اعظم طالقانی دختر آیت الله طالقانی است. در زمان شاه از زندانیان
مذهبی مشهور زن بود. بعد از انقلاب نماینده مجلس شد و چندی پس
از
درگذشت آیتالله طالقانی به حاشیه رانده و غیر خودی شد!
اکنون دبیر کل جامعه زنان انقلاب اسلامی است. نامه ای خطاب به
مجلس خبرگان نوشته است. او در نامه خود نوشت:
آن شبی که در بیدادگاه شاه (دادگاه عشرتآباد) آراء محکومیت
۹نفر از سران و مبارزین با رژیم شاهنشاهی قرائت میشد، مزدوران
دادگاه فرمایشی تلاش میکردند جمعیت را متفرق و از محوطه
دادگاه دور کنند تا خود بتوانند فرار کنند. آیتالله سیدمحمود
طالقانی فریادی بر سر آنان کشید که میخکوب شدند، سپس با تکیه
بر عصایش سوره «والفجر» را تلاوت نمود و به تفسیر آن پرداخت.
آن مزدوران منتظر فرصتی بودند که از آن محیط خارج شوند. این
واقعه در خاطر کسانی که رنجهای بیعدالتی، تبعیض، ستم
ستمکاران و استبداد را چشیدهاند بسیار اثرگذار بود. بیش از
یکصدو پنجاه نفر حاضر در آن بیدادگاهها این آموزش انقلابی
بودن و شجاعت، در ضمیرشان چنان رسوخ نمود که هنوز هم آثار آن
در زندگیشان مشاهده میشود.
آنچه آنروز آموختیم این بود که پناه گرفتن در کاخها و
برخورداری از کاملترین تسلیحات و تجهیزات در صورتی که همراه
با قساوت و سنگدلی توأم گردد، نتیجهای در برنخواهد داشت... و
امروز شاهدیم جوانان مردم را به دیوار میچسبانند و با باتوم و
میلگرد و چماق بر سرش میکوبند و سپس تحویل گروه دیگری
میدهند، لگد و باتوم چاشنی مجددی است که بر سرو صورت و
طحالشان کوفته میشود و سپس آنان را به زندان، کلانتری،
پادگان و یا پایگاههای دیگر میبرند. از آنجا که تصور
نمیکردند ملت برای تحقیر رأیشان در خیابانها به این گستردگی
ظاهر شوند و هیچ طلب نکنند جز رأی خود، در مخیله حاکمیت
نمیگذشت تا زندانها را بیش از اینکه هست توسعه دهد.
علما و مراجع محترم
آموزههای شما این بود که باید حق را گرفت و ستم پروری گناهی
بزرگ است و مردم را تشویق به مبارزه میکردید. هماکنون شما
باید در صف جلوی گرفتن حق باشید نه آنکه در خانههای خود
بمانید و حداکثر به انتشار یک نامه یا بیانیه اکتفا کنید.
همانطور که ملاحظه میکنید مردم و بخصوص جوانان از همه ما
پیشروترند و برای گرفتن حق خود کتک و توهین و شکنجه را تا
سرحد مرگ تحمل میکنند. آیا آنان اقامه صلات میکنند یا شما و
ما ! إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء
وَالْمُنکَرِ.(عنکبوت ۴۵) اینک بیاعتنایی به رأی آنها میشود
که اگر بخاطر کاندیداهای اصلاحطلب به پای صندوقها نمیآمدند
۳۰ درصد از مردمان هم به پای صندوقهای رأی نمیآمدند و برای
جمهوری اسلامی و نظامی که برایش جان برکف بودهاند و عزیز از
دست دادهاند و خون دلها خوردهاند آبرو نمیآفریدند تا
حاکمیت بر خود ببالد که ۸۵% رأی دادهاند! آیا از خود سوال
نمیکنند که بیشترین رأی از فاصله ۳۰در صد تا ۸۵% مردم برای
چه کسانی بوده است؟!
نمایندگان محترم مجلس
خبرگان رهبری
آیا این عدالت است که جواب اعتراض مردم با خون و کتک و شکنجه
در زندانها داده شود ؟! آیا شما، که این مردم به شما رأی
دادهاند، توان ندارید حداقل از
فرمانده کل قوا
سوال کنید اینهمه نیرو و با این شکل و شمایل که شستشوی مغزی
به آنها داده شده و یا برای نیاز اقتصادی آنها را به این میدان
آوردهاید، چگونه در مقابل مردم بیسلاح که فقط برای نشان دادن
اعتراض بحق خود در خیابانها حضور مییابند آرایش دادهاید ؟!
آیا این هنر شما مسئولین کشور اسلامی است که اینگونه عمل کنید
که افکار عمومی اظهار میکند این وضع را در زمان شاه مخلوع هم
بیاد ندارد ؟! آیا وعدههای شما به مردم در زمان شاه میخواست،
به چنین اوضاع و احوالی بینجامد ؟! در اسلام اصیلی که ما
میشناسیم هیچ دلیل و مستندی برای خونریزی، آزار و شکنجه وجود
ندارد، لذا سوال این است که چه کسانی دستور چنین فجایعی را
دادهاند ؟! با چه مجوزی مردم به شدت ضرب و شتم و شکنجه
میشوند و مورد برخوردهای ضدانسانی و ضداخلاقی قرار میگیرند؟!
