نامزد شدن میر حسین موسوی برای انتخابات ریاست جمهوری ماجرای
تقابل هشت ساله دوران نخست وزیری وی با جناح راست حکومت را از
نو زنده کرد. همانها که طی نخست وزیری موسوی از موضع ضعف توام
با وحشت دربرابر او ایستاده بودند، اکنون و در زمان رهبری علی
خامنهای از موضع قدرت و باز هم توام با وحشت به تخریب موسوی و
حتی احتمال رد صلاحیت او مشغولند.
میرحسین موسوی در 8- 9 سالی که آیت الله خمینی زنده بود و سکان
رهبری جمهوری اسلامی را دراختیار داشت نخست وزیر مورد حمایت او
بود و معروف به نخست وزیر نیروهای "خط امام".
در آن زمان، در برابر آیتالله خمینی و موسوی گروهی تشکیل شد
که ابتدا به گروه 99 و بعدها با علنی شدن پیوند علی خامنه ای
به آنها به گروه 99 + 1 معروف شد.
ماجرای گروه 99 از این قرار بود که در مجلس دوم جریان
نیرومندی از گروه راست و محافظه کار آن زمان که امروز به خود
لقب "اصولگرا" داده، تشکیل شد.
هدف این گروه جلوگیری از انتخاب دوباره میرحسین موسوی به نخست
وزیری بود.
در مرداد ماه1364 علی خامنهای برای دومین بار به ریاست جمهوری
برگزیده شد و باید نخست وزیری را به مجلس معرفی میکرد و از
آنجا که با جریان راست و محافظه کار نزدیک بود، مایل به معرفی
موسوی نبود.
گروههای راست و بویژه موتلفه اسلامی که در آن زمان رهبری جناح
راست را برعهده داشت و بنیاد رسالت را به کمک آیت الله آذری
قمی و مرتضی نبوی راه اندازی کرده بود، از نخست وزیری آیتالله
مهدوی کنی یا علی اکبر ولایتی پشتیبانی میکردند. با وجود گذشت
دوماه از انتخاب علی خامنه ای به ریاست جمهوری، به دلیل کشمکش
میان گروههای خط امام در مجلس که از موسوی پشتبانی میکردند و
اکثریت ضعیفی داشتند، با مخالفان معرفی موسوی که در آن زمان
ناطق نوری در مجلس آنها را رهبری می کرد، سرانجام اکثریت مجلس
تصمیم گرفت نامهای به آیتالله خمینی بنویسد و نظر او را جویا
شود.
در تاریخ 5 مهر 64 آیتالله خمینی در پاسخ به نامه 135 تن از
نمایندگان مجلس که از او درباره نخست وزیر نظر خواهی کرده
بودند، چنین نوشت:
"آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و در وضع بسیار
پیچیده کشور دولت ایشان را موفق میدانم و در حال حاضر تغییر
آن را صلاح نمیدانم، ولی حق انتخاب با جناب آقای رئیس جمهور و
مجلس شورای اسلامی محترم است."
با این نامه و این پاسخ، علی خامنهای عقب نشینی کرد و ده روز
بعد مهندس موسوی را بعنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. ولی
در جریان رای گیری 73 تن همچنان رای مخالف و 26 تن رای ممتنع
دادند که مجموع آنان 99 تن شد و این گروه که عملا با نظر
آیتالله خمینی مخالفت کرده بودند به گروه 99 معروف شدند.
البته از این گروه 99 نه کسی دستگیر و نه زندانی و نه اعدام
شد، و نه شورای نگهبان صلاحیتشان را بدلیل مخالفت با ولایت
فقیه و آیتالله خمینی رد کرد. نه تنها صلاحیت آنان رد نشد،
بلکه این ایستادگی در برابر خمینی سرمایهای برای گروه 99 شد
که بعدا سکان همه امور کشور را در دست بگیرند.
آن 135 نفری که به آیتالله خمینی نامه نوشتند نمی دانستند که
امضای این نامه بعدها بلای جانشان خواهد شد. چنانکه، بعد از
درگذشت آیت الله خمینی، در مجلس چهارم شورای نگهبان عملا همه
آنان و مخالفان گروه 99 و کسانی را که به موسوی رای موافق داده
بودند رد صلاحیت کرد و همچنان در انتخاباتها هر جا زورش برسد
این کار را میکند.
