خانواده
دستگیر شدگان و قربانیان کودتای 22 خرداد، امروز(چهارشنبه) با
محمد خاتمی دیدار کردند. در این دیدار خاتمی یکی از تاریخی
ترین سخنرانی های خود را کرد که در تاریخ 30 سال اخیر جمهوری
اسلامی به ثبت خواهد رسید. او گفت: علاقمند بودم امروز می
توانستم همه خانواده هایی که در
سراسر کشور عزیزانشان در بند هستند
و هیچ فریادرسی ندارند را از نزدیک در
یک جمع ببینم و ضمن تشکر از نجابت و
صبوری آنها و تلاشهای عزیزانشان که به
طور قطع در جهت آرمانهای انقلاب و
ارزش های تحریف نشده نظام بوده به یکایک
آنها عرض ادب و احترام کنم و مراتب
همدلی خود را با آنها ابزار کنم.
همانطور که
وظیفه داشتم با خانواده هایی که عزیزانشان در جریان اعتراضات
آرام مردمی بی رحمانه به شهادت
رسیدند و حتی از برگزاری مجلس بزرگداشت هم
محروم شدند دیدار کنم و حضورا تسلیت
بگویم. تعداد این عزیزان کم نیست، این
را آمارهای رسمی و غیررسمی می گویند.
نظام جمهوری
اسلامی باید حتی نسبت به ریختن یک قطره خون هم حساس باشد و با
دوراندیشی و احساس مسؤولیت به مسأله
رسیدگی کند، نه اینکه با ایجاد فضای
تبلیغاتی مسموم حرکت آرام و
هوشمندانه مردم را اغتشاشی که توسط چند نفر از
بیرون نظام هدایت می شود بخواند.
این توهین به شعور و بلوغ سیاسی مردمی
است که با رأی خود برای تغییر ساز و
کارهای غلط به عرصه آمدند، نه برای
تغییر نظام و اعتراضشان هم به این
بود که سرنوشت رأیشان چه شده است؟
تلاش ما در
تمام این مدت دعوت مردم به حضور در صحنه انتخابات بود و
احساسمان این بود که ما هم جزئی از
نظامیم؛ البته با تعریفی که از نظام
داشتیم و هنوز هم اعتقاد داریم هر
خودسری نباید به نام نظام انجام شود.
تعریف ما از
نظام جمهوری اسلامی نظامی است که مردم در آن محور و مدارند و
بزرگترین سرمایه آن اعتماد مردم است
و وظیفه خطیر حاکمیت صیانت از آراء
مردم است.
در سفرهای
مختلفی که در جریان انتخابات داشتم مردم از من می پرسیدند
تضمین شما برای صیانت از آراء ما چیست؟
بخش قابل
توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و
این
برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما می توانیم
با اطمینان کسی را به حضور در
صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف
ما را خواهد پذیرفت.
اگرچه من هم مانند شما
نگران عزیزانی که دستگیر شده اند هستم و از مرگ
تعداد زیادی از
هموطنانمان داغدار، اما نگرانی اصلی همه ما از میان رفتن
اعتماد مردم به
عنوان بزرگترین پشتوانه و سرمایه نظام است.
پیشنهاد مشخص ما برای
برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف
برای بررسی
تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه
اگر به تخلفی پی
برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در
میان نبود با
استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.
فلسفه
انتخابات با همه هزینه هایش این است که نماینده مردم بر مسند
امور
گماشته شود، اما زمانی که ذهن جامعه از
نتایج انتخابات اقناع نشده است
فلسفه اصلی انتخابات زیر سؤال خواهد
رفت و نظام شکست خواهد خورد.
متأسفم از
اینکه اعلام کنم جرم شما و عزیزانتان این است که در ایران
ماندید و برای تقویت نظام و تأمین
حقوق مسلم مردم تلاش کردید و اینک باید
مورد بی مهری و کم لطفی قرار گیرید.
کسانی که لب
به اعتراض گشودند دلسوز ایران بودند، دلسوز نظام بودند.
خیرخواهان هم متفق بودند که برای
داوری درباره انتخابات به مرجعی که بی
طرف نیست اکتفا نکنید.
