دو هفته تعطیل و سفر و بی خبری، سرانجام،
ماننده همه سالهای گذشته سپری شد و ایران از از امروز رسما
بیدار شد. گرچه 13 نوروز پنجشنبه بود و جمعه (دیروز) نیز باید
پایان تعطیلات به حساب می آمد.
در این 14 روز، اگر در ایران حوادث رانندگی در
جاده ها، گرانی، مشکلات سفر و سرانجام باد و باران و توفان
آستانه 13 بدر بحث روز بود، در جهان، کنفرانس 20 کشور سرمایه
داری در لندن، کنفرانس افغانستان در هلند و نشست سران ناتو در
استراسبورگ خبرهائی بود که همگی در ادامه توفان بحران اقتصادی
– مالی امریکا و اروپا روی تلکس خبرگزاری های بزرگ جهان قرار
گرفتند. تظاهرات در لندن، یونان، استراسبورگ، فرانسه، آلمان و
ایتالیا نیز نه حاشیه، که متن اخبار توفان بحران اقتصادی –
مالی بودند، زیرا آن کنفرانس ها و دیدارها با هدف چاره جوئی
برای همین اعتراض ها و تظاهرات خیابانی برپا شدند.
بدنبال نشست سران 20 کشور در لندن که پایان
بخش آن قطعنامهای نامفهوم برای مردم جهان و مفهوم و آشنا
برای دولتمردان و بانکداران و گردانندگان بورس ها بود، رایزنی
های دو به دو باز هم ادامه یافت. میان سران امریکا و انگلستان،
آلمان و فرانسه و ...
هیچکس بدرستی تاکنون ندانسته نخست وزیر
انگلستان به کمک کاخ سفید دیگ را برای چه آشی برای جهان سر بار
گذاشتند و آن پولی که تصویب کردند به بازار و صندوق بین المللی
پول تزریق شود، چگونه قرار است یکبار از حساب مردم که دراختیار
دولت هاست خرج شود و یکبار از جیب مردم باز ستانده شود؟
پس از آن سه کنفرانس، رئیس جمهور امریکا،
موقعیت را مناسب دانست تا سفری به ترکیه بکند و با برخی رهبران
کشورهای منطقه نیز دیدار و مذاکره کند. ادامه این دیدارها و
مذاکرات شاید به بغداد نیز برسد. البته درکنار این سه کنفرانس
باید یادی هم از کنفرانس "دوحه" کرد که در آن سران عرب جمع
شدند و بر مواضع غیر دوستانه خود با جمهوری اسلامی تاکید
کردند. در همین کنفرانس قطعنامه پایانی را که در آن خلیج فارس،
خلیج نامیده شده بود دادند به دست بشار اسد رئیس جمهور سوریه
تا قرائت کند و کرد.
اگر از تشکیل دولت جدید و طرفدار رویاروئی با
ایران، در اسرائیل یادی نشود، همه اخبار مهم جهان در دو هفته
ای که ایران در خواب و تعطیلات بود مرور نشده است. این دولت را
نتان یاهو تشکیل داده که پیشتر نیز یک دوره نخست وزیر اسرائیل
بوده است. شاید آن را بتوان دولت وحدت ملی نیز تصور کرد، زیرا
ترکیبی است از نمایندگان بسیاری از احزاب اسرائیل. این احتمال
که از جمله انگیزه های تشکیل چنین دولتی در اسرائیل تقویت دولت
راستگرا و ماجراجوی حاکم در ایران باشد، احتمال ضعیفی نیست،
زیرا در هفته های گذشته مطبوعات اسرائیل طی تفسیرهائی بر خطر
کنار رفتن دولت احمدی نژاد و تشکیل دولتی با رویکرد اصلاحات و
بهره گیری از جناح های مختلف حکومتی ابراز نگرانی کرده بودند.
یعنی تغییر سیاست نظامی و جنگی در ایران و بازگشت جمهوری
اسلامی به سیاست و حالتی عادی در منطقه و جهان. رویدادی که بار
دیگر می تواند اسرائیل را حداقل در منطقه و در میان اعراب
منزوی سازد و اتحاد نوشته و نانوشته کنونی میان اسرائیل و
اعراب علیه ایران را بر هم بزند. این احتمال چنان قوی است که
میتواند احتمال تشکیل چنین دولتی با هدف فشار اسرائیل به کاخ
سفید برای مقابله با ایران را تحت تاثیر قرار دهد. دولت جدید
اسرائیل در عین اعلام خصومت با ایران، هرگونه عقب نشینی در
برابر جنبش استقلال طلبی مردم فلسطین و توافق هائی را که تاکنون
در این باره بدست آمده بود غیرقابل قبول اعلام کرده است.
حتی همین زیاده روی که بسیار بعید است به نتیجه ای؛ حتی کوتاه
مدت در جهان کنونی برسد نیز نشان میدهد که هدف از تشکیل دولت
نظامی و مهاجم در اسرائیل می تواند عمدتا برای تحمیل تشکیل
دولتی مشابه آن در ایران باشد تا بتوان فشار اقتصادی- سیاسی
سالهای اخیر علیه ایران را ادامه داد و حتی به آن ضربه نظامی
زد.
با آنکه ایران در خواب بهاری بود، می بینیم که
در جهان رویدادها و تحولاتی در این مدت در جریان بود که یکسر
آن به ایران وصل بود.
در خود ایران، مهم ترین رویداد پیش و پس از
نوروز، همچنان به صحنه آمدن میرحسین موسوی و کنار رفتن محمد
خاتمی به نفع او بود. رویدادی که در روزها و هفته های آینده نه
تنها در صدر اخبار ایران باقی خواهد ماند، بلکه مردم را نسبت
به انتخابات و سنجش سخنان میرحسین موسوی در برابر عملکرد دولت
احمدی نژاد حساس تر خواهد کرد. |