آیا اینها نفوذیهای ضدانقلاب و خارجیهای ضدانقلاب ایرانند یا
افرادیاند که مورد آموزشهای خاص قرار گرفتهاند؟! چرا دایره
دستگیریها به مسئولان پرسابقه خود جمهوری اسلامی به این
اندازه گسترده شده است و خانوادههای آنها نیز مورد تهدید قرار
گرفتهاند که صدایشان را حتی برای خبررسانی و اعتراض بلند
نکنند و گرنه اوضاع بر زندانیشان سخت تر خواهد شد و یا حتی
فرزندانشان نیز دستگیر میشوند؟!
این همه درد و رنج را باید به کجا برد؟ آیا از جمهوریت و
اسلامیت چیزی باقی مانده است که آقایان به مقام و مسئول بودن
چنین حاکمیتی مفتخر باشند ؟!...
نمایندگان محترم مجلس خبرگان قانون اساسی
شما که واضع و حافظ قانون اساسی میباشید تاکنون در کجا و کی
به عدم اجرای اصول ۲۶و۲۷ قانون اساسی که راهپیمائی و اعتراض را
آزاد اعلام داشته و حاکمیت از انجام این امر ممانعت نموده است؛
اعتراض نمودهاید ؟! چگونه میتوان شما را نخبه و نمایندگان
برحق مردم دانست که از حق آنان دفاع نمیکنید؟! افکار عمومی
میگوید: از روحانیون و مدعیان دین میشنیدیم که «این مملکت
صاحب دارد، امام زمان(ع) صاحبش است و نگران نباشید مشکلات
مرتفع میشود». ولی شرایطی که میبینیم نه مملکت صاحب دارد و
نه فریادرسی هست. قوه قضائیه هم بجای دفاع و حمایت از حقوق حقه
مردم، خود مدعی آنانست. پس ما به کجا پناه ببریم؟ آیا این
برادرکشی نیست؟! آیا نباید قوه قضائیه با اجرای عدالت جلوی
برادرکشی و کینهورزی را میگرفت؟!..
آنها میگویند بعد از انقلاب که انتظار رفتار عادلانه و عدم
تبعیض از حاکمیت و شورای نگهبان را داشتیم انجام نشد ولی
اینبار بیش از همیشه حقوق ما را پایمال نمودند. در حالی که
مدارک و اسناد و شکایات بیش از آنچه که مورد نیاز بود را در
اختیار داشتند ولی با بیاعتنایی از حقوق مردم گذشتند.
ظاهراً برای حفظ نظام اسلامی سرپوش بر اعتراضها گذاردند! در
حالیکه سراسر نهج البلاغه و کتاب خدا تأکید بر حقالناس و
عدالت است و اساس اسلام همین است. لذا وجود بیعدالتی، دروغ و
ستم ... از جانب حاکمیت بیانگر پایان یافتن نظامی است که بخاطر
اسلام شکل گرفته بود.
نمایندگان محترم مردم مجلس شورای اسلامی
شما نماینده مردمی هستید که با هزاران امید به شما رأی
دادهاند آیا در این شرایط حساس و اضطراری که مردم به شما نیاز
دارند بجای سرکشی به زندانها و نهادهایی که در مقابل مردم
قرار گرفتهاند به تعطیلات تابستانی میروید؟! چگونه شب سر بر
زمین میگذارید در حالیکه مردم برای ابراز اعتراض خود در
خیابانها حضور پیدا میکنند و تعداد زیادی کشته، زخمی و
دستگیر میشوند و طی یکماه گذشته این روند ادامه داشته است؟!
نهادهای مسئول
در پایان متذکر میگردد با توجه به اینکه کشور و تمامیت ارضی و
ساختار سیاسی آن در معرض خطر قرار گرفته، باید با حضور خود در
بین خانوادههای شهدا و زندانیان، و هرکجا که زندانیای نگه
داشته میشوند، بررسی کنید و ملاحظه کنید آیا ممکن است افکار
عمومی اشتباه کند ؟! چارهای بیاندیشید که آتش زیرخاکستر بسیار
خطرناک تر از گلهای آتش روشن است و به این بیاندیشید که
«إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولـئِکَ
کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»(اسراء ۳۶) قیامت نزدیک است و از همین
جا شروع میشود. پاسخ درباره حقوق مردم بسیار سخت تر از حقوق
خداست که خدا تجلی قیام بحق مردم است و آفرینش خدا با استبداد
و ستم هیچگونه سازگاری ندارد.
«رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا
بِهِ»(بقره۲۸۶)
۲۴تیر۱۳۸۸ |