حبیب الله عسگراولادی بعدها در سخنانی که در روزنامه سلام
منتشر شد در پاسخ به یکی از جوانان خط امام که نسبت به سابقه
گروه 99 و مخالفت آنان با آقای خمینی اشاره کرده بود تاکید
کرد که با افزوده شدن علی خامنهای، گروه 99 در واقع به گروه
99 + 1 تبدیل شد.
عسگراولادی که سخنش در روزنامه سلام 12 فروردین 1370 منتشر شد،
گفت:
"اولا خواهش میکنم بردار جان عصبانی نباش، مقام معظم رهبری
(علی خامنه ای) در آن روز فرمودند که این 99 نفر، صدمیش منم،
زیرا حضرت ایشان در دوره دوم مهندس موسوی را معرفی نکردند. بعد
از آن حضرت امام امر فرمودند (که مهندس موسوی را معرفی کنید)
اگر توجه کنید به این جریان تاریخی و اگر توجه بکنید 99 نفر
الان کسانی هستند که مهمترین سنگرهای انقلاب را در اختیار
دارند"
حق با عسگراولادی بود. علی خامنهای پس از رسیدن به "مقام معظم
رهبری" جریان موسوم به "خط امام" را از همه سنگرهای انقلاب
بیرون کرد و آنها را بدست گروه 99 سپرد.
حالا، بازگشت موسوی به صحنه این گروه را دوباره از خواب بیدار
کرده، آن هم در شرایطی که رئیس جمهور شدن احمدی نژاد، حداقل در
دوره اول درد بی درمان گروه 99 + 1 دوا نکرده و امیدوارند در
مرحله دوم دوا کند. یعنی تصفیه کامل و حتی جانی آنها که در
برابر 99+ 1 ایستاده بودند.
آنها که کارزار انتخاباتی دوره هفتم ریاست جمهوری را به یاد
دارند، می توانند با مرور به حافظه خود و نشریات آن زمان، یعنی
تا قبل از برگزاری انتخابات دوم خرداد، یکبار دیگر به دیگران
بگویند و نشان بدهند آن مصاحبه تاریخی آیت الله مسعودی را که
در آن فاش ساخت و گفت:
"آقایان شیخ محمد یزدی و عسگراولادی با هم آمدند نزد من و
گفتند اگر موسوی بیآید اقتصاد ما خراب می شود و از من خواستند
تا با جامعه مدرسین و آقایان در حوزه صحبت کنم تا متفقا جلوی
کاندیدا شدن ایشان را بگیریم."
این ماجرا مربوط به زمانی است که هنوز معلوم نبود برای
انتخابات دوم خرداد 76 محمد خاتمی کاندیدا خواهد شد یا میرحسین
موسوی و سرانجام زیر همین فشارها موسوی کاندیدا نشد و محمد
خاتمی نامزد انتخابات شد و شد آنچه که معروف به انتخابات دوم
خرداد است.
آن اقتصادی هم که عسگراولادی می ترسید با آمدن موسوی خراب شود
و این بار هم- در انتخابات پیش رو- ترسیده خراب شود، در این
جمله تاریخی وی و همچنین محمدرضا باهنر که در نشریه "شما"
ارگان موتلفه اسلامی و روزنامه رسالت در همان سال منتشر شد
منعکس است:
" ما باید آن چیزهائی که تولید آن در داخل گران تر از وارد
کردن آن تمام می شود را وارد کنیم"
همین سیاست که انتخابات مجلس پنجم نیز به موجب آن برگزار شد،
در دولت احمدی نژاد به لجام گسیخته ترین واردات در طول تاریخ
کشور تبدیل شد و تولید ملی به خاک سیاه نشست.
حمایت این بار عسگراولادی از احمدی نژاد نیز به دلیل ترس از
بهم ریختن همین اقتصاد است. همچنان که اعلام حمایت شیخ محمد
یزدی از احمدی نژاد برای انتخابات پیش رو که شنبه شب بعنوان
نظر اکثریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اعلام شد نیز، ادامه
همان پیوند موتلفه اسلامی و عسگراولادی با وی و حوزه علمیه قم
است.
امروز شیخ محمد یزدی با حمایت کامل علی خامنه ای شده است رئیس
حوزه قم، آیت الله مسعود به حاشیه رانده شده (البته نمی دانیم
هنوز در قید حیات است یا خیر) حبیب الله عسگراولادی یک جبهه از
سازمان های بیرون آمده از دل آن فراکسیون 99+1 درست کرده و
جلوجلو حمایت خود و این جبهه را از احمدی نژاد در برابر موسوی
اعلام داشت. |