هر روز که از عمر کوتاه کودتا در جمهوری اسلامی می گذرد، گره
کور دیگری به مجموعه گره های کور قبلی زده می شود و بتدریج
کودتاچیان و مخالفان حکومتی کودتا نیز در کاری که کرده اند وا
مانده اند. آشفتگی در جبهه کودتا به همان اندازه است که خشم و
نفرت در جبهه ضد کودتا.
رهبر که در کمتر از ده روز به سکه یک پول در میان مردم تبدیل
شد، قرار است این جمعه هم در تهران نماز بخواند و حرف بزند.
دور از ذهن است که او دیگر بتواند آب رفته را به جوی باز
گرداند. چنین کاری از مردانی بر می آید که وی در زمره آنها
نیست. چنان که آیتالله خمینی بود و توانست در یکی از بحرانی
ترین شرایط کشور اعلامیه داده و بگوید جام زهر پذیرش پایان جنگ
با عراق را سر می کشد!
سخنگوی از حال رفته شورای نگهبان صبح دیروز مصاحبه کرد و گفت
که اعلام قطعی نظر شورای نگبهان در باره نتیجه انتخابات "نوک"
زبانش است. چنان که حتی مدعی شد شورای نگهبان معتقد است تخلف
چندانی هم انجام نشده است. چند ساعت بعد متن دو نامه عاشقانه
بین احمد جنتی و علی خامنه ای منتشر شد که در اولی دبیر شورای
نگهبان خواهان 5 روز مهلت بیشتر برای بررسی پرونده انتخابات و
اعلام نظر این شورا شده بود و در نامه دوم نیز رهبر به جنتی
لبیک گفته و موافقت کرد. حالا یکبار دیگر، برای گرفتن دسته گلی
که همگی با هم به آب داده اند، می خواهند ابتدا فکری برای خطبه
نماز جمعه رهبر کنند و بعد از آن خطبه و واکنش های مردم ببینند
می شود این دسته گل را از آب بیرون کشید یا نه!
در این میان گفته می شود، میرحسین موسوی تمام اسناد و مدارک
تقلب در انتخابات و شمارش آن و همچنین اسناد مغایرت داشتن
نتیجه ای را که اعلام شد با نتیجه ای که علیرغم همه تقلب ها و
دستکاری ها بدست آمده بود تنظیم کرده تا منتشر کند. حتی گفته
می شود متن تماس وزارت کشور با وی و اعلام پیروزی و موافقت
رهبر با اعلام آن را نیز وی تدوین کرده و منتظر است تا شورای
نگهبان حرف آخرش را بزند تا او همه آنها را منتشر کند.
در چنین شرایطی است که شورای نگهبان اعلام نظرش را 5 روز به
عقب انداخته تا همه با هم یک راه حلی پیدا کنند. بویژه که بیم
از کشیده شدن مسئله به مجلس خبرگان نیز وجود دارد. یعنی اسناد
تقلب رسما به این مجلس ارائه شود که در این صورت فقهای شورا و
شخص رهبر که بر تقلب صحنه گذاشته، از نظر شرعی از صلاحیت می
افتند. زیرا هم دروغ گفته اند و هم تقلب کرده اند و هم با این
دروغ و تقلب علاوه بر خونی که به پای آن ریخته اند، بزرگترین
ضربه را به اعتبار بین المللی کشور و به اعتماد ملی زده اند و
بزرگترین دستآورد انتخابات، یعنی مشارکت تاریخی مردم را برباد
داده و کشور را در معرض خطر خارجی قرار داده اند.
آشفتگی در سنگرهای دیگر نیز آشکارتر از آنست که بتوان انکار
کرد:
علی لاریجانی و بدنبال وی، محمد رضا باهنر، یعنی رئیس و نایب
رئیس مجلس منتقد روش خبر رسانی سیمای جمهوری اسلامی شده و
خواهان دعوت از میرحسین موسوی برای حضور در تلویزیون شده اند.
آنها می کوشند در گام اول بحران را از خیابان جمع کرده و به
گفتگوی تلویزیونی بکشند، تا بلکه در گام های بعدی راه حلی پیدا
شود.
حسین شریعتمداری در کیهان و سردار ضرغامی در سیمای جمهوری
اسلامی، ساز دیگری می زنند و حتی می کوشند میرحسین موسوی را
عامل بقول خودشان اغتشاش معرفی کنند. خط را از ستاد کودتا و
شخص مجتبی خامنه ای می گیرند؟ تا جزئیات کودتا و نقش آفرینان
آن معلوم نشود، به این سئوال نمی توان پاسخ داد.
در این آشفته بازار، خانم فاطمه آلیا نماینده مجلس پیشقدم شد
که عده ای از نمایندگان مجلس را به خواستگاری دوباره احمدی
نژاد برده و زمینه مراسم تحلیف او را فراهم کند. این درحالی
است که هنوز شورای نگبهان تکلیفش با انتخابات روشن نیست و رهبر
هم که جلو جلو او را رئیس جمهور محبوب خود اعلام کرده، حالا
ریشش در دست خبرگان رهبری است تا بلکه جلوی یکه تازی او را
بگیرد.
مصاحبه های صدائی و سیمائی فرماندهان انتظامی که در آنها از
برخورد قاطع با مردم معترض به نتیجه انتخابات سخن می گفتند
متوقف شده است. نتیجه این برخورد قاطع خونی است که در خیابان
ها ریخته شد و اجسادی است که در خیابان انقلاب و کوچه ها و
خیابان های منشعب از آن در روز شنبه جمع شد. شمار این قربانیان
را تا 200 کشته برآورد کرده اند. "ندا سلطانی" تبدیل به نماد و
سمبل فاجعه پرکشتار شنبه شده است.
