ايران  

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

من آنچه شرط تجربه است
با اصحاب تحریم می گویم
ایران- مرتضی دیباجی

 
 
 
 
 

 

1- حاکمیت سیاسی کشور در حال حاضر تا حدود زیادی یک دست و غیر رقابتی است و قوای سه گانه عمدتا در اختیار اصول گرایان است. در چنین وضعی اطلاعات و
اخبار، بیشتر از طرف اصول گرایان و به صورت یک جانبه در جامعه پخش می شود
و امکان سو ء استفاده از قدرت از هر نظر فراهم است.

اگر موسوی رئیس جمهور شود و سکان قوه ی مجریه را به دست گیرد، در حاکمیت
دوگانگی، اختلاف و رقابت ایجاد می شود و به تبع آن اطلاعات صحیح تری به
مردم می رسد و از امکان سو ء استفاده از قدرت کاسته می گردد. همچنین آگاهی و تجربه توده ها رشد می کند. رشد آگاهی و تجربه ی مردم و شفافیت و تکثر منابع اطلاع رسانی بزرگترین مانع ایجاد استبداد کامل است و نیز حاکمیت یک دست و غیر رقابتی و انحصار منابع اطلاع رسانی در دست یک جناح، مهم ترین عامل سو ء استفاده از قدرت و بزرگترین مانع رشد جامعه می باشد.

2- اگر موسوی رئیس جمهور شود فضای سیاسی و فکری بازتر می شود و در این فضای کمی باز انتشار کتاب، ساختن فیلم، ایجاد سازمان های غیر دولتی و ...کمی آسان تر می گردد، مطبوعات نسبتا آزاد شکل می گیرد و خبرنگاران جدید تربیت می شوند. تشکل های صنفی و سیاسی جدید بوجود می آید و تشکل های موجود فعلی راحت تر می توانند کار کنند. در این فضا نواندیشان، فعالین حقوق زنان، طرفداران حقوق کارگران و فرهنگیان، فعالین حقوق بشر و طرفداران حفظ محیط زیست و ... امکان بیشتری برای فعالیت پیدا می کنند و
متفکران و رهبران سیاسی و اجتماعی جدید تربیت می گردند و جای خود را در جامعه پیدا می کنند و بالاخره در یک کلام جامعه ی مدنی رشد می کند.  رشد جامعه ی مدنی مهم ترین عامل در راه رسیدن به دموکراسی و آزادی و مانع اصلی رفتن به سمت استبداد کامل است.
3- کشور در حال حاضر درگیر بحران های بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. بیکاری، تورم افسار گسیخته، کاهش تولید، افزایش واردات، کاهش صادرات،
نابودی سرمایه های ملی، کاهش قدرت خرید مردم، فقر، ضعف شدید و ملموس
مدیریت، فرار سرمایه های مادی و معنوی، نا امیدی مردم، کاهش شادابی و نشاط توده ها، کاهش اعتبار بین المللی و ... از نمونه های روشن آن است. طبقه متوسط ضربه شدیدی خورده و به سمت طبقه فقیر ریزش کرده است. در این شرایط تنها درآمد سرشار نفت به داد دولت رسیده و بحران ها و سو ء مدیریت آنها را پوشانده است.

موسوی اگر نتواند به رفع بحران ها بپردازد، حداقل می تواند با یک تیم مدیریتی قوی آنها را مهار کرده و از عمیق تر شدن آنها جلوگیری کند.

4- اگر دست روی دست بگذاریم و با شرکت نکردن در انتخابات اجازه دهیم که احمدی نژاد چهار سال دیگر سکان دار قدرت شود فرصت های  توسعه کشور از دست خواهد رفت، سرمایه های ملی بیش از پیش نابود خواهد شد، فضای فکری و سیاسی جامعه بسته تر خواهد شد. راههای کسب اطلاعات صحیح به روی مردم بسته تر خواهد گردید، جامعه مدنی ضعیف فعلی ضربه های بیشتری خواهد خورد، یأس و دلمردگی جامعه را فرا خواهد گرفت و مردم به سمت نا امیدی وانفعال و یا نفرت و انفجار کور خواهند رفت.

