ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک

11 مرداد  1388

infos@peiknet.com

 
 
 

گفتگوی علیرضا بهشتی با پارلمان نیوز
اوباش را در بازداشتگاه ها
زندانبان و شکنجه گر کردند!

 
 
 
 

 

علیرضا بهشتی، پسر آیت الله بهشتی و مشاور ارشد میرحسین موسوی با پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس،(پارلمان نیوز) مصاحبه کرده و به نکات مهمی اشاره کرده است. این نکات را از آن مصاحبه که مشروح آن در سایت "پارلمان نیوز" قابل دسترسی است می خوانید:

1- بر اساس برخی اطلاعاتی که به ما رسیده (هنوز خیلی نسبت به موثق بودنش مطمئن نیستم) تعداد زیادی از افراد بازداشتگاه کهریزک به اصفهان منتقل شدند.

2- ما حدود 1700 اسم بازداشتی جمع کرده ایم که قطعا این همه اسامی نیست و نکته دیگر اینکه چه تعداد از این اسامی زنده هستند، مشخص نیست.

3- ما فقط با 10درصد این خانواده‌ها توانسته ایم ارتباط خوب برقرار کنیم و اطلاعات دقیق از آنها بگیریم. بتدریج اطلاعات جمع می‌شود. برخی از افراد مفقود شده هستند نمی‌توان در حال حاضر با قطعیت از آمار حرف زد. برخی می‌گویند حدود 360 کشته در اعتراضات وجود دارد.

اطلاعاتی که به دست ما می‌رسد از طرق رسمی نیست. خانواده‌ها و بازداشت شده‌هایی که آزاد می‌شوند با مراجعه به ما خبر می‌دهند. اخبارحاکی از این است که از زمان دستگیری تا وقتی که به بازداشتگاه منتقل می‌شوند مرحله به مرحله است و همه به یک صورت انجام نمی‌شود. افرادی که در کار دستگیری، بازجویی و ضرب و شتم بازداشت شدگان مشغولند همه از یک نوع نیستند.

ما اطلاعاتی داریم از اینکه برخی از افرادی که در طرح امنیت اجتماعی بعنوان افرادی که از لحاظ اجتماعی ناآرام و تحت اوباش بازداشت شدند و پیش از این از آنها تعهد گرفته بودند، اکنون آنها را در تجمعات (درجمع لباس شخصی ها- پیک نت) و در بازداشتگاه‌ها در مرحله نگهداری و . . .(شکنجه) به کار گرفته‌اند.

به غیر از افرادی که تحت عنوان اوباش پیش از این تعهد گرفته و اکنون به کار گرفته شدند، برخی از این‌ها – که مردم را سرکوب می کنند- از بخش‌های رسمی حکومت هستند. برخی متعلق به بسیج هستند، برخی لباس شخصی‌هایی هستند که نمی‌توان آنها را جزء بسیج حساب کرد. بخشی اطلاعات سپاه هستند و گروههای مختلف . این نکته هم مهم است که رسانه‌ها و مردم توجه داشته باشند اولاً کل حکومت در این قضایا که این کار را انجام می‌دهد نیست. بلکه بخشی از حکومت است که این بخش هم در درونش فقط یک قسمت‌های خاص کارها را انجام می‌دهد. اینطور نیست که همه بسیج در گیر باشد. بدنه بسیج اصلا درگیر نیست و شاید منتقد هم باشد . در مورد سپاه هم همین طوراست. بخش خاصی از سپاه در اتفاقات اخیر حضور دارد و بخش زیادی از سپاه نسبت به وضعیت فعلی انتقاد داشته و از آن رضایت ندارند.

وزارت اطلاعات بسیار کم درگیر است و اصولا وزارت اطلاعات را زیاد درگیر این بازی نکردند. دادستانی از یک مرحله‌ای به بعد وارد می‌شود. نقش نیروی انتظامی در یک دوره‌ای بیشتر بوده اما هر چه جلوتر رفتیم کمتر با این مساله درگیر است.

