محمد خاتمی بعد از اعلام انصراف از نامزدی انتخابات ریاست
جمهوری دهم در دیدار با
اعضای ستاد انتخاباتی خود علل این تصمیم را، از جمله، اینگونه
بیان کرد:
من سالهای
سال است بر یک اصل تکیه کردهام و آن اینکه محور و مدار زندگی
امروز، سیاست است و
سیاست بر پایه زور، دروغ و فریب است و این مشکل بزرگ بشریت است
و کار بزرگ اصلاحی
این است که سیاست اخلاقی شود.
بنده اگر بناست از این اصل به عنوان
یکی از مهمترین اصلهای اصلاحی دفاع کنم و روی آن بایستم، به
هیچ وجه اجازه نمیدهم
شائبه آن پیدا شود که برای رسیدن به قدرت اخلاق را زیر پا
میگذاریم.
فکر میکنم اگر علاقهای ملت به
این بنده کوچک خود دارد، به خاطر این است که در این برهوت
بیاخلاقی بیصداقتی دروغ
، تزویر و ریا، حفظ و بسط قدرت به هر قیمت و به هر صورت، مردم
احساس کردند کسانی
هستند که به آنها دروغ نمیگویند و برای قدرت حاضر نیستند خیلی
چیزها را زیر پا
بگذارند. حال اگر کاری برخلاف این اصل مورد تاکید انجام
میدادم آیا خیانت به باور و
اعتقاد مردم نبود؟
وقتی شخصیتی مثل جناب آقای مهندس موسوی یک شخصیت ارزنده،
انقلابی، دلسوز و
آزادیخواهی که میشناسم اعلام حضور کردند؛ حضور توامان بنده و
ایشان به معنی زیرپا
گذاشتن یکی از اصولی که من به آن پایبند هستم نبود؟
وقتی دو نفر ما برای انتخابات تلاش
میکردیم تلقی جامعه این می شد ما برای رسیدن به قدرت با هم
مبارزه میکنیم و اگر
اینگونه میشد به شائبه غیر اخلاقی بودن رفتار خودمان دامن می
زدم.
تلقی دیگر وجود دارد که بنده نماینده مظهر تفکر و شیوه اصلاحات
هستم و
نمیتوانم در تصمیمگیریهایم فقط مسئله ملاحظات شخص خود را در
نظر بگیرم و سود
مقطعی نیز مطرح نیست، من باید وظیفهام را در قبال این روش و
بینش نشان میدادم و
نباید کاری میکردم که تفکر اصلاحی که من نماینده آن هستم و در
متن جامعه اکثریت
قاطع را دارد در عمل به صورتی درآید که مخالفان بتوانند
دستاویزی بیابند تا این طور
القا کنند که پایگاه این تفکر در جامعه قوی نیست در حالیکه
واقعا پایگاه قوی
دارد.
وضع و میزان اقبال به این تفکر را
همه ما در جامعه میدانیم، البته اگر بنده تنها در عرصه بودم
هیچ تردیدی نداشتم که
اکثریت قاطع و بدون چون و چرا به نماد
این تفکر تعلق میگرفت . من که برای خودم کار
نمیکنم، بنده اگر میآمدم باید همانی که واقعیت جامعه است
انجام میگرفت، حال اگر
وضعیتی پیش آید که آرائی که به طور طبیعی به نماد اصلاحات تعلق
میگیرد تقسیم و
پراکنده شود؛ بنده خدمتی به آرمان اصلاحات نکرده بودم و
هیچگاه اجازه چنین کاری
نمیدهم.
امروز جناب آقای مهندس موسوی به عرصه آمدهاند و ما هیچگاه
ادعا نکردهایم
که ایشان به عنوان مظهر اصلاحات وارد عرصه شدهاند، بلکه جامعه
به وضعیتی رسیده که
همه باید تلاش کنیم در اوضاع تغییر ایجاد شود و تغییر
فوریترین مسئلهای است که
مورد توجه ماست و هر کس بتواند آن را انجام بدهد باید به او
احسنت گفت.
بنده کاری
که توانستم در جهت جلوگیری
از تفرقه آرا انجام دهم انجام دادم و امروز این
مسئولیت
دشوار متوجه جناب آقایان
کروبی
و موسوی
است که نگذارند این
مسئله انجام شود.
|