اخیرا، ابراهیم نبوی روزنامه نگار و طنز
نویس ایرانی که پس از مدتی بازداشت، از ایران خارج شد، با
روزنامه اعتماد مصاحبه کرد و نه تنها حمایت خود را از میرحسین
موسوی برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام داشت، بلکه گفت که در
تدارک بازگشت به کشور است. او گفت که اهل مهاجرت نیست و
همانطور که ماهی در آب زنده است، روزنامه نگار نیز در جامعه
زنده است.
بدنبال این مصاحبه، وزیر ارشاد با امضای
سردار صفارهرندی وزیر ارشاد به روزنامه اعتماد بدلیل انجام و
انتشار این مصاحبه اخطار داد و نبوی را ضد انقلاب اعلام کرد.
روز گذشته پاسخ ابراهیم نبوی به صفارهرندی
منتشر شد. وی در پاسخ خود نوشت:
جناب آقای صفار هرندی
وزیر محترم ارشاد اسلامی
نوشته اید که من "یک عنصر ضدانقلاب فراری"،
و " یکی از هرزه
نویسان" هستم که " سابقه اهانت های مکرر به
مقدسات و مردم را در کارنامه
خود" دارم.
در مورد بخش اول که من " ضد انقلاب" هستم،
هیچ اعتراضی ندارم، چرا که من مخالف
انقلابی دیگرم و شما با زدن این تهمت
نمی توانید اتهام خودتان را پنهان
کنید که ضد انقلابی هستید که به ظاهر از
آن دفاع می کنید. اگر نبودید وضعیت
مملکت را به این روز نمی انداختید و
اجماعی از اهل اندیشه ایرانی علیه
خود بوجود نمی آوردید.
مگر اکثر متهمان به عنوان عاملین انقلاب
های نرم و سفت و مخملی و
برانداز و ورانداز و عنکبوتی و غیره
دستگیر نمی شوند؟
بنابراین شما هم با انقلابیون
مشکل دارید و هم با ضد انقلابیون؟
من اگر واقعا از مخالفان انقلاب 57
بودم، الآن یا مثل آقای مصباح همه
کاره مملکت بودم، یا مثل آقای زاهدی(وزیر علوم) که
فرق انقلاب و گوجه فرنگی را نمی
فهمد و تا بهمن سال 1358 هنوز اسم آیت
الله خمینی را نشنیده بود، وزیر
بودم و یا مثل آقای کوچک زاده مهم ترین
وکیل حامی دولت از تهران تا یک سال
بعد از انقلاب هنوز سردرد صبح انقلابم
خوب نشده بود، و من هم لابد وکیل
تهران بودم.
من را به عنوان " فراری" معرفی کرده اید.
قتل این خسته به شمشیر شما تقدیر نبود،
وگرنه چه کارمی خواستید
بکنید که نکردید تا من و دهها چون
من خانه بنشینند و قلم را غلاف کنند و
ضد حکومتشان شوند؟ البته پوست ما
کلفت تر از این چیزهاست. آرزوی تان را
مزمزه می کنید؟ دوست داشتید ما
برویم و به صف دراز کسانی بپیوندیم که
منتظر سقوط جمهوری اسلامی هستند تا
به سر زندگی برگردند. اما من فقط منتظرآن روز هستم که از داخل
صندوق رای – نه از حمله دشمن و نه از کودتا و
انواع انقلاب – شما سرنگون شوید و
فقط بتوانم سرم را روی بالش خودم بگذارم
بی آن که بچه هایم تنشان بلرزد.
اما نشد. نقشه تان نگرفت. عصبانیت
تان از همین است. اگر صد سال دیگر
هم در بلژیک بمانم که نمی مانم، باز هم
ما نیستیم که می رویم. ما صاحب
فرهنگ و ادب آن مرز و بومیم. صاحب آن کشور
منم نه شما. تو میزت را بگیرند هیچ
می شوی.. من میزم را گرفته اید. خانه
ام را، خیابانم را. کوچه ام را. اما
چون سوژه طنزهایم شمائید تا ابد هستم.