5- برخی از تحریم کنندگان، نظرشان به ماهواره ها و رسانه های لس آنجلسی
است که تا حدود زیادی در اختیار سلطنت طلبان است. آنان به یک انقلاب تمام عیار علیه جمهوری اسلامی می اندیشند، اما باید دانست که حکومت فعلی ایران با هر تحلیلی که از آن داشته باشیم ریشه در فرهنگ و سنت ایران دارد و دارای پایگاه قابل توجهی است. ضمنا باید پرسید که انقلاب فرضی مورد انتظار اینان با اتکا ء به کدام قشر و طبقه و در چه زمانی به وقوع خواهد پیوست. اینان سی سال است که چنان حرف می زنند و وعده های پوچ می دهند که گویی بناست همین فردا مردم به خیابان ها بریزند و رژیم را سرنگون کنند، در حالی که کمترین میزان آگاهی از جامعه ایران باید این نکته را به آنان فهمانده باشد که حداقل در شرایط فعلی چنین احتمال و امکانی وجود ندارد. به قول معروف سنگ بزرگ علامت نزدن است و چنین تحلیل های دور از واقعیتی که از سر بی مسئولیتی صورت می گیرد، تنها به یأس و انفعال مردم کمک می کند.

 بررسی ریشه های نظری تحریم

1- بعضی از اصحاب تحریم دچار دیدگاه "صفر یا صد" یا "همه یا هیچ" هستند.
اینان تغییرات اندک را بی فایده و گاهی مضر می دانند. در حالی که آن کس که با الفبای سیاست آشنا باشد، می داند که در این میدان جایی برای مطلق نگری و مطالبات حداکثری نیست. در این میدان باید به انتظارات حداقلی قابل توافق اندیشید و اصولا باید دانست که تنها تغییرات و اصلاحاتی ماندگار و پایدار خواهد بود که به تدریج و گام به گام و همراه با رشد فکری و فرهنگی مردم حاصل شده باشند. آنچه ناگهان به دست آید محتمل است که ناگهان هم از دست برود. برای رسیدن به جامعه ای آزاد با مناسبات انسانی و عادلانه باید مسیر حرکت
را به دقت و قدم به قدم طراحی کرد و پس از هر پیروزی به تثبیت آن اقدام نمود تا دوباره به عقب بازنگردیم.

2- برخی دیگر از تحریم کنندگان سخنشان همان ضرب المثل مشهور است که ( تا
پریشان نشود کار، به سامان نرسد ). می گویند بگذار احمدی نژاد 4 سال دیگر
هم بر سر کار باشد تا مردم به صورت کامل به بی کفایتی حکومت پی ببرند،
بگذار حکومت به مرز سقوط برسد و کار یکسره شود، تا بعد از آن به صورت
کامل اصلاح گردد.

در پاسخ آنان باید گفت که اولا در کشورهای نفتی مثل ایران، درآمد سرشارنفت به دولت این امکان را می دهد که هر سو ء مدیریتی را با آن بپوشاند. تزریق این درآمد در بدنه اقتصاد و میان مردم امکان بروز برخی از جریان ای اجتماعی را می گیرد. جامعه ایران گرچه دچار بحران های فراوانی است، ما به علت همین درآمدهای نفتی احتمال اینکه بحران های مذکور منجر به تلاشی و تجزیه گردد، کم است و تجربه ی سی ساله ی گذشته گواه این مدعاست.
ثانیا سقوط مورد انتظار اینان، بر فرض وقوع، نتایج وحشت بار و خسارت
آفرینی مثل ظهور جریان های افراطی شبیه القاعده، تروریسم، جنگ های قومی و
مذهبی، تجزیه کشور و ... را به همراه دارد ( و خداوند چنین روزی را
نیاورد ).

کافی است نگاهی به اوضاع پاکستان، افغانستان و عراق بیاندازیم و از آن درس بگیریم.

