روز عاشورا زیر پل كالج در حاشیه جمعیت
ایستاده بودم . همه شعار می دادیم
.ناگهان
دو نفر لباس شخصی از پشت سر من
یورش آوردند. تا آمدم خودم را جمع
و جور كنم من را با لگد و كشیده
انداختند داخل
خود رو ون كه پر از افرادی
بود كه آن ها را از میان جمعیت
دزدیده بودند . ما را
بردند در ساختمانی در
خیابان وصال - خیابان جنب پمپ بنزین
در خیابان انقلاب
–و انداختند در یك
زیر
زمینی كه پر بود از مردمی كه گرفته بودند .
سه روز تمام ما
را آنجا حبس
كردند . در این سه روز تنها سه بار
عده ای آمدند و چند تا ساندیس و
كیك از
دریچه به داخل پرتاب كردند .
تعداد آنقدز ریاد بود
كه نمی توانستیم تكان
بخوریم . هوای داخل آن زیر زمین یا
سردابه سنگین بود . در آن ازدحام به سختی نفس می
كشیدیم . بعضی ها غرق خون بودند .
عده ای از درد ناله می كردند . بچه ها در
عین حال كه تحت فشار و رعب قرار
داشتند با هم برای
تظاهرات روز 22 بهمن به شرط آزاد شدن قرار
می گذاشتند. بعد از 3 روز عده
ای آمدند و ما را دسته دسته از آن
سردابه بیرون آوردند. در حالی كه ما را
از تونل باتوم عبور داده و در آخر
تونل هم عده ای مشت و لگد نثارمان می
كردند و به ما فحش های ركیك می
دادند.
با این تهدید كه گم شوید و دیگر در
خیابان پیداتان نشود آزادمان كردند
. مشابه
این دستگیری در دیگر گوشه های تهران و حتی
شهرستان ها هم اتفاق افتاده است
.حسن این
زندان این بود كه بچه ها با هم عهد كردند در تظاهرات بعدی پر
رنگ
تر حاضر شوند . من در همان زیر زمین به این
نتیجه رسیدم که این مردم را دیگر نمی شود آرام كرد .
(بازداشتگاه وصل، از جمله بازداشتگاههای
مخفی نیروی انتظامی بود که در جریان دستگیری و شکنجه شهرداران
تهران – پس از انتخابات دوم خرداد- توسط سردار نقدی افشاء شد و
سردار نقدی به جرم دایر کردن این شکنجه گاه برای مدتی از کار
برکنار شد. اکنون او را فرمانده بسیج و نیروی زمینی سپاه کرده
اند و بازداشتگاه وصال را هم دایر!) |