واقعیت این است که وقتی بچه‌ها به دست وزارت اطلاعات می‌افتند یا بدانیم بازداشت شده‌ها در دست نیروی انتظامی هستند خیال ما راحت تر است. به دلیل آنکه می‌دانیم در یک پروسه کم و بیش قانونی و آشکار کار انجام می‌دهند و قابل پیگیری است اما درمورد بچه‌های دیگر که به دست نهاد‌هایی غیر از اینها می‌افتند(اوباش لباس شخصی)، پیگیری کار سخت تر است واصلاً مشخص نمی‌شود، کجا هستند.

اطلاعاتی در مورد بازداشتگاه‌های غیر قانونی مانند طبقه منفی چهار وزارت کشور، بازداشتگاه 66 سپاه و . . . منتشر شده

در سطح شهر بازداشتگاههای موقت بسیاری هستند که متاسفانه این بار فراتر از بازداشتگاه عمل کردند و این‌ها نگران کننده تر از بازداشتگاه اوین است. بازداشتگاه اوین سازمانی دارد. اسامی غالب افرادی که آنجا می‌روند ثبت می‌شود. ممکن است برخی را اعلام و برخی را اعلام نکند اما به هر حال ثبت می‌شود. عوامل خودسر در آنجا کمتر می‌توانند دخالت کنند. در بازداشتگاه‌های موقت عوامل خودسر بیشتر دخالت می‌کنند از این رو نگرانی‌ها در مورد آنها بیشتر است.

داخل اوین بندها و بازداشتگاه‌های مختلفی هست. بخشی از آن که زیر نظر وزارت اطلاعات است وضعیت روشن‌تری دارد، اما وضعیت بخشی که در اختیار سپاه است مبهم است.

من نمی‌توانم خیلی مستقیم همه چیز را مطرح کنم. طبیعی است که به برخی افراد آسیب می‌زند اما شکل کار شکل عجیبی است که دسترسی قانونی به اطلاعات در مورد این اماکن را غیر ممکن کرده است.

در باره روز تحلیف به صورت پراکنده از جاهای مختلف شنیده‌ام که خیلی از افراد صحبت یک نوع تجمع در میدان بهارستان برای روز تحلیف را مطرح می‌کنند.

خبری در مورد خروج برخی از مراجع و علما و عزیمت آنها به نجف به نشانه اعتراض به اتفاقات پس از انتخابات مطرح شده ؟

من هم شنیده‌ام. طبیعی است که برخی مراجع احساس کنند به دلایلی باید بروند، برخی احساس کنند که با همه مشکلات بمانند بهتر است. آنچه که مهم است این است که مردم متوجه شدند که آقایان مراجع و روحانیت الزاماً یکدست و براساس مواضع رسمی عمل نمی‌کنند. طبیعی است که آنها هم تفاوت دیدگاه و موضع گیری دارند. این نقطه مثبتی است که باید بر روی آن نه به معنای ایجاد تفرقه بین مراجع و روحانیت بلکه بدان معنا که هر مرجعی برای خود صاحب دیدگاه است کار شود. قرار نیست همه مراجع به صورت بخش نامه‌ای از یک نظر خاص تبعیت کنند . این درواقع یک نوع بازگرداندن مراجع به جایگاه اصلی خودشان و تقویت آن جایگاه است.

آقای موسوی روابطشان با آقایان مراجع را حفظ و تقویت کرده‌اند. گفت‌و‌گوهایی هم داشتند. در آن گفت‌وگو مراجع محدودیت‌های خودشان را مطرح کردند و آقای موسوی هم این محدودیت‌ها را درک می‌کنند. از طرف مردم هم توقعات مختلفی به درجات مختلف وجود دارد. همین که پس از انتخابات مراکز رسمی توقع داشتند که همه مراجع با فاصله کوتاهی انتخابات را تایید کنند و این اتفاق جز چند نفری نیفتاد، درادبیات حوزه و مراجع معنای زیادی دارد. اما ممکن است که مردم عادی خیلی‌ها به این بسنده نکنند و منتظر حرکات دیگری باشند. از سوی دیگربرخی فعالیت‌هایی که آقایان مراجع انجام می‌دهند، فعالیت‌های خیلی آشکاری نیست . پیغام‌هایی است که به مسولان حکومتی می‌رسانند. صحبت‌هایی است که انجام می‌دهند. اتفاقاتی که در این چند روزه در مورد آزادی برخی از بازداشتی‌ها و تعطیلی برخی از بازداشتگاهها ایجاد شد، بخشی از آن مرهون تلاش‌های مراجع بوده ، مذاکراتی داشتند، نمایندگانی فرستادند از طرف رهبری هم برای آنها نمایندگانی رفته و دیدگاه‌هایشان انتقال یافته است. اما به هر حال توقعات مردم متفاوت است.

