| 
                  
                   
					  
					
					
					محمود احمدی نژاد که خود را رئیس دولت کودتا می داند، در یک 
					نمایش محضک برای خودش معاون اول و دستیار اول و غیره تعیین 
					کرد. این در شرایطی است که صرفنظر از مردم که او را قبول 
					ندارند، بخشی از حاکمیت هم منتقدش است، مراجع تقلید حاضر 
					نیستند برایش پیام تبریک بفرستند و کشورهای جهان هم می خواهند 
					به رسمیت شناختن او را تا آخرین لحظه و ثانیه به تاخیر 
					بیاندازند تا در نزد افکار عمومی مردم ما به سرنوشت روسیه دچار 
					نشوند. در کنار این نمایش تعیین معاون و دستیار هر دو سه روز 
					یک بار هم یکی از حامیانش با مورد و بی مورد تاریخ تحلیف او در 
					مجلس را اعلام می کند یعنی آنکه مردم بدانند که احمدی رییس 
					جمهور است و بی خود اعتراض و مقاومت نکنند و شب ها الله اکبر 
					نگویند و در هر فرصت به خیابان ها نریزند.  
					
					
					اما همین اصرار بر قطعی بودن رئیس جمهوری احمدی نژاد و تکرار 
					بر بی فایده بودن مخالفت مردم بیشتر بن بست حکومت و موقعیت 
					بشدت متزلزل احمدی نژاد و حامیان او را نشان می دهد. دلیل این 
					بن بست خیلی روشن است: مردم احمدی نژاد را نمی خواهند، به او 
					رای نداده اند و او را بعنوان رئیس جمهور نمی پذیرند. مسئله به 
					همین سادگی است. و این مسئله خیلی ساده را نه رهبر جمهوری 
					اسلامی می فهمد، نه احمدی نژاد و نه حامیان او و یا همه شان می 
					فهمند اما نمی خواهند به روی خود بیآورند.  
					
					
					احمدی نژاد و حامیان او دربرابر این وضع دو راه حل دارند. یا 
					مقداری عقب نشینی کنند و احمدی نژاد را که به
					نماد نفرت مردم تبدیل شده به 
					پشت صحنه برانند تا زمان بگذرد و آتش خشم مردم سرد شود تا آنچه 
					پیش آمده را بپذیرند. یعنی همان سیاستی که در هفته دوم پس از 
					انتخابات در پیش گرفتند و احمدی نژاد غیب شد. اما این عقب 
					نشینی هر چند مردم را مقداری آرام کرد اما اثر دلخواه را طبعا 
					نداشت و اعتراض ادامه یافت.  
					
					
					در اینجا بود که حکومتی ها راه دوم را در پیش گرفتند. یعنی 
					نشان دادن اینکه برای مخالفت و موافقت مردم اهمیتی قائل نیستند 
					و چنین وانمود کنند که کار تمام شده و احمدی نژاد دیگر رئیس 
					جمهور است. چه مردم بخواهند و چه نخواهند. که نتیجه آن همین 
					حرکت های مضحک اخیر در سفر آبروریزانه وی به مشهد و معرفی 
					معاون اول و دستیار اول و تعیین تاریخ تحلیف و مشابه آن شد. 
					اما این کار هم مردم را خشمگین تر می کند و در نتیجه فضای 
					آرامی را که تلاش می شود بوجود آید یا در ظاهر وجود دارد و 
					حکومت می خواهد آن را نشانه پایان کار وانمود کند، آماده یک 
					انفجار تازه می کند. مردم منتظر فرصتی می شوند تا خشم و انزجار 
					خود را نشان دهند. به این ترتیب است که در درون هر دوران به 
					ظاهر آرام، نطفه های یک حضور گسترده و انفجاری مردم شکل می 
					گیرد. و هربار قدرت این انفجار بیش از قبل است زیرا که در این 
					میان هربار از شمار حامیان احمدی نژاد در جامعه و از درون 
					حکومت کاسته می شود. این همان چیزیست که ما نتیجه اش را در 
					نماز جمعه 27 تیر 1388 شاهد بودیم و در آینده بیشتر شاهد 
					خواهیم بود.  
					
					
					همه اینها یک چیز را بیشتر نشان نمی دهد: حکومت در بن بست 
					کامل قرار گرفته و مقاومت مردم تازه آغاز شده است و این جنبش 
					تا رسیدن به نتیجه نهایی و تحقق خواست مردم ادامه خواهد یافت. 
					هر قدر حاکمیت این واقعیت را دیرتر بفهمد باید منتظر انفجاری 
					در ابعادی گسترده تر و با پیامدهایی عظیمتر باشد.  |