روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روزگذشته
(شنبه) خود با عنوان "راه باز است"، از جمله نوشت:
دعواها در هفته های اخیر بقدری بالا گرفته
و تند و خشن شده كه همه را نگران كرده است
. به كف زدن ها و ابراز احساسات عده
ای خاص نگاه نكنید توده مردم از اینكه
اطراف دعوا برای همدیگر خط و نشان
می كشند و به همدیگر عناوینی همچون یزید
و ابن زیاد و عمر سعد و شمر میدهند
نگران می شوند و به همدیگر می گویند
آیا قرار است در آینده شاهد جنگ
داخلی و برادركشی باشیم؟
هیچكس نباید از شعارهای
گستاخانه ای كه علیه مقدسات...
حاكمیتی (ولایت آقای خامنه ای) داده می شود خرسند باشد.
این سیل كه به راه افتاده اگر متوقف
نشود همه چیز را با خود می برد و
گزینشی عمل نخواهد كرد. این گستاخی
یكباره متولد نشده نتیجه عملكردهای
ناصواب است. هرچه زودتر باید ریشه
ها را شناخت و سوزاند تا جلوی این سیل
بنیان كن گرفته شود.
امروز ادبیات بعضی زبان ها و قلم ها و
بلندگوها
ادبیات خون است
.
اینكه از روی خشم و عصبانیت سخن از جویدن
خرخره طرف مقابل به میان بیاید و
این و آن از منبر نماز جمعه مفسد فی
الارض معرفی شوند و از فلان بلندگو
فتوای قتل صادر گردد و تكفیر و
تفسیق به نرخ شاه عباسی و سكه رایج جامعه
تبدیل شود با كدامیك از موازین
اسلامی سازگاری دارد؟ آیا اسلام جدیدی درحال
ظهور است؟
رسانه ملی كشور را خیابان یكطرفه ای می
داند كه هیچكس حق ندارد در جهت مقابل حركت كند
و متولیان مطبوعات وقتی آن بخش از
بیانیه فلان شخص معترض كه در حمایت از
نظام و ابراز تنفر از آمریكا و
انگلیس و منافقین است در یك روزنامه چاپ می
شود به آن روزنامه به خاطر آنكه
تیتر خبرش سبز بود تذكر می دهند!
سیاست حذف اكنون تا سرمایه های ملی دینی و
سیاسی در بالاترین رتبه ها پیش رفته است.
این تیغ
تا كجا قرار است به بریدن ادامه دهد؟ این چه تفكری است كه حتی
مرجع
تقلید را نیز مشمول تیغ حذف می داند و به
جای شنیدن سخنان او و به جای راه
انداختن بحث علمی با او و نقد
فتاوای او اعلام عدم صلاحیت را ترجیح می دهد
.ما
با مواضع سیاسی و بعضی از فتاوای آیت الله صانعی موافق نیستیم
اما
سیاست برخورد را به نفع روحانیت و نظام
جمهوری اسلامی نمیدانیم . اینكه
فردی از رسانه ملی چنین بحثی را
مطرح كند و آقای صانعی را با آقای
شریعتمداری مقایسه كند و نتیجه
بگیرد همانطور كه آنجا اعلام عدم صلاحیت
برای مرجعیت كار درستی بود اینجا هم
درست است این یا ناشی از بی اطلاعی
است و یا خود را به بی اطلاعی زدن .
میدانید حاصل كار آقایان چیست؟ افزایش مقلدان آقای صانعی كما
اینكه
حاصل یكطرفه رفتن های رسانه ملی نیز بالا
رفتن سرسام آور مشتریان تلویزیون
های ماهواره ای و رادیوهای بیگانه
بوده است و زهی تاسف از اینهمه بی
تدبیری
.
یك جریان صاحب اقتدار در كشور،
اكنون فقط بر طبل جنگ می كوبد و هر اقدامی برای آشتی را محكوم
و طرد می نماید .
از ابتكارات این جریان اینست كه همه را به
جان همدیگر انداخته و حملات
را متوجه اساس نظام ساخته و خود را
دور از تیررس شعارها و حملات نگهداشته
و همواره منتظر فرصت است تا از این
آب گل آلود ماهی مقصود را بگیرد. به
جرات می توان ادعا كرد كه هدف این
جریان از اینهمه هیزم ریختن
به تنور داغ
دعواها خدمت به نظام و دین خدا و پیغمبر و
مردم نیست . حرف های دیگر
درباره این جریان بماند برای بعد...
امروز آتش اختلاف به خانه ها راه یافته و
دشمنی های سنگینی میان پدران و فرزندان مادران و دختران و
برادران و خواهران پدید آورده است
. این اختلاف حتی به درون جبهه
اصولگرایان نیز نفوذ كرده و همان جریان
افراطی هر سخن خردمندانه ای را
اگرچه از درون همین جبهه و از افراد شناخته
شده در جهت وحدت و حل مشكل صادر شود
محكوم می نماید و خود او را به انواع
تهمت ها متهم و به شكل های مختلف
تخریب می كند. این یعنی خطر!
در
همین شرایط دشواراست كه باید عقلای
قوم وارد صحنه شوند و با سرپنجه تدبیر
مشكل را حل كنند.
خشونت و برخورد و حذف نه تنها مشكلی را حل نمی كند بلكه اوضاع
را پیچیده تر خواهد كرد.
|