
برداشت شد.
امروز را
با
دیروز مقایسه کنید، وضع معیشتی مردم،
کارگران، کشاورزان و اصناف و فاصله
بخشهای پردرآمد
با کم درآمد چگونه است؟
برنامه سوم
را با موفقیت
قابل قبولی اجرا کردیم. چشمانداز
بیستساله در زمان ما تدوین و تصویب شد،
برنامه چهارم اجرا نشد و حتی علیرغم
تکلیف قانونی، گزارش کار هم به مجلس
داده نشد. آیا نسبت به اهداف
چشمانداز بیستساله از سال مبدأ جلو
آمدهایم یا به عقب رفتهایم؟ دولت
اصلاحات بیآنکه ذرهای از مصالح و منافع ملی عدول کند و
ارزشها و اصول بنیادین انقلاب و جامعه
را زیر پا بگذارد؛ در حد توان خود
توانست استقلال و سربلندی و عزت ملت را
تأمین و بسیاری از خطرات را از
کشور و مردم، دفع و بسیاری از منافع
ملی را استیفا کند.
تنشزدایی و اعتمادسازی در عین پایبندی به
منافع و
مصالح ملی، اساس سیاست خارجی ما بود؛ ولی از
یاد نبریم که پیشرفت اساسی در
برنامه صلحآمیز هستهای متعلق به
دوران ما است؛ بیآنکه بخواهم تلاش
پیشینیان و پسینیان را نادیده بگیرم.
ما راهی را
انتخاب کردیم که اگر درست
ادامه می یافت (و البته اگر تعلّل و
اشتباه غرب به خصوص اروپا نبود) نه
تنها امروز واقعاً تکنولوژی صلحآمیز
هستهای را بهتر و گسترده تر از
امروز داشتیم، بلکه پرونده ما در شورای
امنیت سازمان ملل نبود. سیاست درست زمان ما نه تنها مانع وارد
شدن خسارتهای مادی و معنوی
فراوان به ملت شد، بلکه با همه تنگناها
و دشمنکامیها توانست امکانات و
منابع فراوانی را برای ملت و پیشرفت
کشور جلب کند. اعتبار ما در صحنه بین المللی و عزت و احترامی
که مردم
ایران داشتند قابل قیاس با
امروز نبود. |