تشکلهای رسمی و ریشه
دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی
در اعتراض به
نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک
سو و بستن تمام
راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن
حضور میلیونی که
از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم
نداشت اتفاق
بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که
سرنوشت رأی ما
چه شد؟
و پاسخ حکومت به این
حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای
جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که
موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان
و تدین و
پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا
یک
طرفه و با بستن
تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای
تبلیغاتی مسموم
صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم
در جامعه
پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته
است! مگر ایران
چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی،
اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی
کاملا بسته و
امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند
رسانه به اصطلاح
ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن
برای تحریک
احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را
به سوی مردم
نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع
دیگر رجوع کرده
اند!
میلیون ها نفر از مردمی
که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به
نشانه اعتراض و
در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به
صحنه آمده اند،
دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار
گرفته اند!
کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟
مسلم است که
در این فضا افراد معدودی هم سوء
استفاده خواهند کرد، اما نه زن و مرد و
پیر و جوانی که برای نشان دادن
اعتراض خود با سکوت به خیابان آمده اند.
من با تمام
احترام و علاقه ای که به آیت الله شاهرودی دارم به صراحت می
گویم آنچه امروز شاهد آن هستیم خلاف
بند بند بخشنامه ای است که خود شما
تحت عنوان حقوق شهروندی صادر کردید
و مجلس ششم آن را به عنوان قانون تصویب
کرد. وظیفه قانونی و شرعی شما بود
که به عنوان رئیس قوه قضائیه از ابتدای
بروز این حوادث با جدیت اعمال
مسؤولیت می کردید و در مورد نحوه بازداشتها،
اختیار وکیل، شرایط زندانیان و
بازجوییها قانون شکنان خشونت گرا را موظف
به رعایت قانون و شرع می فرمودید.
اگرچه تشکیل هیأتی برای رسیدگی به این
موضوع پس از یک هفته جای امیدواری
است ولی اعمال مسؤولیت شما یعنی آزادی
این جمع کثیر، رسیدگی به تمام
افتراهایی که به شخصیتها و سرمایه های نظام
زده شده، توهین هایی که به مردم
شده.
من هرگز چه در
زمان مسؤولیتم و چه حالا از عمل مجرمانه دفاع نکرده ام، ولی
شما مسؤولید به حکم وظیفه پیگیری
کنید تا این نگرانی رفع شود.
مگر هرکس می
تواند به هر صورت خواست مردم را بازداشت کند، بعد آنها را
بازجویی کند و بدون اینکه کسی اطلاع
از نحوه برخوردها و فشارهای وارده به
آنها داشته باشد تواب سازی و اعتراف
گیری کند و پیش از اینکه در دادگاهی
صالح این اعترافات بی اساس و بی
ارزش به قضاوت گذاشته شود آنها را در سطح
جامعه منتشر کند و دستگاه قضایی
اظهار بی اطلاعی کند؟!
اگر اینچنین
است تکلیف بر همه ما روشن است.
اگر معتقدید جرمی واقع شده مکلفید به صراحت
قانون متهم را با رعایت تمام
حقوق شهروندی و با ارائه حکم قضایی
که دال بر طرح شکایت حقیقی یا حقوقی از
وی باشد بازداشت کنید، به او حق
انتخاب وکیل بدهید، و آنچه قانون اساسی به
عنوان حقوق یک شهروند برشمرده برای
او فراهم آورید و در دادگاهی صالح به
جرمی که ادعا شده رسیدگی کنید، نه
اینکه به این شکل فله ای علاقمندان به
نظام و ایران توسط عده ای که هیچ کس
مسؤولیت کارشان را به عهده نمی گیرد
دستگیر شده، تحت فشار قرار گیرند و
دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور رسما
اظهار بی اطلاعی کند؟
دلسوزان نظام از هر دو جناح در مورد
نتایج اعلام شده انتخابات یک صدا
گفتند اعتراض مردم باید مورد توجه
قرار گیرد و با اکتفا به قضاوت مرجعی که
بی طرفی اش با جانبداری چند تن از
اعضاء سرشناس آن از یک طرف این ماجرا به
کلی زیر سؤال رفته جامعه اقناع
نخواهد شد و نشد و مرحمی بر این زخم نخواهد
گذاشت و نگذاشت.
حالا همه از
فضای آرام سخن می گویند.
فضا چگونه باید آرام شود؟ با ادامه این
دستگیریها، با امنیتی کردن بیشتر فضا؟! آشتی ملی به این ترتیب؟!
