وضع آنچنان خراب
است که شاید برای 22 بهمن "ساندیس" و بسته های "کِک" هم
نتوانند بین آنها که از شهرستان ها می خواهند به تهران بیآورند
تقسیم کنند. هم از عکس و تصویر رسوائی برانگیزش می ترسند و هم
تجار محترم که این روزها بشدت نگران وضع اقتصادی کشورند، از
جیب خود خرج احمدی نژاد کنند.
علیرغم همه
تدابیری که سپاه اندیشیده و مطابق یک نقشه جنگی، قصد اشغال
دهانه های ورود به خیابان انقلاب را دارد، از بیت رهبری تا
شورای امنیت ملی و از شورای فرماندهی سپاه تا جلسات نظامی بخشی
از کابینه احمدی نژاد - با شرکت وزیر کشور و وزیر دفاع و فرمانده
نیروی انتظامی-، همگی نگران اند. نگران غافلگیر شدن و خوردن
ضربه از مردم در نقطه اند که در محاسبه نگنجیده است. اگر سیل
مردم، در چند نقطه سد نظامی را بشکند؟، اگر در همان میدان
آزادی یکباره دو سوم جمعیت سبز از آب در بیآیند؟ و دهها اگر
دیگر در برابر چشمشان است.
وضع اقتصادی بدتر از وضع سیاسی است.
تولید نفت ایران
به بیش از یک میلیون بشکه کمتر از سهمیه اوپک رسیده است. تحریم
ها، اجازه سرمایه گذاری به شرکت های خارجی نمی دهد و صنعت نفت
فرسوده شده است. بودجه دولت که بخش عمده آن به جیب سپاه می
رود، معطل استخراج و فروش نفت است.
گفته می شود
صنایع نفت ایران به 500 میلیارد
دلارسرمایه گذاری خارجی دارد. ظاهرا
امریکا توانسته روسیه را راضی کند تا دست در دست هم قطعنامه
جدید تشدید تحریم ها را از تصویب شورای امنیت سازمان ملل
بگذرانند. قطعنامه ای که هم بوی اقدام نظامی خواهد داد و هم علاوه
بر تحریم فروش بنزین به ایران، خطر تحریم خرید نفت از ایران را
همراه دارد.
22 بهمن به هر
شکل که برگزار شود و هر آواری که همراه داشته باشد، آوار
بزرگ گرانی که از اسفندماه و به استقبال از نوروز شروع می شود
را نمی تواند زیر سرپوش جنجال های دولت ببرد.
آمارها از روند
خطرناك و
بحران آفرین خبر میدهند. بحرانی که می تواند
به انفجار ناگهانی جامعه بیانجامد. اجرای برنامه نقدی کردن
یارانه ها و جهش ناگهانی قیمت ها برای فروردین پیش بینی می
شود. مدیران بانک ها دروغ
می گویند و دم از رشد اعتباری خود می زنند، اما آه دربساط
ندارند. سرمایه داران اعتمادی به آینده حکومت و تثبیت اوضاع
مملکت ندارند و پولهایشان را از بانک ها بیرون می کشند. مردم
از این پیشدستی با خبر شده اند و آنها هم پول هایشان را از
بانک ها طلب می کنند. در اراک و لار، دو شهر درجه دوم و سوم
ایران، در اولی کارگرانی که حقوقشان را می خواهند و در دومی
مردمی که به تقسیم لار به دو شهرستان ناراضی اند به خیابان ها
ریختند. این دو رویداد به این دلیل بیشتر جلب توجه کرده که
شعارهای مردم، همان شعارهای جنبش سبز در تهران و دیگر شهرهای
ایران بوده و روش اعتراضی و شعارهای اعتراضی نیز همان ریتم و
وزن و آهنگ شعارهای جنبش سبز را داشته است. در هر دو رویداد،
بلافاصله خواست های محلی و کاری و شغلی، به خواست های عمومی
مردم ایران تبدیل شد و این یعنی خون سبز در تمام رگ های ایران
جاری است.
اگر قرار بود
امام زمان ظهور کند، ظرف 7- 8 ماه گذشته ظهور کرده بود،
بنابراین آماده ظهور انفجار اجتماعی باید بود. |