عیسی سحر خیز در زندان کودتاست. با دنده های شکسته سینه. هنگام
دستگیری با لگد به سینه او کوبیده و دنده هایش را شکسته اند.
او را دیرتر از شماری از رهبران مشارکت و انقلاب اسلامی
گرفتند، زیرا توانسته بود از دیدرس کودتاچیان پنهان شود. یک
اشتباه کوچک باعث کشف محل اختفای او شد و به چنگ کودتاچیان
افتاد: استفاده از تلفن همراه برای تماس با این و آن. سیستم
ردیاب نوکیا که سپاه پاسداران در تدارک کودتای 22 خرداد آن را
وارد کرده بود، سحرخیز را نیز مانند شمار دیگری از رهبران
سیاسی زندانی طعمه کودتاچیان کرد.
مقاله ای که از سحرخیز می خوانید، تازه نیست؛ زیرا در آستانه
دستگیر نوشته شد و اکنون نزدیک به دو ماه از دستگیری او می
گذرد. اما نکاتی که وی به آن اشاره می کند همچنان تازگی خود را
حفظ کرده است. حتی اگر او را نیز به سیما بیآورند که همه این
نوشته را تکذیب کند، واقعیات نهفته دراین تفسیر با اعتراف او
دگرگون نمی شود.
بخوانید:
همانطور که انتظار می رفت، شورای نگهبان با همدستی بسيج و
وزارت اطلاعات از
"کودتای
نرم"به "کودتای خشن" و لجام گسيخته گام برداشت و بر نتايج
انتخاباتی که تنها ساعاتی پس از بستن صندوق های رای از طرف آيت
الله خامنه ای تاييد شده بود، صحه گذاشت.
آن چيزی که اين انتخابات را از ديگرانتخابات جمهوری اسلامی
متمايز می کند آن است که نتايج آن بلافاصله و کمتر از
۱۲
ساعت پس از پايان مهلت رای گيری اعلام شد. از اين رو،
رويدادهای خود انگيخته بعدی بديهی بود.
اين انتخابات در واقع انتخاباتی بود که در آن اقشار وسيعی از
مردم بويژه جوانانی که اکثريت آنان برای اولين بار به پای
صندوق های رای می رفتند، شرکت داشتند.
از ديگر ويژه گی های مهم اين انتخابات اين است که کانديداهای
اپوزيسيون، حاضر نبودند به نتايج ديکته شده تن دهند و نظارت بر
روند رای گيری را "به امان خدا رها کنند".
اينها مسايلی هستند که رهبر مذهبی و ائتلاف متشکل از شورای
نگهبان، بسيج و "حزب پادگان" پيش بينی نکرده بودند.
آن ها تصور می کردند که خيمه شب بازی، اين بار هم مانند دفعات
قبل بی هيج دردسری انجام خواهد گرفت وآن ها می توانند نتايج
چنين انتخابات ديکته شده ای را بارنگ و لعاب دموکراتيک تزيين و
ابلاغ کنند و از طرف ديگر، اصلاح طلبان هم هيچ مقاومتی از خود
نشان نخواهند داد.
آن ها اين اصل را مبنای کار خود قرار دادند که "دروغ هرچه
بزرگتر باشد به همان اندازه هم کسی جرات ترديد در آن را نخواهد
داشت".
آن ها آماری بعنوان نتیجه انتخابات ارايه دادند که تنها در
افسانه ها می توان سراغ گرفت.
اما حاکمیت اين بار در محاسبات خود دچار
اشتباه شد. آن ها فکر نمی کردند که مردم نيرنگ های آنان را
اينگونه به باد تمسخر خواهند گرفت و آبروی احمدی نژاد بعنوان
رييس جمهور منتصب مطلقا و برای هميشه در داخل و خارج بی اعتبار
خواهد شد.
واکنش طبيعی وعقلانی مردم و گسترش "موج سبز" حاکمين را به وحشت
انداخت. آن ها سريع متوجه شدند که اگر موج اعتراضات ادامه و
گسترش يابد حتی يک هفته هم توان کنترل کشور را نخواهند داشت.
سران رژيم با همدستی "حزب پادگان" پيش دستی کرده و پس از
انتخابات، استراتژی دروغ بزرگ را در پيش گرفته بودند و فاصله
پيروزی احمدی نژاد را با ميرحسين موسوی ده ميليون اعلام کرده
بودند.
اما تظاهرات اعتراضی مردم، آمار واقعی را به نمایش گذاشت.
هردو کانديد اصلاح طلب ـ مهدی کروبی و ميرحسين موسوی ـ
برخواسته های خود اصرار ورزيدند و خواهان ابطال انتخابات و رای
گيری مجدد شدند.
کانديداهای
اصلاح طلبان علی رغم فشار زياد و ارعاب کميسيون ويژه امنيت ملی
و تهديدات مستقيم بر تجديد انتخابات پافشاری کردند.
حدود 30 ميليون ايرانی با سازمان دادن اعتراضاتی خودجوش و خود
انگيخته، مقاومت قابل توجه و سختی از خود نشان دادند. مردم
برای بيان اعتراض و مخالفت خود با رهبر مذهبی و "حزب پادگان"
به شعارهای دوران انقلاب مانند "الله اکبر" روی آوردند
.
مردم با اين کار خود در واقع حاکمين را خلع سلاح کردند و دست
به اعتراض شديد و اقداماتی زدند که سرآغاز روندی ست که تازه
شروع شده است.
اما چرا من معتقدم که اين اقدامات، سرآغاز روندی ست که تازه
آغاز شده است؟ در طی سی سال گذشته، اولين بار است که دو کانديد
مهم از پذيرش نتايج ديکته شده خودداری می کنند و حاضر به پيروی
از تصميميات رهبری نمی شوند.
موسوی و کروبی و بسياری از شخصيت های سياسی جمهوری اسلامی که
برخلاف رابطه با آيت الله خامنه ای با آيت الله خمينی رابطه
تنگاتنگی داشتند، آشکارا به مخالفت با ديکتاتوری و رئيس جمهوری
منتصب بر خاستند.
سياست مقابله سردمداران حکومت با اکثريت مردم منجر به زير سوال
رفتن مشروعيت کل نظام خواهد شد و مردم همواره از پذيرش نتايج
انتخابات تن خواهند زد.
علاوه بر آن، به مشروعيت سياسی نظام در خارج آسيبی جدی و اساسی
وارد شد و بی شک غالب کشورهای جهان، بويژه کشورهای دموکراتيک،
حاضر نخواهند شد احمدی نژاد را بعنوان رييس جمهور منتخب
بپذيرند.
تمام اين ها منجر به آن خواهد شد که سردمداران حکومت تمام تلاش
و سعی خود را بکاربرند تا با توسل به ابزار فشار و سرکوب بر
مسند قدرت بمانند.
هیچ چيز تمام نشده است. جوانان می دانند که اين آغاز کار است؛
و آن ها هموار کننده راه نوينی در تاريخ شده اند که آينده را
تضمين می کند.
|