واقعیت این است که
جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است.
اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید
مسببین این خشونتها و دستگیریهای
غیرقانونی به
سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای
زشت امنیتی
برداشته شود.
بعد در آرامش همه چیز
را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به
باخت باخت تبدیل کردند.
در فضایی که خشونت حاکم
شد عقل رخت بر می بندد و مسبب تمام این خساراتی که متوجه ایران
و جمهوری اسلامی شد بانیان این خشونت هستند.
آنانکه اعتراض
مردم را سرکوب می کنند بزرگترین پشتوانه نظام را از بین
برده، فرصت را برای سوء استفاده
بیگانگان و مغرضان
فراهم می کنند، نه
کسانی که مردم را به صحنه فراخوانده
و خواهان رسیدگی به اعتراض مردم در
فضایی بی طرف و مورد اعتماد جامعه
هستند.
کسانی که باید
مدافع حقوق مردم باشند آن ها را تحقیر می کنند و با به کار
بردن الفاظی سخیف و عجیب احساسات
بخشی از جامعه را تحریک کرده اند و
بزرگترین تهمت ها و اهانت ها را به
چهره هایی که هر یک سرمایه نظام هستند
روا داشته اند مجرم اند، نه عزیزان
شما که جرمشان دفاع از حق مردم برای
تعیین سرنوشت خود بوده و از آراء
مردم دفاع کرده اند.
در فضایی
تبلیغاتی که مدام از آن سم به جامعه تزریق می شود حرکت مترقی و
آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی
با منشاء بیگانه تعبیر می شود و چهره
هایی که همگی سابقه ای روشن دارند،
با اعمال روشهای غیرقانونی و غیرشرعی
دستگیر می شوند و هدف پروژه نخ نمای
تواب سازی و گرفتن اعترافات بی اساس و
نمایشهای تلویزیونی قرار می گیرند و
شاهد رفتارهای زشتی هستیم که سالها
پیش ریشه آن لااقل در وزارت اطلاعات
کنده شد و آنگاه دم از آشتی ملی و
فضای آرام می زنیم؟!
این حرفهای بی
اساس یعنی چه؟ براندازی و انقلاب رنگی یعنی چه؟
اگر این فضای
مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند، با توجه به آنچه
انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید
بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و
جمهوریت نظام صورت گرفته.
با وضعی که
ایجاد شده اگر اعتماد عمومی به جامعه بازنگردد هیچ کس دیگر
دعوتی از سوی خیرخواهان برای حضور
در صحنه را نخواهد پذیرفت. حتی اگر فقط
ده درصد از جامعه به حاکمیت بی
اعتماد شده باشد فاجعه است، در حالی که هر
نگاه واقع بینی می بیند که دامنه بی
اعتمادی بسیار گسترده تر است.
فضای آرام زمانی
ایجاد می شود که اعتماد مردم جلب شود و بدانند بر سر
آرائشان چه
آمده، ضاربین و قاتلین مردم بی گناه شناسایی و محاکمه شوند و
خسارت های مادی
و معنوی جبران شود.
همه شما را که مؤمن، معتقد و دلسوز ایران و
جمهوری اسلامی هستید به صبر دعوت می کنم.
هیچ کار درستی
به نتیجه نمی رسد مگر با صبر و تحمل. به خدا توکل کنید و با
تمام توان از مسیرهای قانونی حق
مسلم خود را مطالبه نمایید.
مطمئن باشید
من هم همانطور که تا به حال اقداماتی کرده ام باز هم از هیچ
کوششی فروگذار نخواهم کرد و
امیدوارم مجموعه نیروهای نظام با تدبیر و
دلسوزی و عقلانیت این اعتمادسازی را
جدی بگیرند و امیدوارم آیت الله
شاهرودی در ماههای آخر مسؤولیتشان
در قوه قضائیه با اعمال مسؤولیت سریع و
قاطع زمینه آزادی عزیزانتان و
جلوگیری از ادامه این خشونت ها را فراهم
آورده و باقیات الصالحاتی برای خود
به جای گذارند.
نباید تصور کرد که با
سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که
سرکوب شود ادامه
خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد.
ابراز نظر
و اعتراض حق مردم است و حکومت موظف است آن
را پاس دارد.
|