3
- بعضی از اصحاب تحریم به زعم خود به این دل خوش می کنند، که دامن آنها
از مشارکت با رژیم جمهوری اسلامی پاک است و گرچه هیچ کاری در جهت مبارزه نمی کنند، اما در مظالم رژیم هم شریک نیستند و با رأی خود به آن مشروعیت نمی بخشند و در نمایشی که کارگردان آن حکومت است بازی نمی کنند و به ساز رژیم نمی رقصند و شناسنامه خود را به مهر انتخابات آلوده نمی نمایند واینان نیز باید بدانند که بسیاری از مصائب و مشکلات کنونی به علت کنار کشیدن آنان امکان تحقق یافته است و ترک صحنه مبارزه، میدان را برای جریان های محافظه کار باز کرده است. احمدی نژاد بیش از آن که وامدار طرفداران خود باشد، مرهون آن 20 میلیون نفری است که در انتخابات شرکت نکردند، چرا که اگر شرکت می کردند و معین یا هاشمی رئیس جمهور می شد، ما امروز
مشکلاتی در این حد نداشتیم. برای رسیدن به پیروزی نهایی باید شرایط و امکانات فعلی را بررسی کنیم و بر اساس آن مطالبات و خواسته هایمان را اولویت بندی نماییم و بر اساس این اولویت ها با دیگر جریانات و گروهها وارد تعامل و گفتگو شده و جبهه ی گسترده ای بر اساس انتظارات حداقلی تشکیل دهیم و در یک کلام باید از هرگونه امکان و فرصتی سود بجوییم و بدانیم که تنزه طلبی در این میدان راه به جایی نخواهد برد. به عنوان مثال
در کشوری مثل فرانسه، گاه حزب کمونیست برای جلوگیری از پیروزی راست افراطی به احزاب راست میانه رأی می دهد و این، نه به معنای سازش بلکه نشانه ی بلوغ سیاسی است.
4
- برخی از تحریم کنندگان، تحریم را امری مؤثر می دانند و منتظر روزی هستند که بقیه مردم به جریان تحریم بپیوندند در حالی که تحریم به ایجاد حکومت یک دست و فضای بسته کمک می کند و وقتی حکومت یک دست و فضا بسته شد، دیگر نیازی به رأی مردم ندارد. عراق زمان صدام و مصر و سوریه ی فعلی نمونه هایی از چنین وضعی هستند. تحریم فقط در کشورهایی می تواند مؤثر باشد که احزاب قدرتمند با تشکیلات گسترده و بدنه ی اجتماعی وسیعی آن را رهبری کنند و کشور ما در حال حاضر فاقد چنین احزابی است.

5- برخی از اصحاب تحریم در اثر نامیدی و یأس به گرایشات ضد ملی مبتلا شده
اند و منتظرند که آمریکا به ایران حمله کند و مردم را از دست حکومت فعلی
برهاند ( و خداوند چنین روزی را نیاورد ).در پاسخ آنان باید گفت که اولا آمریکا در شرایط فعلی به ایران حمله نخواهد کرد زیرا می داند که زیان های چنین عملی به مراتب بیش از سود آن است. ثانیا اگر هم حمله ای در کار باشد آمریکا آن را نه برای نجات ما
بلکه برای منافع خود انجام خواهد داد. ثالثا در صورتیکه چنین حمله ای صورت گیرد دو گزینه قابل تصور است: یکی اینکه حمله موفقیت آمیز نباشد که در این صورت فضای کشور کاملا نظامی و بسته شده و جامعه مدنی به کلی نابود خواهد گردید و دیگر اینکه حمله همراه با موفقیت باشد و در این صورت ظهور جریان های تروریستی، خشونت طلب و ایجاد اوضاع و احوالی شبیه افغانستان، پاکستان و عراق در انتظار ما خواهد بود.

6- و کلام آخر اینکه تحریم فعالیتی مؤثر نیست بلکه هیچ کاری نکردن است،
تحریم یأس و انفعال است، تحریم تسلیم شدن است.