شواهد نشان میدهد که بخشی از حاکمیت که هیچ روشی جز سرکوب
برای مقابله با بحران پس از انتخابات در چنته ندارد آزموده را
میخواهد باز بیازماید و اینبار سران جنبش را دستگیر یا به شکلی
از صحنه حذف کند.
اما حاکمیت به خوبی آگاه است که باید خطیرترین تصمیم تاریخ
جمهوری اسلامی را بگیرد، تصمیمی که آنقدر پیچیدگی دارد و چند
وجهی است که هیچکس نمیتواند دقیقا پیش بینی کند که پس از آن
آیا حتی برای 24 ساعت توان مدیریت بحران های پیش رو را خواهد
داشت یا خیر؟
بر خلاف حاکمیت، حتی با فرض دستگیری سران جنبش، به دلایل زیر
به نظر نمی رسد که جنبش سبز دچار خللی گردد.
1- اگر رهبران جنبش بلافاصله پس از انتخابات دستگیر می شدند
حاکمیت هزینه کمتری را متحمل می شد، اما حکومتی که در آن
شرایط کم هزینه تر جرات بازداشت آنها را نداشت، اگر اکنون تن
به چنین کاری بدهد، بدون شک باید به این نتیجه رسید که منتظر
بود تا مردم معترض خسته شده و به خانه برگردند، اما چنین نشده
و اکنون خود بریده است و آخرین تیر ترکشش را نیز می خواهد قبل
از رفتن بیازماید. هرچند که میداند این قماری است بر سر بودن
یا رفتن نظام. موسوی و کروبی و خاتمی آخرین پل های ارتباطی
نظام با مردم اند. نظامی که این پل ها را هم ویران کند و هیچ
راه عقب نشینی برای خود باقی نگذارد، سرنوشتی جز سقوط نخواهد
داشت. بعد از این آخرین تیر ترکش چه دارند که به میدان
بیآورند؟
2- رهبران جنبش هرچند به بهترین شکل بر سر پیمان خود با مردم
مانده اند و تلاش کردند تا حد امکان طی این چند ماه خطوط کلی
حرکت جنبش را ترسیم کنند، اما عدم حضور مکررشان در رسانه ها و
میان مردم، تمرینی بود تا جنبش را مستقل و نه قائم به شخص شکل
دهد و بی گمان جنبش سبز امروز صاحب میلیونها رهبر است.
3- رحلت آیت الله منتظری به خوبی نشان داد که جنبش به چه مرحله
ای از بلوغ رسیده است و علی رغم سانسور اخبار مربوط به رحلت وی
و تعجیل حکومت در اجرای مراسم خاکسپاری، چگونه جنبش خود را
سازماندهی کرد و آن مراسم عظیم را برای خاکسپاری وی ترتیب داد.
من ساکن تهران نیستم، بلکه در شهر (یکی از چند شهر بزرگ ایران)
زندگی می کنم. از نزدیک دیدیم که مردم چگونه خودجوش به حرکت در
آمدند.
4- موسوی، خاتمی، کروبی، رهنورد و حتی رفسنجانی افرادی هستند
که هریک پتانسیل رهبری بخشی از جنبش را دارند. دستگیری هر یک
از آنها و یا حذف هریک از آنها، به نسبت نفوذ آنها در میان
مردم، جنبش را انفجاری خواهد کرد.
5- جنبش در روز عاشورا نشان داد که دچار یک تغییر کیفی و بسیار
رادیکال تر از قبل شده است. در صورت وقوع اتفاقی برای رهبران
باز هم جنبش یک تغییر کیفی با شدت بیشتر را تجربه خواهد کرد.
6- اگر در روزهای پس از انتخابات غرب هنوز امیدوار بود که بر
سر مساله هسته ای با ایران به توافقی برسد، اکنون ناامید از
هرگونه امکان مصالحه و حتی بی نیاز از مصالحه با حکومتی که نه
پایگاه داخلی دارد و نه پایگاه خارجی جنگ رسانه ای خود را با
هدف ضربه بزرگ به ایران تشدید خواهد کرد. دستگیری رهبران جنبش
و انفجار جنبش، بهترین فرصت را به آنها خواهد داد.
7- مردمی که پس از انتخابات با سکوت راهپیمایی کردند تا
اعتراض خود را نشان بدهند، به قول یکی از وب لاگ نویس های
همشهری ما، روز عاشورا برای دفاع از رای خود انتفاضه ایرانی را
راه انداختند. انتفاضه ای که از این پس به شدت نیروهای چماقدار
حاکمیت را دچار وحشت خواهد کرد.
8- اگر دوره تناوب حضور خیابانی جنبش تقریبا ماهی یکبار بود،
اما از آغاز محرم تاکنون به مناسبت رحلت آیت الله منتظری و روز
عاشورا دوبار راهپیمائی میلیونی را نه فقط در تهران بلکه در
بسیاری از شهرهای ایران شاهد بوده ایم. دستگیری حتی یکی از
سران جنبش آنهم در ماه محرم میتواند آن را تبدیل به حضوری
پیوسته در خیابان ها کند.
9- اعتصاباتی که بتدریج در کشور در حال شکل گیری است با جرقه
دستگیری رهبران جنبش به شدت شعله ور خواهد گشت.
10- اگر در روز عاشورا شهرهای بزرگ و کوچک جدیدی به خیل
معترضان پیوستند، وقوع هرگونه اتفاقی برای رهبران، سراسر کشور
را یکپارچه معترض خواهد کرد. |