هدف براندازی نظام که نیست، حفظ نظام با تمامیت آنچه که دارد هم نیست، قصد اصلاح نظام است . اصلاح کار دشواری است و این اصلاح باید به گونه‌ای صورت بگیرد که به چارچوب کلی نظام آسیب وارد نشود. در واقع این نوع نگرانی وجود دارد که مبادا کشور وارد یک وضعیت آشفتگی و آنارشی شود. این نوع نگرانی در میان مراجع وجود دارد البته نگرانی بجایی است . خیلی از اقشار مردم در شهرستان‌ها و جاهای دیگر هم این حساسیت را دارند. قرار نیست که ما به نا کجا برویم . باید روشن باشد این جایی که می‌رویم کجاست. متدینین، روشنفکران، گروههای مختلف اجتماعی و . . . همه این دغدغه را دارند.

اصلاحات می توانست کم هزینه‌تر باشد اما این خیلی دست مردم نبود. دستگاههای امنیتی و سیاسی تصمیم گیرنده در کشور می‌توانستند کم هزینه‌ تر رفتارکنند.

فکر می‌کنید اشتباه محاسباتی برای آنها رخ داده بود یعنی فکر می‌کردند مردم برای رایی که دادند ایستادگی نمی کنند؟

به نظر می‌رسد که آنها توقع نداشتند که مردم ایستادگی کنند.  شاید برآوردشان در مورد آقای موسوی هم این نبود. فکر می‌کردند با نوعی شدت عمل، مطالبات به صورت پنهان باقی می‌ماند و آشکار نخواهد شد. مردم این بار نشان دادند که اینگونه نیست.

در این انتخابات یک انفجار آگاهی صورت گرفت. این آگاهی تا آنجا که من می‌دانم بی سابقه یا کم سابقه بوده است. این انفجار آگاهی لجام گسیتخته نیست و همراه با یک رفتار مدنی، دور اندیشی و مصلحت اندیشی هم هست. شجاعت و از خود گذشتگی وجود دارد و در عین حال کور نیست. این از اول انتخابات بوده تا الان هم هست. در راهپیمایی 25 خرداد به روشنی دیده می‌شد که مردم در آن روز نتیجه انتخابات ریاست جمهوری را به همه نظام گره نزده بودند.  خواسته مشخص بود. قوه مجریه را نمی‌پسندیدند می‌خواستند که در آن تغییراتی ایجاد و رئیس آن عوض شود. به شدت فعالیت انجام می‌دادند اما جلوی هرگونه افراطی گری را خود مردم می‌گرفتند. ما تشکیلاتی نداشتیم همین الان هم نداریم. یک نوع آگاهی مدنی در مردم رشد پیدا کرد که فوق العاده است و برای خود من زیباترین صحنه‌ها که به یاد می‌ماند گفت‌و‌ گوهای خیابانی مردم در انتخابات، آن زنجیره سبزانسانی، مناظره‌ها، شعارهای مردم بدون آنکه بخواهند به مخالف خود تعرض داشته باشند، است. خیلی ارزشمند بود. گام بلند در توسعه سیاسی کشور در این دو ماهه برداشته شد.

متاسفانه من احساس می‌کنم‌ که مدیریت‌های کلان نظام دست آوردهای بزرگ این ماجرا را فدای یکسری منافع کوتاه مدت خیلی کوچک کردند.