وقتی هم
ماموریت خاکیم تمام شد باز کتاب هایم هست. مگر شما ایرج
پزشکزاد
را بیرون نکردید؟ مگر او را ضد انقلاب
نخوانده اید؟ مگر [...]؟ اما او در
خانه هر ایرانی زنده است. من هم
شاگرد مکتب اویم.
من همیشه در گوشه همه کتابخانه های
ایران هستم، حتی گوشه کتابخانه اتاق
خودتان. فقط در سال 1379 تعداد 140
هزار نسخه از کتابهای من در ایران
منتشر شده است و یکی یکی این کتاب ها
نشان می دهند که من هستم. نه چون من
منم، من هستم، چون قلم حرمت دارد
. من را یکی از " هرزه
نویسان" معرفی کرده اید.
از وزارت ارشاد می خواهم به نویسنده بی ادب
که از کسی که سه سال به عنوان
بهترین طنزنویس مطبوعات ایران
انتخاب شده است، به عنوان هرزه نویس نام
برده، تذکر بدهد و از او بخواهد
حداقل احترام متولی خودش را نگاه دارد. من
که هرزه نویس باشم، تکلیف بقیه
چیست؟ از ده نفر رهبران اول جمهوری اسلامی
در طول این بیست سال که بر مسند
قدرت بوده اند، حداقل هشت نفرشان شخصا از
قلم من با احترام یاد کرده اند.
تاکید می کنم که دفاع من از این نیست که
چرا به قلم من اهانت می کنید؟ من از
حیثیت طنز دفاع می کنم.
طنز من
هرزه نیست بلکه نوشته سرکار خانم
فاطمه رجبی هرزه است. دروغ گوئی و آمار
دروغ دادن و مردم فریبی هرزه است.
در دنیا خود و ایرانی را مسخره کردن
هرزه است.
از من بعنوان کسی که " سابقه
اهانت های مکرر به مقدسات و مردم را
در کارنامه خود" دارد یاد شده.
این در حالی
است که من اصولا اهل شوخی با مقدسات
به معنایی که در تمام جهان و ایران
مصطلح است، نیستم. چگونه است که من
پانزده سال در آن کشور طنز نوشتم و دو
بار هم بازداشت شدم، اما هرگز کسی
اتهام توهین به مقدسات را به من نزد؟
آیا مدیر عامل صدا و سیما و نماینده
مشهد در مجلس و دربان قوه قضائیه و
فلان مسوول وزارت راه و ترابری جزو
مقدسات کشور هستند؟ من که جز انتقاد از
این افراد حرفی نزدم؟ البته می دانم
که از نظر شما مخترع هاله نور و
نویسنده معجزه سوم از مقدسات هستند.
من به مقدسات شما هم هرگز توهین نکرده
ام چون توهین را شایسته انسان نمی
دانم اما نقد کرده ام تازیانه کشیده ام
افشا کرده ام. گناهم همین است.
لابد شوخی با رئیس جمهور توهین به مقدسات
است. البته در کشوری که مراجع
دینی اش (آیت الله منتظری) را ساده
لوح و عامل دشمن می خوانند، طبیعی است که هاله نور را دور
مقام اجرایی کشور بکشند که زبان در
کام بماند و قلم در نیارم. من با اهل
سیاست شوخی دارم و شوخی می کنم و
این شیرین ترین کاری است که با آنان می
شود کرد.
برکناری نویسنده آن اخطار به روزنامه
اعتماد، چشم شیطان کور
و گوشش کر تا دو سه ماه دیگر خود
بخود خواهد افتاد، حداقل سعی کنید در این
دو سه ماه عرض خود را نبرید و زحمت
ما را ندارید.
سید ابراهیم نبوی
هفتم اردیبهشت 1388 |