بر سر آنچه از دست رفته، در میان فرماندهان سپاه بحث است.
افسانه بسیج 20 و حتی 30 میلیونی که بی وقفه بر طبل آن کوبیده
بودند، مجسمه ای برفی بود که در نفس گرم مردم معترض و به
خیابان ریخته آب شد.
تهدید کردن امریکا به جنگ های نامتقارن (جنگ چریکی مردم با
قوای اشغالگر) با دشمن متجاوز، در عمل تبدیل شد به جنگ و گریز
داخلی!
افسانه سفرهای استانی رئیس جمهور به یکباره پوچ از آب در آمد و
آنها که نامه هایشان را دراین سفرها جمع می کردند فریاد زنان
علیه جمع کننده آن نامه ها ریختند به خیابان!
دروغ 24 میلیون رای به احمدی نژاد نیز قبل از آن که نیاز به
مستندات حقوقی و قضائی داشته باشد، در خیابان ها باطل شد. از
آن 24 میلیون، توانستند 40 هزار نفر را در میان فاطمی جمع
کنند. کجاست نشانه آن 24 میلیون در مشهد، شیراز، تهران، تبریز،
کرمانشاه، کرمان، اهواز، کردستان و حتی شهرهای کوچکی که در این
10 روز علیه کودتای انتخاباتی به خیابان ها ریختند و علیرغم
کشتاری که از آنها کردند هنوز روزها خیابان ها را ترک نکرده و
شب ها بر بام ها فریاد می زنند.
اینها اگر هنوز تبدیل به بحث های جدی در میان فرماندهان و بدنه
سپاه نشده باشد، بزودی خواهد شد، و این در شرایطی است که نشانه
هائی از آغاز این بحث ها در سپاه در دست است.
اطلاعیه ای که دو روز پیش بنام سپاه پاسداران منتشر شد، متنی
است که حجت الاسلام ذوالنور جانشین نماینده رهبر در سپاه نوشته
و دفتر سیاسی (روابط عمومی) سپاه منتشر کرده است. یعنی همان
دفتری که سالها میردامادی مسئول آن بود و اکنون بعنوان دبیرکل
جبهه مشارکت در زندان کودتاچی هاست. آیا این دفتر و اطلاعیه آن
را فرماندهان سپاه و شورای فرماندهی آن قبول دارد؟ اگر قبول
دارد چرا بنام همین شورا آن اطلاعیه منتشر نشده است؟
لطمه ای که با این کودتا در حساس ترین شرایط جهانی و خطراتی که
متوجه ایران است، به اعتبار اجتماعی و مردمی سپاه وارد آمد،
جبران ناشدنی است. دست آنهائی که در تدارک حمله به ایران اند،
پشت این کودتا و ضربه به اعتبار مردمی سپاه و رسوائی بسیج 20
میلیونی و جنگ های متقارن نبود و نیست؟
اگر پاسخ مثبت باشد، چه کسانی باید باتهام خیانت به کشور باید
محاکمه شوند، جز آنها که طراح و مجری بودند و هنوز در صدا و
سیما و روزنامه کیهان و خبرگزاری فارس از فاجعه دفاع می کنند؟
در اینسو، یعنی در جبهه ضد کودتا چه پیش آمده است. مردم کشته
دادند، اما یکبار دیگر اعتماد ملی در کشور احیاء شد. مردم کشته
دادند اما پس از سه دهه بار دیگر همدیگر را یافتند. مردم کشته
دادند اما فهمیدند در حاکمیت چه می گذرد و کی به کی است! با کی
طرف اند!
یک سر اوضاع بغرنجی که کودتا در آن گرفتار آمده، به خارج از
کشور و عرصه بینالمللی وصل است. انفجار فیلم و عکس و خبر در
تمام رسانه های جهانی، موج عظیمی را از توجه افکار عمومی جهان
نسبت به ایران بدنبال آورد که از بعد از جنگ ویتنام سابقه
نداشت. حتی فروپاشی اتحاد شوروی و یا فروپاشی دیوار برلین نیز
اینگونه افکار عمومی جهان را به خود مشغول نکرده بود.
زیر فشار این موج عظیم جهانی، اتحادیه اروپا، امریکا و سازمان
ملل ناچار به موضع گیری شدند. چنان که نه تنها احمدی نژاد را
تاکنون بعنوان رئیس جمهوری تائید نکرده اند، بلکه تجدید شمارش
آراء انتخابات درایران (صدراعظم آلمان) و دخالت بین المللی
علیه تقلب انتخاباتی و جلوگیری از کشتار مردم را طرح کرده اند.
پس از 30 سال، بزرگترین همبستگی ملی در خارج از کشور نیز شکل
گرفت. تقلب در شمارش آراء چنان بود که جمعیت عظیم مهاجرین
ایرانی را نیز شامل شد. در تمام کشورهای جهان رای اول مهاجرین
به موسوی بود و وزارت خارجه و وزارت کشور در همآهنگی با هم این
آراء را به نفع احمدی نژاد مصادره کردند. بدین ترتیب صدها هزار
ایرانی مقیم اروپا و امریکا و حتی استرالیا و کانادا علیه این
تقلب به پا خاستند و برای نخستین بار، تفاوت های فکری خود را
کنار گذاشته و همبستگی خود را با مردمی که در داخل کشوراند
اعلام داشتند. حتی شعارهای مردم داخل کشور را در خارج از کشور
فریاد زدند.
بدین ترتیب است که از هم اکنون می تواند مدعی شد: بازنده صحنه
ای که در برابر ماست، کودتاچی ها هستند! |