حجت الاسلام علی سعیدی که آقای خامنه ای
معلوم نیست بر اساس چه معیار و توصیه چه کسانی او را کرد
نماینده خود در سپاه و اکنون تبدیل شده است به یک پای کودتا،
بمناسبت روز پاسدار یک مصاحبه خبری با خبرگزاری ایلنا کرده
است. ایشان که زمان انقلاب طلبه ای 27 و 28 ساله بوده، اکنون
با اتکاء به سرنیزه سپاه، عمامه بالا گذاشته و کج نشسته و حرف
های گنده گنده ای زده است. البته در وسط این حرف های گنده
گنده، جبهه خود را هم روشن کرده است. اولا آیت الله خمینی را
میت ی می داند که قابل تقلید نیست و به تاریخ پیوسته، دوم این
که به جای حمایت از مشارکت باید از موتلفه اسلامی حمایت کرد و
سوم این که آقای رفسنجانی اگر استخفار نکند و حامی کودتا نشود
باید حذف شود.
این جان کلام آقای سعیدی است که در این
مصاحبه از نقش افرینی اقتصادی و سیاسی سپاه (بخوانید فرماندهان
فربه شده) نیز دفاع کرده است.
این نکات مهم را از دل مصاحبه ایشان بیرون
کشیده ایم که می خوانید:
* در ماجرای اخیر(جنبش ضد کودتا) شاهد
اتفاقی نظیر واقعه 18 تیر
بودیم. این قائله میتوانست تبدیل
شود به فتنهای که برای نظام مشکل جدی
ایجاد کند به خصوص که مورد حمایت
دول استکباری همچون انگلیس، آلمان،
آمریکا و... بود.
در
ماجرای فتنه اخیر از
چپترین چپها تا راستترین راستها
همچون فداییان خلق تا سلطنت طلبها
دخیل بودند در یک طرف سلطنت
طلبها به عنوان راست ترین راستها و در طرف
دیگر چپ ترین چپها به همراه
عناصری از نفاق دست به دست هم دادند و با
همکاری محافل خارجی و حمایت سیاسیون
شکست خورده در انتخابات وارد عرصه
آشوب گری شدند که دیدیم در عرض سه
روز چه اقدامات شدیدی را در تهران انجام
دادند. اما وقتی سپاه وارد عرصه شد
در کنار نیروی انتظامی آن فتنه را فرو
نشاند.
* اصل
حضور سپاه ابهت سپاه است، فتنهگران
همین که آثاری از حضور سپاه و بسیج را
یافتند خود به خود زمینه عقبنشینی
آنان فراهم شد یعنی ابهت سپاه نقش
بازدارندگی شدیدی داشته و دارد.
بیانیه مجمع روحانیون و دیگر بیانیههای
ستادهای دو کاندیدای دیگر از جنس بیانیههای محرک بود. این
بیانیهها مبین این بودند
که این افراد در صدد ایجاد یک جریان
در داخل کشور بودند و طبیعی است که
این جریان با جریانی که به دنبال
فتنه هستند، مخلوط خواهد شد و به آشوب
میانجامد. حرف همه بزرگان نیز این
بود که سیاسیون خود را از فتنهگران جدا
کنند.
پس از هر راهپیمایی افرادی به
تخریب، آتش زدن اموال عمومی و ضرب و
جرح مردم میپرداختند.
*
در مسائل فقهی بقا بر میت جایز نیست
مگر با اجازه مرجع زنده. لذا در
امور حکومتی نظر ولی فقیه حاکم باید
مورد توجه باشد. بنابراین امروز که 20
سال از اداره کشور توسط مقام معظم
رهبری میگذرد ، برخی از آقایان به
نظرات حضرت امام (ره) تمسک میجویند
در حالی که باید شرایط زمانی و مکانی
و تهدیدات و توطئهها را لحاظ کرد.
شرایط
زمانی و مکانی باید بر مبنای اندیشههای
رهبری مد نظر قرار گیرد و ما نیز
جهت گیری خود را در آن مسیر سازماندهی
کنیم. اگر هر حزبی میخواهد به خط
امام پایبند باشد، تنها راهش
این است که به خط رهبری بعد از او
بپیوندد در غیر این صورت همان اتفاقی
میافتد که در زمان پیامبر افتاد و
برخی برای اینکه از زیر چتر ولایت حضرت
امیر (ع) خارج شوند، گفتند که
میخواهیم در سنت پیامبر باقی بمانیم و این
انحراف از اصل مساله ولایت است.
* اگر کسی ادعا کند که ما اختیارات
ولیفقیه را قبول
نداریم یا دیگری مطرح کند که مشروعیت ولایت
از مردم است نه از خدا و بدین
ترتیب پرودگار را از فکر بشر حذف
میکنند و یا سخنگوی یک حزبی بگوید اسلام
نظام ندارد آیا این مواضع با تفکر
امام سازگاری دارد و در خط امام است؟
* حرف آیت الله مصباح که جمهوریت را شرک می
دانند منطقی، درست و قوی بود منتها خیلیها آن
را نمیفهمند زیرا آقای مصباح
گفتتند” مردم را شریک خدا قرار ندهید زیرا
مردم موضوع شریعت خدا و بعثت پیامبر
هستند“ که این گفته محکمی است.
*
آیا نباید در برابر
عدهای که تحت تاثیر غرب به
خیابانها میآیند و شعار میدهند ایستاد و
اسلام را حفظ کرد؟
*آقای
هاشمی آدم
هوشمندی است و تنها راه ایشان این است که
سابقه ارزشمند خود را حفظ کند.
آقای هاشمی سرمایهای بوده که الان
دچار ضربههایی شده است برخی از این
ضربهها به خاطر اندیشههای خود
اوست و برخی دیگر نیز به خاطر اطرافیان و
بستگان ایشان است
نمیشود برای پدری کردن در میان احزاب هم
دل در گرو موتلفه
داشت و هم به جبهه مشارکت علاقهمند بود.
باید یکی را انتخاب کرد.
(وقتی رهبران مشارکت زندانی شده اند، جز اینست
که دل آقای سعیدی در گرو موتلفه اسلامی است؟) |