به جرات می توان گفت که کمتر نسلی مثل نسل ایرانی، به بلوغ
رسیده است. احتیاج نیست که خیلی به عقب برگردیم با نگاهی گذرا
به چند دهه اخیر، وقایعی چون مشروطه خواهی، ملی شدن صنعت نفت،
سال 1342، 17 شهریور، 22 بهمن و23 خرداد که هر یک خود نشانه ای
بارز از بلوغ نسل ایرانی است.
نسل ایرانی شاید بعضی وقت ها از روی مصلحت سکوت کند. اما سکوت
به معنای خاموشی نیست.
من نسل ایرانی، در 23 خرداد به خیابانها رفتم و فریاد زدم
هرچند مرا بیگانه خوانند، هرچند مرا به باد کتک گرفتند، ولی
فریاد زدم. در همین خیابان ها ندای ندا خاموش شد، ولی نه ندای
نسل ایرانی. همانگونه تیری که به قلب سهراب زدند، به مغزش
زدند، به افکارش زدند ولی ندای سهراب ها بلندتر شد.
من نسل ایرانی، سالهاست که دیگر این قصه را می دانم، فرق بین
آنان که عکس مار را می کشند به جای آنکه آنرا بنویسند.
من نسل ایرانی، خس و خاشاک نیستم در خانه خویش. من ستون این
خانهام، من سقف این خانه ام، من دیوار این خانه ام، من بنیان
این خانه ام. من خود این خانه ام.
اگر غم لشگر برانگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم |