من از کارمندان یکی از موسسات دولتی (یکی از بانک ها) هستم. از روز 3 شنبه به ما اعلام کردند باید روز 4 شنبه ساعت 2 روبروی ساخنمان اصلی سازمان باشیم. روز چهارشنبه هم با اصرار و تهدید از صبح از همه خواسته بودند که بیایند، همه را تهدید کرده بودند اگر نیایند از اضافه کاری و پاداش و کارانه خبری نیست. به هر روی زندگی ماها هم با این چیزها می چرخد. خلاصه از ما کارمند جماعت بدبخت تر پیدا نکرده بودند. ساعت 2 روبروی سازمان بودیم. سازمان وابسته به وزارت تعاون است. کلی پوستر و بنر چاپ کرده بودند که به زور دادند دست ما. ما هم اول این پوستر ها را لوله کردیم و بعد در فرصت که حواس کسی به ما نبود از دستشان خلاص شدیم ، می خواستیم از همان جلوی در سازمان در برویم و فرار کنیم که دوستان دیگر گفتند که از حراست سازمان مامور حضور و غیاب شده اند ، ما هم با جمعیت آمدیم نزدیک میدان که رسیدیم کمی که شلوغ شد از خیابان 16 آذر در رفتیم و رفتیم خانه مان. باور کنید آن چند قدم را با اکراه برداشتیم، از بخش ما که حدود 30 نفر هستیم 2 نفر به احمدی نژاد، 1 نفر به رضایی، 2 نفر به کروبی و 1 نفر که انتخابات را تحریم کرده بود، بقیه به موسوی رای داده اند. روز عاشورا هم اکثر در این درگیری هابودند. یک قسمت از مسیر یکی یک پلاکاردی دستش گرفته بود که موسوی قاتل است. همین کارمندان دولت داشتند با آن یارو بحث و دعوا می کردند. به هر حال خیلی ها به زور آمده بودند و در اولین فرصت هم در رفتند. این مطالب را خواهشمندم هر طور صلاح دیدید و با رعایت ناشناس ماندن بنده منتشر کنید تا مردم بدانند که در بین کارمندان دولت هم اینها نیرو ندارند و با تهدید و زور مجبور به همراهی می کنند .

گزارشی از تظاهرات روز چهارشنبه زنجان

به همه ادارات دولتی، دانشگاه ها و مدارس، حتی شرکت های خصوصی در شهرک های صنعتی ابلاغ شده بود که همه موظفند در تظاهرات شرکت کنند. به همین خاطر راس ساعت یک بعد از ظهر بود که ادارات، مدارس و ... تعطیل شدند و همه به خانه هایشان رفتند تا بعد از ناهار به سبزه میدان بروند (محل تجمع). منهم به جهت حس کنجکاوی رفتم ولی شرکت نکردم. حال اگر مقایسه ای از این تجمع با عزاداری حسینیه اعظم که قبل از عاشورا را داشته باشیم می توان فهمید که چقدر مردم زنجان به دولت توجه دارند و چقدر به خاطر عشق به امام حسین در آن سرمای زمستان به خیابان ها می آیند!